10-12-2014، 14:13
ﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ که ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺪﻧﺶ به ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻟﮕﺪﻣﯿﺰﺩﻡ؟
ﻟﻌﻨﺖ به ﻣﻦ!
ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺭﺍﻧﺪﺍﺷﺖ
ﺑﺒﺨﺶ ﻣﺎﺩﺭ...!!!
دختروپسری باسرعت 120تا سوار موتور بودن.دختر:یواشتر.پسر:نه خوش میگذره.دختر:آخه من میترسم.پسر:یه شرط داره باید بگی دوسم داری....دختر:خیلی خب دوست دارم حالا آروم تر...پسر:بغلم کن.دختر بغلش کرد.پسر:حالا میتونی کلاه ایمنیمو از سرم برداری بزاری رو سرت آخه اذیتم میکنه.دختربرداشت و گذاشت رو سرش. روزنامه فردا:موتور سواری با سرعت 120 ب ساختمانی اصابت کرد و یک نفر کشته شد. پسر اول سر پایینی فهمید ک ترمز بریده و نخواست ک دختر بفهمه فقط خواست برای آخرین بار از دختر بشنوه ک دوسش داره.
هی لاشی !الان کجاشی ....باهاشی .... رو پاشی ...... زنده باشی ...هی لاشی نمی خواد بگی من به عشقم رسیدم تو خوش باشی.............ولی این رو بدون لیاقتش رو نداشتی با من باشی!........لاشی .... به اونم می گی دوست داری همیشه باهاش باشی ................. برو ..........ولی هنوز آرزو می کنم خوشبخت باشی ......!...............فراموش کردنت با ما لاشی ........تو قاطی بهترینهاهم که باشی .....بزرگترین حسرتت اینه که با ما باشی !................ اصلا ما لاشی ....تو چرا حرص می خوری با ما باشی !................ اصلا ما لاشی .....مهم اینه که شما که مثلا ..... خیلی شاخی .. در گیره ما نباشی !.................................... اصلا ما لاشی ...................................................برو عمو فدات..... زنده باشی ............
من سرد
هوا سرد
برف سرد
پاییز سرد
تو با من سرد
دنیای من سرد
همه چی سرد ولی سیگارم گرم !
این تضاد برای یه لحظه مرا به آرامش می برد
نسلی هستیم که در اوج جوانی مشروب میخوریم تا انرژی داشته باشیم
فراموش کنیم،
ترامادول میخوریم تا به آرامش برسیم ،
سیگار میکشیم تا بغضمان را فرو ببریم.
ما در اوج جوانی
پیر شده ایم
دنیای پسرا
پر از پیرهن و شلوار ...
پر از کتونی و کالج و ادکلن...
پر از قرار با رفیقاشون...
تلفن های 1 دیقه ای با موضوع چیکاره ای داداش بریم بچرخیم ؟
سیگار کشیدنای نصف شب جلوی پنجره ی اتاق ...
یه یادگاری...
حرفی در کار نیست قولى وجود نداره همه تو دل خودش میمونه...
آهنگ گوش دادنای نصف شب تو اتوبانا ...
با ناراحتی به یه عکس نگاه کردن...
دوش گرفتنای 5 دیقه ای ...
هزار بار این جمله رو تکرار کردن : به ما نمیخوری آخه ...
اس ام اس دادنای شبونه: گور باباش ( که کلی غم پشتشه )
کلمه های رمزی که فقط خودشون معنیشو میدونن !
گپای 4.5نفره دور میز با نسکافه یا رو یه تخت با قلیون ...
مسخره کردن همدیگه به شوخی ...
دنیااااای پسراااا پر ز غصه هااااای یواااااشکیه !!!
به امید روزی که رفیقام اسمم بیاد رو لبشون،یه پوزخند بزنند و با پشت دست اشکشون و پاک کنن وبگن هی!کی فکرشو میکرد.
نوشته شده در جمعه هشتم فروردین 1393ساعت 0:59 توسط sara| 9 نظر |
ﺑــــﻌـﻀــﯽ ﻭﻗــﺘـﺎ ﺁﺩﻡ ﻋــﺠﻴـب ﺩﻟــﺶ ﻣﻴــﺨـﻮﺍﺩ ﻳــﮑـﯽ ﺑــﻬــﺶ ﮔﻴـــﺮ ﺑـــﺪﻩ !
ﺍﺯﺵ ﺑــﭙــﺮﺳــﻪ ﮐــﺠـﺎﻳــﯽ؟؟؟
ﮐــﺠــﺎ ﻣﻴــﺮﯼ؟؟؟
ﮐــﯽ ﻣﻴـــﺎﯼ؟؟؟
ﺯﻭﺩ ﺑـــﺮﻭ ﺧــﻮﻧــﻪ ! ﺭﺳــﻴـﺪﯼ ﺯﻧـگ ﺑـــﺰﻥ !!
ﻫـــﻮﺍ ﺳـــﺮﺩﻩ ﻟــﺒـﺎﺱ ﮔـــﺮﻡ ﺑـﭙـــﻮﺵ ...
ﺗـــﺎ ﺩﻳـــﺮ ﻭﻗـت ﺑـــﻴـﺪﺍﺭ ﻧــﻤـــﻮﻥ ...
ﺣـــﺘـﯽ ﺑــﺎﻫــﺎت ﻗـــﻬــﺮ ﮐـــﻨـﻪ ، ﺑــﺎﻫــﺎﺵ ﻗــﻬــﺮ ﮐــﻨــﯽ ...
ﻧـــﺎﺯﺕ ﺭﻭ ﺑــﮑـﺸـــﻪ !
ﻧـــﺼـﻔــﻪ ﺷــﺒـﯽ ﺑـﻬـت ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑـــﺪﻩ ...
ﺑـــﺪﻭﻧــﯽ ﺗــﻮ ﺑــﻲ ﺧــﻮﺍﺑﻴــﺎﺷـــﻢ ﺑــﻪ ﻳــﺎﺩﺗـــﻪ ...
ﺑـــﺎﻳـﺪ ﻳـــﮑـــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﻧــﮕـﺮﺍﻧـت ﺑـــﺎﺷـــﻪ ! ...
ﺑـــﺎﻳــﺪ ﻳـــﮑــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﺑـﻬـت ﺑــﮕـــﻪ : ﻣــﻮﺍﻇـب ﺧـــﻮﺩﺕ ﺑــﺎﺵ ! ...
ﺁﺩﻡ ﻫـــﯽ ﻣـــﻴﺨــﻮﺍﺩ ﺑــﻪ ﺭﻭﯼ ﺧـــﻮﺩﺵ ﻧـــﻴــﺎﺭﻩ، ﻫــﯽ ﺑـﮕـــﻪ ﻫــﻤﻴــﻨـﺠـــﻮﺭ ﯼ ﺧــﻴـﻠــﻴـــﻢ ﺧـــﻮﺑــﻪ !
ﻭﻟــﯽ ﻳـــﻪ ﻭﻗـــﺘــﺎﻳـــﯽ ﺩﻳـــﮕــﻪ ﻧـــﻤﻴـــﺸــﻪ، ﺩﻳـــﮕــﻪ ﻧــﻤﻴــﺘـﻮﻧـــﻪ !
ﺑـــﻌـﻀـــﯽ ﻭﻗـــﺘــﺎ ﺁﺩﻡ ﺣـﺲ ﻣﻴــﮑﻨــﻪ ﻣــﻴﺨــﻮﺍﺩ ﻳـــﻪ ﺣـــﺮﻓـﺎﻳـﯽ ﺭﻭ ﺑـــﺸـﻨـــﻮﻩ ...
ﻳــــﻪ ﺣـــﺴـﺎﻳــﯽ ﺭﻭ ﺗـــﺠــﺮﺑــﻪ ﮐــﻨـــﻪ !
ﺑـــﻌـﻀـــﯽ ﻭﻗــﺘــﺎ ﺁﺩﻡ ﺩﻟـﺶ ﻣـــﻴﺨـــﻮﺍﺩ ﻭﺍﺳـﻪ ﻳـﮑــﯽ ﻣـﻬـــﻢ ﺑـــﺎﺷـــﻪ ...
همین
نوشته شده در جمعه هشتم فروردین 1393ساعت 0:35 توسط sara| 3 نظر |
سلام .حدودا ۲ساعت ونیم ۳ساعت مونده به سال تحویل...امبداورم سال۹۳ سال خوبی براتون باشه... بیاین امسال به هم قول بدیم سرسفره هفتسین واسه همه ازجمله کسایی که....هیچی بیخیال واسه همه دعا کنیم
بچه ها حالم خیلی بده یه اتفاقاویه صحبت هایی شدکه کاش هیچوقت نبودن ... خدایا،خداجونم توکه میدونی وخبرداری که تودل من چی میگذره پس خودت کمکم کن تاباورکنم که تصمیم اشتباهی نگرفتم
نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم اسفند 1392ساعت 18:41 توسط sara| 11 نظر |
وااااااااااااااااااااای امشب عالییییییییییی بوووووووودخداججووونم مرسی که امسالم بخیرگذش
بچه هاجای همتون خالی بودخیلی خیلی خیلی خوب بود یکی ازبهترین ۴شنبه سوریای عمرم بودتازه کلیم فیلم وعکس انداختیمدلتون بسوزه شماکه ننداختید.....
تازه یه بالن خوشگل صورتیم هواکردیم
الانم ازبس جیغ زدیم به لطف دوستان صدام درنمیادازاونجایی که خیلی بچه های باحال واهل دلیم به جای صدای ترقه صدای ماکل محل روگرفته بود!!!
بعععععععللللللللللهههههههه یه همچین ادمایی هستیم ما!!!!
نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم اسفند 1392ساعت 0:4 توسط sara| 4 نظر |
سلام دوست جونیااام!!!
چه خبرا؟؟؟خوبید؟؟؟راستی ۴شنبه سوریتون بخییییییییر.....توروخدامواظب خودتون باشید...اخه الان داشتم بایه بنده خدایی صحبت میکردم سیدخندان بود خیلی دلشوره دارم میترسم چیزیش بشه....
واااااااااااااااااااااااااااای اینجاخعلی صدامیادالبته ناگفته نماندکه دوستان گرامی بنده باکلی وسایل ناشناخته ومهیییییییییج منتظراین جانب هستن.دوستان لطفا برای سلامتی مادراین شب میمون ومبارک دعابفرمایید....همه دست هاروبه اسمان...
اصن یادم رفت چی میخواستم بهتون بگم!!
اهان یادم اومد(بسوزه پدرعاشقی.....)میخواستم بگم-ما۵نفر- وب گروهیمون که با۴تا ازدوستای مدرسم ساختیمش سربزنید خوشحال میشیم نظرهم یادتون نره
اینم ادرسش...activegirlsinschool.blogfa
نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اسفند 1392ساعت 20:24 توسط sara| 7 نظر |
کاشکی دنیا واسه یک شب مال من بود،اون وقت با خوشحالی از دنیام پرتت میکردم بیرون
یه سری شدیدا به عینک نیاز دارن،
واسه اینکه گوشامونو خیلی دراز میبینن
دخترک در اولین هم آغوشی زن شد.
هی پسر!!!!
تو در کدامین هم آغوشیت مرد خواهی شد؟!!!
با این جمله موافقین؟
ﻫﺮﮐﯽ ﭘﺎﮐﺘﺮﻩ… ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﻩ…
ساکت که میشینی میذارن پای جواب نداشتنت، عمرا بفهمن داری جون می کنی تا حرمت ها رو نگه داری…
نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اسفند 1392ساعت 18:45 توسط sara| 4 نظر |
نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اسفند 1392ساعت 18:33 توسط sara| 6 نظر |
باتوآغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.
عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.
با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.
همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.
همنفست نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.
و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.
با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.
عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.
با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم.
همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.
همنفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.
و با یادت زندگی میکنم که همانا با یادت زندگی برایم زیباست
همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،
از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام ای همسفر من در جاده های نفسگیر زندگی.
اگر در کنار من نباشی با یادت زندگی میکنم ،
آن لحظه نیز که در کنارمی با گرمی دستهایت و نگاه به آن چشمان زیبایت زنده ام. ای همنفس من بدون تو این زندگی بی نفس است ،
عاشق شدن برایم هوس است و مطمئن باش این دنیا برایم قفس است.
با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم ،
طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.
و همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،
لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.
با تو بودن را میخواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز
پس ای عزیزراه دورم بامن باش
در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.
ميروم شايد كمي حال شما بهتر شود
ميگذارم با خيالت روزگارم سر شود
از چه ميترسي برو ديوانگيهاي مرا
آنچنان فرياد كن تا گوش عالم كر شود
ميروم ديگر نميخواهم براي هيچ كس
حالت غمگين چشمانم ملالآور شود
بايد اين بازندهي هر بار – جان عاشقم –
تا به كي بازيچه اين دست بازيگر شود
ماندنم بيهوده است امكان ندارد هيچ وقت
اين منِ ديرينِ من يك آدم ديگر شود
ساده هستم
ساده می بینم
ساده می پندارم زندگی را
نمیدانستم جرم می دانند سادگی را
سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم
ساده می مانم…
ساده میمیرم…
اما…
ترک نمی گویم پاکی این سادگی
اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی ...!!
نمی تونی دوریش رو تحمل بکنی ....!!
نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری ...!!
نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری ...!!
برای همین عاشقا دیوونه میشن...!!
چند روزیست دست هایم را…
با چند کتاب و نوشته، سرگرم کرده ام اما…
گول نمی خورند…
هیچ چیز معجزه ی دست های تو نمی شود!
هرآنکس تشنه ی عشق تو باشد
بدان روزی ز عشق سیراب می گردد
هرآنکس شیفته ی عشق تو باشد
برای عشق خویش بی تاب می گردد.
نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم اسفند 1392ساعت 17:3 توسط sara| 3 نظر |
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اسفند 1392ساعت 19:5 توسط sara| يک نظر |
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اسفند 1392ساعت 18:53 توسط sara| 4 نظر |
گاهی اوقاتمی توانی تکیه گاه باشی
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اسفند 1392ساعت 18:38 توسط sara| 4 نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جووووونم امیرخان
سلاااااام خوبیدبچه ها؟؟؟میدونیدکه امیرخان اهنگ جدیدمنتشرکردن....ازاونجایم که من عاشق اهنگاشم تصمیم گرفتم هرسری جدیدترین اهنگاشوبرای پخش توی وبم بذارم....اینم ازاولیش...بریدحالشوببرید
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عاشقی؟پشیمانی؟
این بارکه عاشق شدم...دوستت دارمواصلا به زبون نمیارم...قربون صدقه رفتن که هیچ...نگران شدنامم اصلابروزنمیدم...وقتی حالش خوب نبودباهاش
صحبت نمیکنم وارومش نمیکنم...باهاش زیادبیرون نمیرم تااگه جداشدیم
خیابونای شهرعذابم ندن...به چشماشم خیره نمیشم تادلم گیرچشماش
نشه...وقتی خواست قسم بخوره که تنهام نمیذاره انگشتمومیذارم رولبش
ومیگم لازم نیست قسم بخوری حرمت خدارونشکون...خلاصه اصلا بهش
گیرنمیدم وپاپیچ کاراش نمیشم... انگار نه انگار که من تجربه کردم ومی
دونم که تاوان اعتمادبه بعضیایه عمرپشیمونیه... .
نوشته شده در شنبه بیست و چهارم اسفند 1392ساعت 16:56 توسط sara| يک نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
هی ی ی ی ی ی ی ی خددااااا . . . . .
غلط کرده هرکی گفته من برای توتره هم خوردم نمیکنم!!!من برای تو خیلی چیزها خوردمیکنم...مثلا دندونات یاحتی قلم پاتو اگه یه باردیگه بیای سمتم...
شاید...شایدعاشق شدن یعنی،ازدست دادن توجه بسیاری ازمردم،در ازای بدست اوردن بی توجهی یه نفر..!!
الکی امیدوارش نکن!الکی دل خوشش نکن!الکی بهش نگورسیدی زنگ بزن!الکی اسمشوصدانزن که طرف بگه جوونم!الکی هی نگوعشق من! زندگی من...اون داره حرفاتوباورمیکنه! لعنتی وقتی میری داغون میشه داغوووووون.... .
چقدرسخته دل تنگ کسی باشی که بهش قول دادی دیگه مزاحمش نشی!
سخت است بغض داشته باشی وبغضت راهیچ آهنگی نشکندجزصدای کسی دیگرنیست.
من باکناری ات کنارنمی آیم...کنارمیروم...!
ازیه جایی به بعدآدم دیگه دوست نداره همه چی درست بشه دوست داره همه چیزتموم بشه!!
خدایا چگونه به مادرم بگویم کسی که بخاطرش دلت راشکستم تنهایم گذاشت ورفت...!
پرازاشکم ولی میخندم به سختی...به قول فروغ که میگفت...شهامت میخواهد سردباشی وگرم بخندی!!
ماصداش میکنیم بی غیرت...حالاشمابگویه پسرباافکارمدرن!
وقتی دلت یه جاییی گیرمیکنه کل زندگیت نخ کش میشه...!
دلم برای خودم سوخت وقتی صدایم کردی شما؟؟
ای کاش گفته بودی عاشق دیگری شده ای!!من هم خودم عاشق بودم درکت میکردم.
میترسم ازروزی که بچم ازم بپرسه عاشق کی بودی؟ومن اسمی روبگم که باباش نباشه...
می گی بیخیالم شو!خب لعنتی توبیخیال اون شو...
بدترین حس دنیااینکه بدونی کسی که دوستش داری همون اندازه یکی دیگه رودوست داره...
نوشته شده در شنبه بیست و چهارم اسفند 1392ساعت 16:36 توسط sara| يک نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بکارت یا بکارنو؟؟؟
یعنی
صاحبش بکارت می آید، چون هنوز
این یکی را امتحان نکرده ای!!...
اما وقتی بکارت را از او گرفتی ، دیگر بکارت نمی آید!
چون دیگر امتحانش کرده ای و میروی سراغ دیگری که بکارت بیاید!
اما یادت باشد
یکی هست که روزی بکارت رسیدگی کند
نوشته شده در جمعه بیست و سوم اسفند 1392ساعت 0:30 توسط sara| يک نظر |
نوشته شده در جمعه بیست و سوم اسفند 1392ساعت 0:10 توسط sara| 2 نظر |
مـیتـَـرسمــــ ...
مـــیــتَرسَــمــــ از ایــنڪِهــــ...
عــاشِــقــــ בیــگَرے شَــومــــ ...
و تــو بـَــرگرבے . . .
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم اسفند 1392ساعت 11:0 توسط sara| يک نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
کاش بودی عشقم!
می بینے؟؟؟
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خاطره
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم اسفند 1392ساعت 10:57 توسط sara| 3 نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
من...نیستم...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بانو!!!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چارشنبه سوری...
با توجه به نزدیک شدن چهارشنبه سوری
قبل از پریدن از روی آتش به موارد زیر توجه کنید:
۱ سایز خشتک
۲ زاویه پرش
۳ استفاده از شورت مامان دوز در زیر شلوار
۴ دوری از هر گونه هیجان و جو زدگی علی الخصوص جلوی دخترا
۵ فاصله مناسب تا شعله های آتش در هنگام پرش
۶ توکل به خدا
آبروی شما آبروی ماست …. ستاد پیشگیری از حوادث غیر مترقبه !
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم اسفند 1392ساعت 15:25 توسط sara| 5 نظر |
حال که آمده ای
کمی بیش از نوشیدن یک فنجای چای
کمی بیشتر از یک ، دو بوسه بمان
کمی بیشتر از یک آغوش ، یک گفتگوی عاشقانه
من سالها بوسه به تو بدهکارم
می بینی برای بیشتر ماندنت چقدر بهانه های زیبا دارم
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سلامتی اون پسری که...
ﻟﻌﻨﺖ به ﻣﻦ!
ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺭﺍﻧﺪﺍﺷﺖ
ﺑﺒﺨﺶ ﻣﺎﺩﺭ...!!!
دختروپسری باسرعت 120تا سوار موتور بودن.دختر:یواشتر.پسر:نه خوش میگذره.دختر:آخه من میترسم.پسر:یه شرط داره باید بگی دوسم داری....دختر:خیلی خب دوست دارم حالا آروم تر...پسر:بغلم کن.دختر بغلش کرد.پسر:حالا میتونی کلاه ایمنیمو از سرم برداری بزاری رو سرت آخه اذیتم میکنه.دختربرداشت و گذاشت رو سرش. روزنامه فردا:موتور سواری با سرعت 120 ب ساختمانی اصابت کرد و یک نفر کشته شد. پسر اول سر پایینی فهمید ک ترمز بریده و نخواست ک دختر بفهمه فقط خواست برای آخرین بار از دختر بشنوه ک دوسش داره.
هی لاشی !الان کجاشی ....باهاشی .... رو پاشی ...... زنده باشی ...هی لاشی نمی خواد بگی من به عشقم رسیدم تو خوش باشی.............ولی این رو بدون لیاقتش رو نداشتی با من باشی!........لاشی .... به اونم می گی دوست داری همیشه باهاش باشی ................. برو ..........ولی هنوز آرزو می کنم خوشبخت باشی ......!...............فراموش کردنت با ما لاشی ........تو قاطی بهترینهاهم که باشی .....بزرگترین حسرتت اینه که با ما باشی !................ اصلا ما لاشی ....تو چرا حرص می خوری با ما باشی !................ اصلا ما لاشی .....مهم اینه که شما که مثلا ..... خیلی شاخی .. در گیره ما نباشی !.................................... اصلا ما لاشی ...................................................برو عمو فدات..... زنده باشی ............
من سرد
هوا سرد
برف سرد
پاییز سرد
تو با من سرد
دنیای من سرد
همه چی سرد ولی سیگارم گرم !
این تضاد برای یه لحظه مرا به آرامش می برد
نسلی هستیم که در اوج جوانی مشروب میخوریم تا انرژی داشته باشیم
فراموش کنیم،
ترامادول میخوریم تا به آرامش برسیم ،
سیگار میکشیم تا بغضمان را فرو ببریم.
ما در اوج جوانی
پیر شده ایم
دنیای پسرا
پر از پیرهن و شلوار ...
پر از کتونی و کالج و ادکلن...
پر از قرار با رفیقاشون...
تلفن های 1 دیقه ای با موضوع چیکاره ای داداش بریم بچرخیم ؟
سیگار کشیدنای نصف شب جلوی پنجره ی اتاق ...
یه یادگاری...
حرفی در کار نیست قولى وجود نداره همه تو دل خودش میمونه...
آهنگ گوش دادنای نصف شب تو اتوبانا ...
با ناراحتی به یه عکس نگاه کردن...
دوش گرفتنای 5 دیقه ای ...
هزار بار این جمله رو تکرار کردن : به ما نمیخوری آخه ...
اس ام اس دادنای شبونه: گور باباش ( که کلی غم پشتشه )
کلمه های رمزی که فقط خودشون معنیشو میدونن !
گپای 4.5نفره دور میز با نسکافه یا رو یه تخت با قلیون ...
مسخره کردن همدیگه به شوخی ...
دنیااااای پسراااا پر ز غصه هااااای یواااااشکیه !!!
به امید روزی که رفیقام اسمم بیاد رو لبشون،یه پوزخند بزنند و با پشت دست اشکشون و پاک کنن وبگن هی!کی فکرشو میکرد.
نوشته شده در جمعه هشتم فروردین 1393ساعت 0:59 توسط sara| 9 نظر |
ﺑــــﻌـﻀــﯽ ﻭﻗــﺘـﺎ ﺁﺩﻡ ﻋــﺠﻴـب ﺩﻟــﺶ ﻣﻴــﺨـﻮﺍﺩ ﻳــﮑـﯽ ﺑــﻬــﺶ ﮔﻴـــﺮ ﺑـــﺪﻩ !
ﺍﺯﺵ ﺑــﭙــﺮﺳــﻪ ﮐــﺠـﺎﻳــﯽ؟؟؟
ﮐــﺠــﺎ ﻣﻴــﺮﯼ؟؟؟
ﮐــﯽ ﻣﻴـــﺎﯼ؟؟؟
ﺯﻭﺩ ﺑـــﺮﻭ ﺧــﻮﻧــﻪ ! ﺭﺳــﻴـﺪﯼ ﺯﻧـگ ﺑـــﺰﻥ !!
ﻫـــﻮﺍ ﺳـــﺮﺩﻩ ﻟــﺒـﺎﺱ ﮔـــﺮﻡ ﺑـﭙـــﻮﺵ ...
ﺗـــﺎ ﺩﻳـــﺮ ﻭﻗـت ﺑـــﻴـﺪﺍﺭ ﻧــﻤـــﻮﻥ ...
ﺣـــﺘـﯽ ﺑــﺎﻫــﺎت ﻗـــﻬــﺮ ﮐـــﻨـﻪ ، ﺑــﺎﻫــﺎﺵ ﻗــﻬــﺮ ﮐــﻨــﯽ ...
ﻧـــﺎﺯﺕ ﺭﻭ ﺑــﮑـﺸـــﻪ !
ﻧـــﺼـﻔــﻪ ﺷــﺒـﯽ ﺑـﻬـت ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑـــﺪﻩ ...
ﺑـــﺪﻭﻧــﯽ ﺗــﻮ ﺑــﻲ ﺧــﻮﺍﺑﻴــﺎﺷـــﻢ ﺑــﻪ ﻳــﺎﺩﺗـــﻪ ...
ﺑـــﺎﻳـﺪ ﻳـــﮑـــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﻧــﮕـﺮﺍﻧـت ﺑـــﺎﺷـــﻪ ! ...
ﺑـــﺎﻳــﺪ ﻳـــﮑــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﺑـﻬـت ﺑــﮕـــﻪ : ﻣــﻮﺍﻇـب ﺧـــﻮﺩﺕ ﺑــﺎﺵ ! ...
ﺁﺩﻡ ﻫـــﯽ ﻣـــﻴﺨــﻮﺍﺩ ﺑــﻪ ﺭﻭﯼ ﺧـــﻮﺩﺵ ﻧـــﻴــﺎﺭﻩ، ﻫــﯽ ﺑـﮕـــﻪ ﻫــﻤﻴــﻨـﺠـــﻮﺭ ﯼ ﺧــﻴـﻠــﻴـــﻢ ﺧـــﻮﺑــﻪ !
ﻭﻟــﯽ ﻳـــﻪ ﻭﻗـــﺘــﺎﻳـــﯽ ﺩﻳـــﮕــﻪ ﻧـــﻤﻴـــﺸــﻪ، ﺩﻳـــﮕــﻪ ﻧــﻤﻴــﺘـﻮﻧـــﻪ !
ﺑـــﻌـﻀـــﯽ ﻭﻗـــﺘــﺎ ﺁﺩﻡ ﺣـﺲ ﻣﻴــﮑﻨــﻪ ﻣــﻴﺨــﻮﺍﺩ ﻳـــﻪ ﺣـــﺮﻓـﺎﻳـﯽ ﺭﻭ ﺑـــﺸـﻨـــﻮﻩ ...
ﻳــــﻪ ﺣـــﺴـﺎﻳــﯽ ﺭﻭ ﺗـــﺠــﺮﺑــﻪ ﮐــﻨـــﻪ !
ﺑـــﻌـﻀـــﯽ ﻭﻗــﺘــﺎ ﺁﺩﻡ ﺩﻟـﺶ ﻣـــﻴﺨـــﻮﺍﺩ ﻭﺍﺳـﻪ ﻳـﮑــﯽ ﻣـﻬـــﻢ ﺑـــﺎﺷـــﻪ ...
همین
نوشته شده در جمعه هشتم فروردین 1393ساعت 0:35 توسط sara| 3 نظر |
سلام .حدودا ۲ساعت ونیم ۳ساعت مونده به سال تحویل...امبداورم سال۹۳ سال خوبی براتون باشه... بیاین امسال به هم قول بدیم سرسفره هفتسین واسه همه ازجمله کسایی که....هیچی بیخیال واسه همه دعا کنیم
بچه ها حالم خیلی بده یه اتفاقاویه صحبت هایی شدکه کاش هیچوقت نبودن ... خدایا،خداجونم توکه میدونی وخبرداری که تودل من چی میگذره پس خودت کمکم کن تاباورکنم که تصمیم اشتباهی نگرفتم
نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم اسفند 1392ساعت 18:41 توسط sara| 11 نظر |
وااااااااااااااااااااای امشب عالییییییییییی بوووووووودخداججووونم مرسی که امسالم بخیرگذش
بچه هاجای همتون خالی بودخیلی خیلی خیلی خوب بود یکی ازبهترین ۴شنبه سوریای عمرم بودتازه کلیم فیلم وعکس انداختیمدلتون بسوزه شماکه ننداختید.....
تازه یه بالن خوشگل صورتیم هواکردیم
الانم ازبس جیغ زدیم به لطف دوستان صدام درنمیادازاونجایی که خیلی بچه های باحال واهل دلیم به جای صدای ترقه صدای ماکل محل روگرفته بود!!!
بعععععععللللللللللهههههههه یه همچین ادمایی هستیم ما!!!!
نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم اسفند 1392ساعت 0:4 توسط sara| 4 نظر |
سلام دوست جونیااام!!!
چه خبرا؟؟؟خوبید؟؟؟راستی ۴شنبه سوریتون بخییییییییر.....توروخدامواظب خودتون باشید...اخه الان داشتم بایه بنده خدایی صحبت میکردم سیدخندان بود خیلی دلشوره دارم میترسم چیزیش بشه....
واااااااااااااااااااااااااااای اینجاخعلی صدامیادالبته ناگفته نماندکه دوستان گرامی بنده باکلی وسایل ناشناخته ومهیییییییییج منتظراین جانب هستن.دوستان لطفا برای سلامتی مادراین شب میمون ومبارک دعابفرمایید....همه دست هاروبه اسمان...
اصن یادم رفت چی میخواستم بهتون بگم!!
اهان یادم اومد(بسوزه پدرعاشقی.....)میخواستم بگم-ما۵نفر- وب گروهیمون که با۴تا ازدوستای مدرسم ساختیمش سربزنید خوشحال میشیم نظرهم یادتون نره
اینم ادرسش...activegirlsinschool.blogfa
نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اسفند 1392ساعت 20:24 توسط sara| 7 نظر |
کاشکی دنیا واسه یک شب مال من بود،اون وقت با خوشحالی از دنیام پرتت میکردم بیرون
یه سری شدیدا به عینک نیاز دارن،
واسه اینکه گوشامونو خیلی دراز میبینن
دخترک در اولین هم آغوشی زن شد.
هی پسر!!!!
تو در کدامین هم آغوشیت مرد خواهی شد؟!!!
با این جمله موافقین؟
ﻫﺮﮐﯽ ﭘﺎﮐﺘﺮﻩ… ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﻩ…
ساکت که میشینی میذارن پای جواب نداشتنت، عمرا بفهمن داری جون می کنی تا حرمت ها رو نگه داری…
نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اسفند 1392ساعت 18:45 توسط sara| 4 نظر |
بایــــد بــــه بعضــــی پســــرا گفــــت :
آهــــای پســــر ...
حواســــت باشــــه ...!
ایــــن دختــــری كــــه بــــه تــــو دل داده ,
خیلی هــــا در " آرزوی نیــــم نگاهــــش " هستنــــد ...
لیاقــــت داشتــــه بــــاش ..............!
نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اسفند 1392ساعت 18:33 توسط sara| 6 نظر |
باتوآغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.
عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.
با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.
همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.
همنفست نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.
و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.
با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.
عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.
با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم.
همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.
همنفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.
و با یادت زندگی میکنم که همانا با یادت زندگی برایم زیباست
همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،
از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام ای همسفر من در جاده های نفسگیر زندگی.
اگر در کنار من نباشی با یادت زندگی میکنم ،
آن لحظه نیز که در کنارمی با گرمی دستهایت و نگاه به آن چشمان زیبایت زنده ام. ای همنفس من بدون تو این زندگی بی نفس است ،
عاشق شدن برایم هوس است و مطمئن باش این دنیا برایم قفس است.
با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم ،
طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.
و همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،
لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.
با تو بودن را میخواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز
پس ای عزیزراه دورم بامن باش
در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.
ميروم شايد كمي حال شما بهتر شود
ميگذارم با خيالت روزگارم سر شود
از چه ميترسي برو ديوانگيهاي مرا
آنچنان فرياد كن تا گوش عالم كر شود
ميروم ديگر نميخواهم براي هيچ كس
حالت غمگين چشمانم ملالآور شود
بايد اين بازندهي هر بار – جان عاشقم –
تا به كي بازيچه اين دست بازيگر شود
ماندنم بيهوده است امكان ندارد هيچ وقت
اين منِ ديرينِ من يك آدم ديگر شود
ساده هستم
ساده می بینم
ساده می پندارم زندگی را
نمیدانستم جرم می دانند سادگی را
سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم
ساده می مانم…
ساده میمیرم…
اما…
ترک نمی گویم پاکی این سادگی
اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی ...!!
نمی تونی دوریش رو تحمل بکنی ....!!
نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری ...!!
نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری ...!!
برای همین عاشقا دیوونه میشن...!!
چند روزیست دست هایم را…
با چند کتاب و نوشته، سرگرم کرده ام اما…
گول نمی خورند…
هیچ چیز معجزه ی دست های تو نمی شود!
هرآنکس تشنه ی عشق تو باشد
بدان روزی ز عشق سیراب می گردد
هرآنکس شیفته ی عشق تو باشد
برای عشق خویش بی تاب می گردد.
نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم اسفند 1392ساعت 17:3 توسط sara| 3 نظر |
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اسفند 1392ساعت 19:5 توسط sara| يک نظر |
آنقدر در تو غرق شده ام که....
از تلاقی نگاهم با دیگری، احساس خیانت میکنم!
عشق یعنی همین!
برای عاشق شدن که بهانه های ریز و درشت لازم نیست...!
برای عاشق شدن کافیست....
تو نگاه کنی و من... لبخند بزنم.....!!!
از تلاقی نگاهم با دیگری، احساس خیانت میکنم!
عشق یعنی همین!
برای عاشق شدن که بهانه های ریز و درشت لازم نیست...!
برای عاشق شدن کافیست....
تو نگاه کنی و من... لبخند بزنم.....!!!
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اسفند 1392ساعت 18:53 توسط sara| 4 نظر |
هر چقدر هم که ضعيف باشی
گاهی اوقاتمی توانی تکیه گاه باشی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جووووونم امیرخان
سلاااااام خوبیدبچه ها؟؟؟میدونیدکه امیرخان اهنگ جدیدمنتشرکردن....ازاونجایم که من عاشق اهنگاشم تصمیم گرفتم هرسری جدیدترین اهنگاشوبرای پخش توی وبم بذارم....اینم ازاولیش...بریدحالشوببرید
نمیتونی مثه من باشی... .
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم اسفند 1392ساعت 17:37 توسط sara| 3 نظر |دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عاشقی؟پشیمانی؟
این بارکه عاشق شدم...دوستت دارمواصلا به زبون نمیارم...قربون صدقه رفتن که هیچ...نگران شدنامم اصلابروزنمیدم...وقتی حالش خوب نبودباهاش
صحبت نمیکنم وارومش نمیکنم...باهاش زیادبیرون نمیرم تااگه جداشدیم
خیابونای شهرعذابم ندن...به چشماشم خیره نمیشم تادلم گیرچشماش
نشه...وقتی خواست قسم بخوره که تنهام نمیذاره انگشتمومیذارم رولبش
ومیگم لازم نیست قسم بخوری حرمت خدارونشکون...خلاصه اصلا بهش
گیرنمیدم وپاپیچ کاراش نمیشم... انگار نه انگار که من تجربه کردم ومی
دونم که تاوان اعتمادبه بعضیایه عمرپشیمونیه... .
نوشته شده در شنبه بیست و چهارم اسفند 1392ساعت 16:56 توسط sara| يک نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
هی ی ی ی ی ی ی ی خددااااا . . . . .
غلط کرده هرکی گفته من برای توتره هم خوردم نمیکنم!!!من برای تو خیلی چیزها خوردمیکنم...مثلا دندونات یاحتی قلم پاتو اگه یه باردیگه بیای سمتم...
شاید...شایدعاشق شدن یعنی،ازدست دادن توجه بسیاری ازمردم،در ازای بدست اوردن بی توجهی یه نفر..!!
الکی امیدوارش نکن!الکی دل خوشش نکن!الکی بهش نگورسیدی زنگ بزن!الکی اسمشوصدانزن که طرف بگه جوونم!الکی هی نگوعشق من! زندگی من...اون داره حرفاتوباورمیکنه! لعنتی وقتی میری داغون میشه داغوووووون.... .
چقدرسخته دل تنگ کسی باشی که بهش قول دادی دیگه مزاحمش نشی!
سخت است بغض داشته باشی وبغضت راهیچ آهنگی نشکندجزصدای کسی دیگرنیست.
من باکناری ات کنارنمی آیم...کنارمیروم...!
ازیه جایی به بعدآدم دیگه دوست نداره همه چی درست بشه دوست داره همه چیزتموم بشه!!
خدایا چگونه به مادرم بگویم کسی که بخاطرش دلت راشکستم تنهایم گذاشت ورفت...!
پرازاشکم ولی میخندم به سختی...به قول فروغ که میگفت...شهامت میخواهد سردباشی وگرم بخندی!!
ماصداش میکنیم بی غیرت...حالاشمابگویه پسرباافکارمدرن!
وقتی دلت یه جاییی گیرمیکنه کل زندگیت نخ کش میشه...!
دلم برای خودم سوخت وقتی صدایم کردی شما؟؟
ای کاش گفته بودی عاشق دیگری شده ای!!من هم خودم عاشق بودم درکت میکردم.
میترسم ازروزی که بچم ازم بپرسه عاشق کی بودی؟ومن اسمی روبگم که باباش نباشه...
می گی بیخیالم شو!خب لعنتی توبیخیال اون شو...
بدترین حس دنیااینکه بدونی کسی که دوستش داری همون اندازه یکی دیگه رودوست داره...
نوشته شده در شنبه بیست و چهارم اسفند 1392ساعت 16:36 توسط sara| يک نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بکارت یا بکارنو؟؟؟
بکارت" را درست بخوان!
[b]یک بار دیگر برایت تفسیر می کنم [/b]یعنی
صاحبش بکارت می آید، چون هنوز
این یکی را امتحان نکرده ای!!...
اما وقتی بکارت را از او گرفتی ، دیگر بکارت نمی آید!
چون دیگر امتحانش کرده ای و میروی سراغ دیگری که بکارت بیاید!
اما یادت باشد
یکی هست که روزی بکارت رسیدگی کند
نوشته شده در جمعه بیست و سوم اسفند 1392ساعت 0:30 توسط sara| يک نظر |
عکس های عاشقانه از دختر و پسر لب دریا
نوشته شده در جمعه بیست و سوم اسفند 1392ساعت 0:10 توسط sara| 2 نظر |
مـیتـَـرسمــــ ...
مـــیــتَرسَــمــــ از ایــنڪِهــــ...
عــاشِــقــــ בیــگَرے شَــومــــ ...
و تــو بـَــرگرבے . . .
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم اسفند 1392ساعت 11:0 توسط sara| يک نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
کاش بودی عشقم!
می بینے؟؟؟
رفتنت برایم عادے شد
به همینـــ زودے!عجیبــ استـــ، نهـ؟؟
امـــــــا...
هنوز هم گاهے دلمــ ،بدجور هوایتـــ را میکند و
نا خود آگاه بر زبانــ می آورمــ...
کاشــ بودے عشقمــ...!!
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم اسفند 1392ساعت 10:58 توسط sara| يک نظر |دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خاطره
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم اسفند 1392ساعت 10:57 توسط sara| 3 نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
من...نیستم...
من هرزه نیستم اگر پشت شمشادها ، گذاشتم مرا ببوسی
خواستم بدانی آنقدر حس دوست داشتنت قوی بودکه ... از تمام اعتقاداتم گذشتم
و تو پشت سرم به همه گفتی : چقدر هرزه بود ، تنش می خارید .دیگر با هیچ بره ای دوست نخواهم شد ،
همه ی بره ها روزی گرگ می شوند
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم اسفند 1392ساعت 10:55 توسط sara| يک نظر |خواستم بدانی آنقدر حس دوست داشتنت قوی بودکه ... از تمام اعتقاداتم گذشتم
و تو پشت سرم به همه گفتی : چقدر هرزه بود ، تنش می خارید .دیگر با هیچ بره ای دوست نخواهم شد ،
همه ی بره ها روزی گرگ می شوند
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بانو!!!
بانو گوش کن
مردي که تورا دوست داشته باشد تنت را عريان نميکند بانو!!
بلکه لباس عروس بر تنت ميکند...
بفهم عشق اگر واقعا عشق بود لذت آن بوسه بر پيشاني خيلي بيشتر از لب دادن بود...
اگر عشق واقعا باشد همان دستانت را که ميگيرد حتي براي يک لحظه ديوانه ات ميکند و از برق چشمانم مست ميشوي احتياج به هم آغوشي و همخوابي نيست ...
اگر عشقت مردانگي داشته باشد از دوري يکديگر هم لذت ميبريد چون مطمن هستي جايت در ميان قلبش ثابت و دست نخوردني ست!!
لازم نيست هر روز هفت قلم آرايش کني که مبادا خوشکلتر از تو دلش را ببرند ، خيالت تخت است که تو باهمان قيافه و خود واقعي ات حاکم ذهن او هستي....
اين مطمن بودن از رابطه يعني باليدن به خود و افتخار کردن به سرنوشت ؛
که يه مرد توي زندگي داري تاهميشه تکيه گاه است و يقين داري که تنها انتخابش توي زندگي تو هستي و بس...
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم اسفند 1392ساعت 10:54 توسط sara| يک نظر |مردي که تورا دوست داشته باشد تنت را عريان نميکند بانو!!
بلکه لباس عروس بر تنت ميکند...
بفهم عشق اگر واقعا عشق بود لذت آن بوسه بر پيشاني خيلي بيشتر از لب دادن بود...
اگر عشق واقعا باشد همان دستانت را که ميگيرد حتي براي يک لحظه ديوانه ات ميکند و از برق چشمانم مست ميشوي احتياج به هم آغوشي و همخوابي نيست ...
اگر عشقت مردانگي داشته باشد از دوري يکديگر هم لذت ميبريد چون مطمن هستي جايت در ميان قلبش ثابت و دست نخوردني ست!!
لازم نيست هر روز هفت قلم آرايش کني که مبادا خوشکلتر از تو دلش را ببرند ، خيالت تخت است که تو باهمان قيافه و خود واقعي ات حاکم ذهن او هستي....
اين مطمن بودن از رابطه يعني باليدن به خود و افتخار کردن به سرنوشت ؛
که يه مرد توي زندگي داري تاهميشه تکيه گاه است و يقين داري که تنها انتخابش توي زندگي تو هستي و بس...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چارشنبه سوری...
با توجه به نزدیک شدن چهارشنبه سوری
قبل از پریدن از روی آتش به موارد زیر توجه کنید:
۱ سایز خشتک
۲ زاویه پرش
۳ استفاده از شورت مامان دوز در زیر شلوار
۴ دوری از هر گونه هیجان و جو زدگی علی الخصوص جلوی دخترا
۵ فاصله مناسب تا شعله های آتش در هنگام پرش
۶ توکل به خدا
آبروی شما آبروی ماست …. ستاد پیشگیری از حوادث غیر مترقبه !
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم اسفند 1392ساعت 15:25 توسط sara| 5 نظر |
رسالت بعضی از آدمها این است
می آیند در زندگیت یک جای خالی بگذارند و بروند
اما فراموش می کنند که جای خالی اشان هرگز با کسی پر نخواهد شد
می آیند در زندگیت یک جای خالی بگذارند و بروند
اما فراموش می کنند که جای خالی اشان هرگز با کسی پر نخواهد شد
حال که آمده ای
کمی بیش از نوشیدن یک فنجای چای
کمی بیشتر از یک ، دو بوسه بمان
کمی بیشتر از یک آغوش ، یک گفتگوی عاشقانه
من سالها بوسه به تو بدهکارم
می بینی برای بیشتر ماندنت چقدر بهانه های زیبا دارم
نوشته شده در سه شنبه بیستم اسفند 1392ساعت 19:4 توسط sara| يک نظر |
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سلامتی اون پسری که...
سلامتی اون پسری که رفت تو پارک به دوس دخترش
اس داد و گفت کجایی؟
دختره گفت سرما خوردم رو تخت خوابمم...
پسره که داشت نگاشون ميکرد بهش اس داد:
دسته عشقتو ول کن لااقل اون سرما نخوره...
دختره جواب داد چي ميگي؟؟؟؟!!!
پسره رفت از پشت دستشو گذاشت رو شونه دختره،
دختره برگشت...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پسره دید این یک نفره دیگس که!!!
عاقا ضایع شدا !!
تا رفت فرار کنه دوس پسر دختره گرفتش تا خورد زدش
دوس دختر خودشم دیگه جوابشو نداد
تا دیگه از این غلطا نکنه