امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

واکاوي عواملِ بروز چالشهاي خانوادگي در تهران (اواخر دوره ناصرالدين شاه)

#1
نهاد خانواده، از هر دو منظرِ مذهبي و ملي، براي ما ايرانيان، بسيار ارزشمند، محترم و حتي به نوعي، مقدّس است، همچنان که دين اسلام، توجه ويژه‌اي به خانواده مبذول نموده و در آموزه‌هاي قرآني نيز به طور مکرّر، از تحکيم بنيان آن سخن رفته است. علي رغم اين، همواره مسائلي وجود داشته که در مواردي سبب نابساماني و حتي فروپاشي اين بنيادي‌ترين و قديمي‌ترين نهاد اجتماعي گرديده، در نتيجه آن، سلامت جامعه را نيز به خطر انداخته است. با توجه به اهميت اين مسئله در تاريخ اجتماعي، مقاله پيش‌رو، با رويکردي تاريخي، بر موضوع آسيب‌شناسي خانواده با محوريت اختلال در مناسبات زناشويي در شهر تهران، مقارن با مقطعي از تاريخ ايران يعني مرداد 1265 تا تير 1267ش (شوال 1303- ذي قعده 1305)‌ متمرکز گرديد. پژوهش موردنظر، بر اساس گزارشهاي اداره نظميه تهران بوده، و سعي دارد تا با توجه به اطلاعات در دسترس و داده‌هاي تاريخي موجود، علل اين پديده ناخوشايند را در پايتخت ايران، طي دوره موردنظر که مقارن با دهه پاياني سلطنت ناصرالدين شاه و دو دهه قبل از انقلاب مشروطه ايران بوده، مورد واکاوي قرار دهد.
 
چالشهاي خانوادگي در تهران، در مقطع زماني مورد بحث، چند ضلعي و داراي ابعاد متنوّع و متعدّدي بود، که در اينجا، سعي بر آن است تا به طور خلاصه (جداي از منازعات زناشويي که به صورت موشکافانه و مفصّل بررسي خواهد شد)، مصداقي براي هر يک آورده شود. نزاع مشهدي جعفر با پدرزن و مبادرت به خودکشي[sup]1[/sup]؛ کتک  خوردن مشهدي علي مکاري به وسيله پدر عيال‌‌اش[sup]2[/sup]؛ زدوخورد قاسم خان کاشاني با داماد خود بر سر ارث همشيره‌اش[sup]3[/sup]؛ اظهار شخصي به نام محمود مبني بر اين که دامادش به واسطه شرب خمر، «مست کرده در خانه مرا کتک زده»[sup]4[/sup]؛ دادخواهي يک «ضعيفه» از رئيس محلّه، بدين خاطر که دامادش، او را مورد ضرب و شتم قرار مي‌دهد [sup]5[/sup]؛ اقدام علي آقا توپچي در راستاي خشونت جسمي نسبت به مادرزنش و حتي وارد نمودن جراحت به «ضعيفه»، با اين استدلال که «دو سه پارچه اسباب خانه‌اش را سرقت کرده»[sup]6[/sup]؛ اظهار «زن جهانگير شيره‌چي مسيحي» مبني بر آنکه برادر شوهرش به خانه‌اش رفته و «به مطالبه ده تومان ادعايي که از برادرش طلب دارد فضاحي و هرزگي ميکند»[sup]7[/sup]؛ گلاويز شدن «عيال مشهدي رضا بقال» با همسر برادرش[sup]8[/sup]؛ زدوخورد «عيال اقامحمدعلي نام» با دختر شوهرش و آرام نمودن آنان توسط همسايه‌ها [sup]9[/sup] (ج 1 ص167)؛ نزاع همسر استاد سلماني با زن پدرش و اقدام به خودکشي[sup]10[/sup]؛ ادعاي مشهدي حسين مبني بر اينکه پسرِ همسرش، برخي اسباب خانه او را سرقت نمود[sup]11[/sup]؛ منازعه عيال مشهدي جمعه با مادر شوهرش و اقدام به خودکشي[sup]12[/sup]؛ جدال زن حاجي محمد با خواهر شوهر که با ميانجيگري همسايگان فرونشانده شد[sup]13[/sup]؛ منازعه شيخ محمد ذاکي با پدرش، به علّت ازدواج با يک دختر در اوج سالخوردگي، «تو با اين پيري زن ميخواهي چه بکني اگر بضاعت داري براي اولادهاي خودت زن بگير مشاراليه به او جواب سختي داده به اين واسطه نزاعشان شده»[sup]14[/sup]؛ کشمکش حاجي علي نام با دخترش، قهر «ضعيفه» و عزيمت او بسوي خانه خواهرش که با مخالفت حاجي علي و داد و فرياد طرفين در کوچه و محلّه همراه بود[sup]15[/sup]؛ بدرفتاري نامادري با پسر دوازده ساله حاجي يعقوب، فرار پسرک به خانه دايي‌اش، و در پي آن نيز گلاويز شدن دايي با حاجي يعقوب[sup]16[/sup]؛ زدوخورد پسر استاد نبي بنّا با نامادري‌اش به خاطر اينکه «ضعيفه» در غياب شوهرش به او فحّاشي کرده بود[sup]17[/sup]؛ نزاع يک جوان به نام خسرو معروف به «خسرو سياه» که از اشرار محلّه محسوب مي‌شد با مادر خود، و مبادرت به خودکشي:
              ديروز ظهر با حالت مستي آمده نزديک تکيه خلجها به فصاد ميگويد ميخواهم خون بگيرم رگ مرا بزن اما قدري گشادتر بزن که هرچه اخلاط در بدنم هست خارج شود فصاد هم رگ او را ميزند همين که به قدر کفايت خون ميرود فصاد خواسته بود نگذارده گفته بود که من ميخواهم مثل اميرنظام جان بدهم هرچه فصاد و اهل محله اصرار کرده بودند نگذارده بود برخاسته به طرف خانه‌اش رفته مادرش هر چه اصرار و ابرام نموده بود که رگش را ببندد نگذارده گفته فلان فلان شده خاطرت هست پريروز بر سر من چه آوردي من بايد حتما بميرم خلاصه اينقدر خون رفت تا به هلاکت رسيد. [sup]18[/sup]
 
بعد از نگاهي مختصر و نمونه‌وار به انواع آسيبها و اختلافات درون خانوادگي، در ادامه، بر روي ابعاد مختلف اختلالات و تنشها در مناسبات زناشويي، با تاکيد بر علل به وجود آمدن اين معضل، پرداخته خواهد شد.
 
مشکلات اقتصادي و عدم پرداخت نفقه
قسمتي از عناصر چالش‌برانگيز در مناسبات خانوادگي، مرتبط با مسائل مالي بود. از آنجا که پرداخت هزينه‌هاي خانواده در جامعه ايراني، هم از نظر شرعي و هم عُرفي، در زمره وظايف مرد تعريف شده، بنابراين، او موظّف بوده تا به تامين نيازهاي زن مبادرت ورزد. اِهمال و قصور در پرداخت نفقه و هزينه زندگي، سبب آسيب به روابط زناشويي مي‌گرديد. «ضعيفه‌اي به رييس محله متظلم ميشود که تقي نام شوهرم مدتي مرا بي مخارج گذارده از شهر رفته بود. من هرچه داشتم فروختم و خرج کردم حال که آمده است از من کناره ميکند»[sup]19[/sup]. در روايتي ديگر: «استادحسين معمارباشي نظام به رييس محله پيغام مي‌دهد که استادنقي بنّا عيالي دارد که با من منسوب است سه سال است ضعيفه را در تهران گذارده ديناري مخارج نداده و در قم و آن نقاط متواري است امروز به شهر آمده بفرستيد او را بگيرند». [sup]20[/sup]
 
نزاع و زدوخورد شديد «عباس نام تفرشي» با همسرش به علت مخارج زندگي[sup]21[/sup]، دادخواهي عيال محمدقلي و عيال عبدالحسين از رئيس محلّه به خاطر عدم پرداخت هزينه زندگي از سوي همسران‌شان و ضرب و شتم آنان[sup]22[/sup]، کشمکش، قهر و رفتنِ عيال مشهدي حسين به خانه پدر به علّت مخارج زندگي[sup]23[/sup]، نزاع «عيال مشهدي حيدر کفش‌دوز با شوهرش براي نفقه و کسوت»[sup]24[/sup]، و ترک خانه شوهر حتي با داشتنِ طفلِ شيرخوار و عزيمت به سوي خانه پدري به خاطر عدم پرداخت نفقه و کسوت از سوي شوهر [sup]25[/sup] از نمونه‌هاي برجسته در اين زمينه مي‌باشد.
 
در گزارشها، علّت عدم پرداخت نفقه، صراحتا ذکر نشده، ازين‌رو، شايد در اين نوع دعاوي، به خاطر نظام مردسالاري و ناديده گرفتنِ حقوق زنان، در اکثر چالشهايي از اين نوع، حق به جانب زن بوده باشد، با اين حال، نمي‌توان مدعي شد که هميشه چنين بود. شايد در يک نزاع خانوادگي طبقه متموّل و اعيان، مانند دعوي دختر ظهيرالملک براي دريافت پانزده سال نفقه از پسر عمادالدوله[sup]26[/sup]، مرد به هيچ وجه در مضيقه اقتصادي قرار نداشت و مي‌توانست تمام هزينه‌هاي زندگي زناشويي را به طور کامل و در حدّي مطلوب براي همسرش فراهم کند، اما اکثريت مردم که در زمره اقشار آسيب‌پذير و ندار جامعه محسوب مي‌شدند، توانايي اقتصادي لازم را براي برآوردن امکانات رفاهي و مادّي همسرانشان نداشته، نه تنها از بُعد جسمي بلکه از نظر روحي و رواني هم تحت فشار بودند. چنان که همسر «ملک نام» که شغل او حمّالي بود، «به رييس محله متظلمه ميشود که شوهرم متحمل مخارج من نميشود و بدون جهت مرا زده است»[sup]27[/sup]. همچنين، بنابر روايتي ديگر، « شخص حمّالي به رييس محله شکايت نمود که زنش با او ناسازگاري مي‌کند و اغلب نزاع دارد رييس محله فرستاده معلوم شد به واسطه مخارج اينطور با او رفتار ميکرد». [sup]28[/sup] زدوخورد «عيال مشهدي حسين نام» با شوهرش به علّت آنکه اسباب و لوازم شب عيد براي‌شان مهيا نبود، يکي ديگر از موارد در اين قسمت است، دعواي زناشويي که در نهايت، با ميانجيگري همسايه‌ها به صلح انجاميد. [sup]29[/sup]
 
بي بندوباري و فساد اخلاقي
از علل عمده در بروز چالشهاي زناشويي در اکثر جوامع، عدم پايبندي به اصول اخلاقي است. ازين‌رو، مسئله مزبور را مي‌توان يکي از عوامل تاثيرگذارِ ايجاد تنش در خانواده‌هاي تهراني، به حساب آورد، چنان که در برهه زماني موردنظر، گزارشات متعدّدي از سوي اداره نظميه تهران، مبني بر رفتارهاي غيراخلاقي خارج از سيستم خانواده، از هر دو سوي مرد و زن، تهيه شده است. از يک طرف، اخباري در راستاي فساد اخلاقي برخي از مردان منتشر گرديد، که داراي ابعاد متنوّعي بود.
 
دخالتهاي ديگران در زندگي زناشويي
يکي از مشکلات شايع در زندگي زناشويي، دخالتهاي ناصواب اطرافيان در مسائل خانوادگي بود که يا سبب تنش در روابط بين زن و مرد شده و يا آنکه بر شدّت اختلاف دامن مي‌زد. «ابراهيم نام به رييس محله متظلم ميشود که حسين نام برادرزنم عيال مرا فريب داده برده پنهان کرد رييس محله فرستاده مشاراليه را حاضر کنند تحقيقات شود حسين به امامزاده اسماعيل رفته متحصن شد پليسها مواظب هستند تا او را حاضر نمايند». [sup]30[/sup]
 
شکايت محمدهاشم نمدمال از پدر همسرش بدين خاطر که «عيالش چند روز است به تحريک پدرش از خانه رفته و در خانه پدر است»[sup]31[/sup]، قهر و عزيمت «عيال حاجي آقانام» به خانه پدرش که در نهايت سبب نزاع داماد با پدرزن گرديد[sup]32[/sup]، دخالت برادر زن محمدقاسم بيگ در اختلاف زناشويي او و همسرش[sup]33[/sup]، ادعاي نعمت‌الله زنجاني مبني بر آنکه «زن سيدحسن زنبورکچي عيال او را فريب داده پنج روز به خانه عسگرخان غلام برده»[sup]34[/sup]، اظهار مشهدي عبدالله عطار در اين راستا که «پنج روز است عيال من مبلغ بيست و پنج هزار دينار پول مرا برداشته فرار کرده است از قراري که فهميده‌ام ضعيفه دلاله از او خبر دارد»[sup]35[/sup]، از نمونه‌هاي قابل ذکر در اين زمينه است. همچنان که، روايت ذيل نيز از سوي اداره امنيه تهران گزارش گرديد: «زن و مادرزن آقاسيد اسماعيل دلال ديشب براي اينکه مشاراليه هفت سين را علي‌الرسم حاضر نکرده بود با او بناي منازعه و اوقات تلخي را گذارده بودند بيچاره هفت ساعتي آمده هفت سين را از قبيل سير و سرکه و سنجد و غيره گرفته و از جمشيد شکايت ميکرد که بنا را گزارده». [sup]36[/sup]
 
چندهمسري
تعدّد زوجات به طور همزمان، اعم از رسمي و غيررسمي، يکي از مهمترين مسائلي بود که سبب ظهور تنش در نهاد خانواده مي‌گرديد. علي رغم رواج گسترده تعدّد زوجات و مرسوم بودن چندهمسري در دوره زماني موردنظر، مسئله مذکور، براي همه زنان، قابل هضم نبوده و ترجيح مي‌دادند تا توجّه و افکار شوهران‌شان، به عنوان شريک زندگي، به طور کامل و فقط به آنان معطوف گردد.
 
چندين نمونه از اين چالشهاي خانوادگي که پيامد تعدّد زوجات بوده، در همان زمان، از سوي نظميه گزارش شد. چنان که: «صفرنام علاف دو نفر زن دارد يکي از آنها قدري بابضاعت است با مشاراليها نزاعشان شد او هم اسبابهاي خود را برداشته قهرا ميرود ديروز مشاراليه ضعيفه را در کوچه ديده گريبانش را گرفته که به خانه‌اش ببرد دختر ضعيفه و يک نفر از بستگان او به حمايت برامده قيل وقال ميکردند چون واقعه نزديک خانه جناب حاجي ملاعلي بوده آقاشيخ پسر او ايشان را صلح ميدهد». [sup]37[/sup]
 
همچنين، دادخواهي عيال مشهدي کريم به رييس محله، به واسطه کتک خوردن از شوهرش، که علّت آن هم اعتراض به ازدواج مجدّد او بود[sup]38[/sup]، ترک خانه و بچه خردسال از سوي همسر اسدلله نام و رفتن او به خانه پدري‌اش در نتيجه تجديد فراش اسدالله[sup]39[/sup]، نزاع استاد رضا بزاز با عيال‌اش به دليل ازدواج مجدد رضا[sup]40[/sup]، نمونه‌هاي ديگري در اين زمينه هستند.
 
در برخي موارد، طلاق يکي از زوجين، راه‌حل مسئله بود، چنان که بر اساس گزارشي از اداره نظميه: «کهزاد نام ملايري ضعيفه کُردي را صيغه ميکند زن ديگر هم داشته، ديروز مشاراليه با زن کُرد به خانه زن قديمي خود رفته در آن جا نزاعشان شده ضعيفه کُرد زده سر شوهرش را مجروح مينمايد، نايب محله خواسته متعرض ضعيفه ضاربه شود شوهرش راضي نشده ضعيفه را برده در محضر شرع مطلقه ميکند». [sup]41[/sup]
 
همچنين: «نظرعلي خان اغلب اوقات با عيالش نزاع دارد و جهت آن اينست که مشاراليه عيالي جوان گرفته و او پير است به مشاراليها اعتنايي ندارد ديشب هم باز بناي نزاع و زدوخورد گذارده بي نظمي ميکردند نايب محله رفته آنها را ساکت کرده قرار ميگذارد که او يکي را طلاق دهد». [sup]42[/sup]
 
در تعدادي ديگر از اين نوع، ازدواج مجدّد، حتي اگر با مخالفت جدّي و آشکار زوجه اول مواجه نمي‌شد، با اينحال، بي توجّهي، دل‌زدگي، سوء رفتار و حتي خشونت شوهر نسبت به عيال نخستين، سبب مي‌شد تا در درازمدت، اين مسئله، پيامدهاي روحي و رواني زيانباري براي اعضاي خانواده در پي داشته باشد. بدرفتاري آقا سيدرضا نسبت به همسر اول‌اش بعد از ازدواج با زني ديگر[sup]43[/sup]، عدم پرداخت مخارج زندگي و اقدام به ضرب و شتم از سوي ميرزا محمدعلي نفت‌فروش[sup]44[/sup] و ميرزا علي عطار در نتيجه گرفتنِ همسر دوم [sup]45[/sup]، از موارد گزارش شده در اين عرصه هستند.
 
براي برخي از زنان، مسئله اختيار کردن همسران متعدّد از سوي شوهر، به حدّي غيرقابل تحمّل بوده که حتي مبادرت به قتل طرف مقابل[sup]46[/sup] و يا خودکشي مي‌نمودند. منازعه و سپس اقدام به خودکشي از سوي عيال مشهدي رحيم[sup]47[/sup] و عيال محمدعلي عطار بعد از اينکه متوجه شدند، شوهرانشان، داراي همسر ديگري هستند[sup]48[/sup]، نزاع ميان دو زوجه مشهدي حسين خبّاز که خودکشي و در نهايت مرگ عيال دوم او را به همراه داشت[sup]49[/sup]، نزاع بين دو همسر ملااسدالله مکتب‌دار که منتهي به اقدام به خودکشي يکي از آنان گرديد. [sup]50[/sup] البته اين ترفند، کاملا هم بي فايده نبوده، بلکه بعضا حتي در راستاي رسيدن به اهداف موردنظر سودمند به‌نظر مي‌رسيد: «ميرزا محسن نام ضعيفه‌اي را يک ماهه صيغه کرده زن سابق او مستحضر شده با مشاراليه بناي نزاع را گذارده و جزيي ترياک ميخورد حالتش منقلب ميشود کسانش درصدد معالجه برآمده بهبودي حاصل کرده شوهرش ضعيفه را که گرفته بود بيرون کرد صلح نمودند». [sup]51[/sup]
 
رويکرد مردسالارانه در جامعه
درهم تنيده شدن فرهنگ مردسالاري با ساختار سنّتي جامعه در دوره قاجار، در بروز چالشهاي خانوادگي مقارن با برهه زماني موردبحث، نقشي برجسته ايفا مي‌نمود. براي نمونه: «ديشب عيال مشهدي غلامعلي نام به رييس محله متظلمه ميشود که شوهرم بلاجهت مرا زده رئيس محله فرستاده مشاراليه را حاضر کرده با او به اداره فرستاد. معلوم شد ضعيفه بدون اذن شوهر به خانه اقوام خود رفته از آنجا به مجلس تعزيه رفته‌اند نزاعشان شد صلح شد و قرار گرديد که ضعيفه بدون اذن شوهر از خانه بيرون نرود». [sup]52[/sup]
 
مشاجره مشهدي حسين با همسرش به خاطر آنکه بدون اجازه او، همراه با همسايه‌ها، به زيارت حرم عبدالعظيم رفته بود[sup]53[/sup]، منازعه و سپس طلاق همسر، بدون هيچ قيدوبند، از سوي رجب‌علي [sup]54[/sup]، اقدام «محمدعلي خان خواهرزاده جليل خان سرهنگ قزاق» در اختيار نمودن يک «ضعيفه» به عنوان همسر صيغه‌اي، رها کردن او پس از مدتي، خشونت فيزيکي عليه اين «ضعيفه» به خاطر درخواست پنج هزار دينار حق‌الزحمه‌اش[sup]55[/sup]، ضرب و شتم «عيال مشهدي غلام‌علي دبّاغ» از سوي اين شخص، بدين خاطر که بدون اذن شوهر به مجلس تعزيه رفت[sup]56[/sup]، سوءرفتار کربلايي حيدر بزاز نسبت به همسرش در نتيجه رفتن به خانه اقوام بدون اجازه او[sup]57[/sup]، خشونت فيزيکي پسرِ شوهر يک «ضعيفه» نسبت به او، به اين علّت که « شوهر ضعيفه در شهر نيست ديروز به مجلس تعزيه رفته پسر شوهرش مواخذه نموده»[sup]58[/sup]، دادخواهي «عيال مشهدي کاظم» از رييس محله، به خاطر کتک خوردن از برادر شوهرش، چرا که «مشاراليها شوهرش به سفر رفت و ديروز به خانه اقوام خود ميرود برادر شوهر او مواخذه نموده»[sup]59[/sup]، منازعه مشهدي ميرزا با همسر و برادرهمسر به خاطر بدون اجازه شوهرش، همراه با زنهاي همسايه، به مسجد رفته بود. [sup]60[/sup] البته اين نگرش مردسالارانه در نهاد خانواده، همواره توام با موفقيت و سلطه کامل براي مردان نبود، بلکه بعضا موجب چالش در موقعيت مرد خانواده مي‌گرديد: «رضانام به خانه‌اش آمده ملاحظه ميکند درب صندوقي که خودش قفل زده زن به جايي نرود مشاراليها باز کرده لباس فاخر پوشيده ميخواهد به مهماني برود مشاراليه مواخذه نموده نزاعشان ميشود بناي زدوخورد را ميگذارند و مادر ضعيفه دامادش را کتک ميزند به رئيس محله شکايت ميکنند». [sup]61[/sup]
 
در برخي مواقع، ترفندهاي زيرکانه زنان، موجب انعطاف و حتي عقب‌نشيني مردان خانواده مي‌گرديد: «ديشب زن کريم نام با شوهرش براي اينکه مشاراليه اجازه نميداد به جهت تعزيه از خانه بيرون رود نزاعشان شد بناي زدوخورد را ميگذارند اهل خانه آنها را ساکت ميکنند بعد ضعيفه براي تهديد شوهرش جزيي ترياک ميخورد کسانش او را مداوا نموده آخرالامر شوهر مجبور ميشود اجازه رفتن او به تکايا را بدهد». [sup]62[/sup]
 
از سوي ديگر، فرهنگ مردسالارانه، يکي از عناصر مهمِّ بروز خشونتهاي خانوادگي محسوب مي‌شد، «عباس نام که در حوالي مسجد شاه منزل دارد با عيالش نزاع کرده زنش را کتک ميزند ضعيفه هم ميرود به اقوامش شکايت ميکند»[sup]63[/sup]. بعلاوه، تظلّم‌خواهي عيال مشهدي هاشم[sup]64[/sup]، عيال مشهدي رضا خرّاط[sup]65[/sup]، عيال قربانعلي[sup]66[/sup] و عيال رضاقلي[sup]67[/sup] از رييس محلّه، به علّت آنکه بي جهت توسط شوهران‌شان مورد ضرب وشتم قرار گرفتند. اگرچه اکثر اين دادخواهيها، در نهايت، منجر به صلح و سازش ميان طرفين، و عدم تغيير خاصّي در شرايط زنان همراه بود، با اين حال، در برخي مواقع، قضات و معتمدان محلي در برابر اين نوع رويکرد خشونت‌آميز، واکنش نشان مي‌دادند: «کريم حداد با عيالش نزاعشان شده او را کتک زد. زن رفته به ملا زين‌العابدين پيشنماز واقع را تظلم ميکند ملا، کريم را احضار کرده در همان مجلس ضعيفه را مطلقه مينمايد»[sup]68[/sup]. در پايان، نکته شايان ذکر، اين است که حتي در آن جامعه مردسالار نيز، رفتار توام با خشونت، منحصر به مرد نبوده، بلکه زنان هم به اين سوءرفتار توسّل مي‌جستند، چنان که بر اساس گزارشي از سوي اداره نظميه: «اکبرنام طوّاف با عيال خودش گفتگو و نزاعشان شده زدوخورد کرده ضعيفه شوهرش را کتک زده مشاراليه هم از فرط غيرت مقداري ترياک خورده يکي از همسايه‌ها مستحضر گرديده درصدد معالجه برآمده مداوا شد». [sup]69[/sup]
عدم تمکين زن
با وجودِ تثبيت فرهنگ مردسالارانه و پيامدهاي مخرّب ناشي از آن در زندگي زناشويي، غيرواقع‌بينانه است که يک جانبه قضاوت نموده، فقط بر آثار زيان‌بارِ سلطه‌جويي و خشونت جنس مذکّر در نهاد خانواده تاکيد گردد، بلکه در آن سو، زن نيز مطابق با مفهوم «تمکين» در فرهنگ ديني جامعه، در ازاء دريافت نفقه و تامين مخارج زندگي از سوي مرد، بايد در مسائل زناشويي، از شوهرش اطاعت نموده، داراي انعطاف باشند. همچنان که در همان برهه زماني، يکي از روحانيون بر سر منبر مسجد چاله حصار، بر روي اين نکته تاکيد نمود: «در بين موعظه رو به طرف زنها کرده گفته بود اي زنها چه تسلطي به شوهرهاي خودتان داريد زيرا که به حرف شوهر خودتان نميرويد در اين صورت چه حقي به آنها داريد نفقه و کسوت بخواهيد در صورتي حق داريد که به هيچ وجه از اطاعت شوهر خودتان خارج نشويد اطاعت شوهر به شماها لازم است». [sup]70[/sup]
 
علي رغم اين، گزارشاتي وجود دارد که دالِّ بر تمرّد برخي زنان در اواسط قرن13ش که سرانجام هم منتهي به بروز کشمکشهاي خانوادگي مي‌گرديد: «چند روز قبل حاجي نام نجار دختر احمدنام را براي خودش عروسي کرده در اين چند روز دختر به شوهرش دست نداده و اعتنايي نکرده تا شب قبل عروس و داماد نزاعشان شده مادر عروس دخترش را به خانه برده به رئيس محله شاکي ميشوند رييس محله فرستاده طرفين را حاضر کنند تا قطع گفتگوي ايشان بشود». [sup]71[/sup]
 
جعل طلاقنامه از سوي عيال حسين‌علي به منظور ازدواج مجدد با شخصي ديگر[sup]72[/sup]، اظهار مشهدي حسن مبني بر «عيالم بلاجهت طفل شيرخوار خود را گذارده به خانه برادرش رفت رفته‌ام او را بياورم با من منازعه نمودند»[sup]73[/sup]، عدم اطاعت عيال محمد از شوهرش که منجر به مطلّقه نمودن او گرديد[sup]74[/sup]، قهر و اقدام به ترک خانه از سوي عيال اسدالله مکاري، و اقدام او و مادرش در کتک زدن اسدالله [sup]75[/sup]، مفقودالاثر شدنِ عيال حسين خشت مال به مدت چندين روز و درخواست‌اش بدين صورت، «ديروز براي شوهرش پيغام داده چادر خواسته که معاودت کند مشاراليه جواب داده بود زني که چند روز پيدا نباشد به درد من نميخورد»[sup]76[/sup]، مواردي از خودسري برخي افراد مونّث و نقش آنان در نابساماني کانون خانواده مي‌باشد. در نهايت، براي تبيين بهتر اين معضل در دوره مورد بحث، به ارائه گزارشي اکتفا مي‌گردد:
             حيدرقلي نام که شوهر مادرزن ميرزا رحيم نام است ديشب به خانه رفته ملاحظه ميکند که زنش در خانه نيست و درب اتاق را بسته رفته است. دختر شيرخوار مشاراليه در گهواره بي‌تابي ميکرده او هم لاعلاج درب اتاق را از پاشنه درآورده رفته طفل را ساکت ميکند. زنش که ميايد از او مواخذه کرده نزاعشان شده مشاراليه ضعيفه را کتک زياد ميزند مشاراليها خود را از دست او خلاص کرده نزد ميرزارحيم که نوکر جناب وزيرنظام و شوهر دختر اوست رفته شکايت ميکند. ميرزا رحيم مامور ميفرستد او را ببرند فرار اختيار نموده ضعيفه در اتاق خود ميخوابد صبح که ميشود ميبيند طفل مرده است معلوم نيست که به چه جهت طفل مرده است. [sup]77[/sup]
 
معضلات اجتماعي (اعتياد، قمار، مشروبات الکلي)
اگرچه در جامعه کنوني ما، اعتياد به مواد مخدّر، يکي از علل بسيار تاثيرگذار در بروز نابساماني و حتي فروپاشي نهاد خانواده مي‌باشد، اما با توجه به معدود بودن گزارشهاي نظميه راجع به نقش آن در چالشهاي خانوادگي، به نظر مي‌رسد که اين موضوع، در اواسط قرن13ش در اجتماع تهران، در ارتباط با موضوع مورد بحث مقاله، خيلي پُررنگ نبود. با اين حال، اين بلاي خانمان‌سوز، حتي در آن زمان هم سبب ايجاد بحران در برخي خانواده‌ها گرديد:
             ضعيفه سيده با دو نفر طفل کوچک گريه‌کنان نزد رييس محله رفته متظلم ميشود که نورالله خان نام شوهر من مدتي است که به اغواي جمعي از رفقاي اوباش خود به استعمال وافور مبتلا شده و از فرط ميل به اين عمل مُهلک از شغل نوکري و کسب معاش بازمانده به مرور ايام اسباب و اشيا لازمه خانه را برده فروخته صرف کرده حال علاوه بر اين که مخارج من و اطفال را نميدهد هر روز بهانه‌جويي کرده ميخواهد جزيي رخت و لباس مرا هم گرفته بفروشد. ريس محله فرستاده شوهر او را حاضر مينمايند چون بيچاره از شدت استعمال ترياک، تشريح و قرب به موت بوده که تاب حبس و تنبيه نداشت لذا از او التزام ميگيرند که رفته ترياک را ترک کند و متعرض ضعيفه نشود و حتي‌المقدور مخارج عيال و اطفال خود را بدهد. [sup]78[/sup]
 
معضل اجتماعي ديگري که به نهاد خانواده آسيب وارد مي‌نمود، مسئله قماربازي يا شرط‌بندي بر سر مسائل مالي بود. کمابيش در جامعه رواج داشته و برخي افراد با مبادرت به اين اقدام، حتي موجب آسيب کانون خانوادگي خود مي‌شدند: «عيال ميرزاعباس نام به رئيس محله اظهار کرده شوهرش چندروز است به خيال قماربازي افتاده چند پارچه اسباب او را برده به قمار باخته امروز هم ميخواسته است مقداري اسباب ديگر ببرد مانع شده او را با چوب کتک زياد زده». [sup]79[/sup]
 
همچنين در مورد شرب خمر، و تاثيرش بر بروز اختلال در رابطه زناشويي، خبري از اداره نظميه بدين صورت گزارش شد: «ديشب علي نام کفشدوز در خانه‌اش مست کرد با زنش نزاع نمود و شرارت و هرزگي ميکرد و به يک نفر شيخ همسايه‌اش بي‌احترامي نمود». [sup]80[/sup]
 
سوءظن و بدبيني
اين معضل، در روابط زناشويي اهالي تهران طي دوره زماني موردنظر نيز وجود داشته، که عمدتا منبعث از عواملي همچون بي بندوباري، تعصّب و حسادت، و همچنين مخفي‌کاري ميان زن و مرد بود.
 
وِلِنگاري، بي قيدي و يا حتّي عدم مراقبت در کرداروگفتار از طرف زن يا مرد، يکي از علل رخنه حسّ بدبيني در زندگي زناشويي، و در پي آن هم، از هم گسيختگي ساختار خانواده بود. «غفار آقاي قزاق» که با دختر «ضعيفه مشهوره به کربلايي خانم» نامزد کرده و مقداري پول نيز براي او هزينه نموده بود، بعد از مدتي به نزد محضر شرع رفته، درصدد طلاق او برآمد. هنگامي که قاضي شرع، از او راجع به علت طلاق پرسيد، چنين پاسخ داد: «دو شب قبل ديدم شخصي از طرف بام همسايه به ضعيفه با سه انگشت اشاره کرد. او هم با چهار انگشت به اشاره جواب داد. معلوم ميشود مادر و دختر بدعمل هستند». [sup]81[/sup] سهل‌انگاري و لااباليگري يکي از دو طرف زوج يا زوجه در ايجاد سوءظن در زندگي زناشويي نقش داشت. [sup]82[/sup]
 
گاهي منشا سوءظنها، شدّت تعصّب مرد و حسادت افراطي زن بود. «عيال ميرزا جعفر علاقه‌بند» در روز سيزدهم فروردين همراه با دو نفر از زنان اقوام‌اش، بدون اطلاع شوهر، به سيزده به در رفت. ميرزاجعفر، هنگامي که به خانه برمي‌گردد، با فقدان حضورِ همسرش در خانه مواجه مي‌شود. با بازگشت «ضعيفه» به خانه، نزاع ميان طرفين در مي‌گيرد: «ضعيفه گفته بود که به اتفاق دو نفر زن از بستگان خودش رفته و آخرالامر قرار ميگذارند که هرگاه تحقيق شود و در صورت صدق تقصيري بر ضعيفه نيست والا ناشزه و تمام حقوق او باطل است مشاراليه شبانه رفته از آن دو نفر زن تحقيق کرده آنها بر صدق قول ضعيفه گواهي ميدهند آن وقت با هم صلح ميکنند». [sup]83[/sup]
 
در آن سو، حسادت زنان نيز بعضا موجبات تنشهاي خانوادگي را فراهم مي‌نمود، که نمونه عجيب آن، در ذيل مي‌آيد: «علي نام چندي قبل دختري را براي خودش عقد کرده به خانه برده بعد از يک هفته خواهر آن دختر را هم به خانه‌اش آورده که خدمت بکند مشاراليها گمان ميکند شوهرش ميخواهد او را طلاق بدهد خواهرش را بگيرد بناي نزاع را گذارده زده سر خودش را مجروح کرده رفته عارض شده است». [sup]84[/sup]
 
تظاهر و عدم صراحت و صداقت در زناشويي هم از عوامل اختلال و حتي بحران در زندگي خانوادگي بود. در واقع، پيوستگي و درهم‌تنيدگي فرهنگ محافظه‌کارانه با اجتماع، سبب سوق يافتنِ افراد به سوي پنهان‌کاري و عدم صداقت در رفتار و گفتار، حتي در مناسبات ميان دو شريک زندگي مي‌گرديد.[sup]85[/sup]
 
ناهمساني زوجين
عدم تناسب و هم کفو نبودن دو نفر که قصد ازدواج با يکديگر را دارند، از علل قابل توجّه بروز چالشهاي خانوادگي مي‌باشد. اين ناهمسويي که مي‌تواند در ابعاد مختلف اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي پديدار گردد، عمدتا در نتيجه رويکرد سطحي و انتخاب نادرستِ اوليه بوده، که سبب فروپاشي بنيان نهاد خانواده مي‌گردد. اين مسئله نيز، يکي از عوامل مهمِّ نابساماني خانوادگي در اواسط قرن13ش در تهران بود.
 
بُعد اقتصادي، يکي از موارد عدم تناسب و همانندي ميان زوج با زوجه، و در پي آن هم، بروز اختلاف ميان طرفين مي‌شد. «آقاعبدالرسول» که دختر يکي از مقامات بلندپايه لشکري يعني مصطفي خان اميرتومان، که طبيعتا در زمره اقشار اعيان و مرفّه جامعه محسوب مي‌شد، را به عقد خود درآورده بود، بعد از مدتي، تصميم به طلاق او مي‌گيرد: «گويا حالات و حرکات آنها با هم موافق نبود. ديروز مشاراليه او را مطلقه کرده و از قراري که خودش اظهار داشته بود در مدت سه چهار ماه قريب هزاروپانصد تومان به مشاراليه خسارت وارد آمده تا اين که لابدا او را مطلقه نموده است». [sup]86[/sup]
 
نمونه ديگر، مربوط به ميرزا جعفرخان نقاش بود که با دختر «ميرزا محمدعلي معاون‌الوزاره» عروسي کرد اما اندکي بعد به علّت، «مهريه و جهات عديده ميانه آنها برهم خورده دختره به خانه پدرش رفته مذاکره و دعوا دارند ديروز معاون آن وزارت به جناب اشرف مشيرالدوله شکايت کرد». [sup]87[/sup]
 
عدم شناخت کامل نسبت به طرف مقابل، و سطحي‌نگري در انتخاب همسر، سبب چالش در زندگي ميرزاجواد همداني، از افرادمتمکّن و نسبتا بانفوذ، هم گرديد. شخص مذکور که داراي جايگاه اجتماعي مناسبي در جامعه تهران بود، مبادرت به ازدواج با دختري مي‌کند که با او همساني نداشت: «ميرزا جواد همداني دختر ضعيفه‌اي را که تکدّي ميکرد ديده گرفتار جمال او شده مبلغي خرج و او را براي خود عقد کرده روز گذشته خيال داشته که عروسي کند و عروس را با درشکه و تجمل ببرد. از خارج ميشنود که دختر با صِغر سن که هنوز به تکليف نرسيده است سه چهار شوهر نموده. مشاراليه پشيمان گرديده و اسباب عروسي را برهم زده. ديروز از مادر دختر مطالبه مخارج خود را ميکرد به اين واسطه در کوچه بناي دادو فرياد را گذارده بودند». [sup]88[/sup]
 
تفاوت فاحش سنّ و سال و نيز ويژگيهاي ظاهري نيز عاملي در ايجاد اختلاف ميان زن وشوهر بود، که منتج به تزلزل پايه‌هاي زندگي مي‌شد. البته فقدان وفاداري يکي از دو طرف، به ويژه تنوّع‌طلبي مرد، نقش مهمّي در اين نوع از مسائل ايفا مي‌کرد. «حاجي حسين نام عيال عفريته‌اي داشت. چون معاشرتش را سوهان روح ديده بود دختر يکي از بستگان را خواستگاري کرده مجلس عقد ترتيب ميدهد ضعيفه عجوزه مستحضر شده به مجلس عقد آمده بناي نزاع و دادوفرياد را گذارده بود. اهل مجلس او را به زحمت ساکت کرده قرار ميدهند که حاجي حسين حقوق او را داده و مطلقه‌اش نمايد». [sup]89[/sup]
 
همچنين، در گزارشي ديگر از اداره نظميه چنين آمده:
              دو سال قبل ضعيفه مُسنّه يائسه آقاحيدرنام را که جوانک مُزَلَّف است فريب داده به وسايل عديده زن او شده با يکديگر به سر ميبرند. اين اوقات مشاراليه خود را در معرض هلاکت ديده به کسانش که در اين مدت بجهت اين مواصلت با او مدعي بودند ملتجي ميشود حضرات دختري را به سن خودش از بستگان خود را خواستگاري نموده ديروز مجلس عقد فراهم مينمايند عجوزه معروضه مستحضر شده سراسيمه به مجلس عقد رفته بناي شيون و فرياد ميگذارد به زحمت او را قدري ساکت ميکنند بعد مشاراليها به عجز به شيخ رضاي پيشنماز که براي عقد آمده بود ميگويد آقا آيا انصاف است که شوهرم مرا به اين حالت بگذارد و زن ديگر بگيرد مشاراليه جواب داده بود بلي انصاف نيست که جوان بيچاره اسير مثل تو عجوزه باشد ضعيفه بيشتر از اين تصديق ديوانه شده خود را ميزده و هنگامه برپا کرده بود آخرالامر بستگان جوانک مهريه عجوزه را داده در همان مجلس مشاراليها را مطلقه و دختر را عقد ميکنند. [sup]90[/sup]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
صفحه 1

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. گزارشهاي نظميه از محلّات طهران (ذيقعده 1303- شوال 1305ق)، به کوشش: انسيه شيخ رضائي و شهلا آذري، تهران: انتشارات سازمان اسناد ملي ايران، 1377ش، جلد1، ص22.
2. همان، ص128 .
3. همان، ص12 .
4. همان، ص23 .
5. همان، ص135 .
6. همان، ص161 .
7. همان، ص160 .
8. همان، ص162 .
9. همان، ص167 .
10. همان، ص298 .
11. همان، ص306 .
12. همان، ص365 .
13. همان، ص397 .
14. جلد2، ص479 .
15. همان، ص646 .
16. همان، ص483 .
17. همان، ص486 .
18. همان، ص525 .
19. جلد1، ص2 .
20. همان، ص93 .
21. همان، ص43 .
22. همان، ص238 .
23. جلد2، ص463 .
24. همان، ص717 .
25. همان، ص672 .
26. همان، ص546 .
27. همان، ص483 .
28. همان، ص525 .
29. جلد1، ص396 .
30. جلد1، ص89 .
31. همان، ص330 .
32. همانجا.
33. همان، ص377 .
34. جلد2، ص664 .
35. جلد1، ص275 .
36. همان، ص397 .
37. همان، ص383 .
38. همان، ص127 .
39. همان، ص285 .
40. همان، ص400 .
41. همان، ص69 .
42. همان، ص404 .
43. جلد2، ص665.
44. همان، ص639 .
45. همان، ص642 .
46. جلد1، ص404 .
47. همان، ص267 .
48. همان، ص242 .
49. همان، ص81 .
50. جلد2، ص455 .
51. همان، ص645 .
52. جلد1، ص154 .
53. همان، ص10 .
54. همان، ص45 .
55. همان، ص119 .
56. همان، ص164 .
57. همان، ص278 .
58. همان، ص176 .
59. همان، ص241 .
60. جلد2، ص636 .
61. جلد1، ص258 .
62. همان، ص178 .
63. همان، ص54 .
64. همان، ص101 .
65. همان، ص116 .
66. همان، ص120 .
67. جلد2، ص655 .
68. جلد1، ص178 .
69. جلد2، ص662 .
70. همان، ص732 .
71. جلد1، ص60 .
72. همان، ص369 .
73. همان، ص108 .
74. جلد2، ص452 .
75. همان، ص353 .
76. جلد2، ص448 .
77. همان، ص450 .
78. جلد1، ص59 .
79. جلد2، ص677 .
80. جلد1، ص305 .
81. همان، ص64 .
82. جلد2، ص599 .
83. جلد1، ص414 .
84. جلد2، ص638.
85. جلد، ص168 .
86. همان، ص310 .
87. جلد2، ص443 .
88. جلد1، ص67 .
89. همان، ص111 .
90. جلد2، ص473 .
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تفکیک جنسیتی در تهران!
Thumbs Up ۱۰₪ مکان تاریخی تهران که باید دید₪
  دوره آسوکا
  دوره مهاجرت‌ها
  نان بربری و سنگک تهران در ۱۲۰ سال قبل
Exclamation اولين خودرو در تهران قديم!!!
  تصاویر/ قدیمی‌ترین عکس‌ها از سفارت بریتانیا در تهران
  خاندان تئودور؛ دوره رنسانس و شکوفایی در انگلستان
  پوشاک زنان در دوره ی قاجار
  (تصاویر) آلبوم تهران قبل از انقلاب

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان