امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل یک مرد متاهل

#1
درد دل یه مرد متاهل :
آقا ما یه بار مغز پروانه خوردیم رفتیم زن گرفتیم،
ینی شیرین ترین و فرحبخشترین لحظات عمرمونو در زندگی زناشویی تجربه کردیم...
میرفتیم سر کار ، زنمون میگفت :
چرا انقد میری سر کار؟
چرا به من نمیرسی؟
میموندیم تو خونه میگفت:
چرا نمیری سر کار؟
پس کی میخواد پول بیاره تو این خونه؟
میشستیم رو مبل میگفت:
من باید از صبح تا شب تو این خونه جون بکنم جنابعالی رو مبل لم بدی؟
پا میشدیم کمکش کنیم میگفت:
اومدی خرابکاری کنی؟
قیافه مون ژولیده پولیده بود میگفت؛
تو اصلاٌ بخاطر من به خودت نمیرسی!
به خودمون میرسیدیم میگفت داری خودتو برا کی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خوشگل میکنی؟

از دستپختش تعریف نمیکردیم میگفت:
تو اصلاٌ قدرشناس زحمتای من نیستی!
تعریف میکردیم ، میگفت:
ها؟ چه گندی زدی که حالا با ای حرفا میخوای وجدانتو راحت کنی؟...
ها ها ها ها ها...
آقامون خدابیامرز راست میگفت:
"اگه یه روز بهت گفتن بین زن گرفتن و سرطان گرفتن یکی رو انتخاب کن ، 
اصلاٌ از اسمش نترس...
با شیمی درمانی درست میشه!!!!!
                                                              دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(:
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  شعر طنز و بسیار خنده دار برای خانم های متاهل

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان