امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو)

#11
(08-06-2015، 9:11)TARA* نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
آره
ساعت سه نصفه شب93/5/22 از خواب پریدم هر کاری کردم خوابم نبرد گفتم پس نتمو باز کنم چشام خسته شه بخوابم
دیدیم یه پسره که اسمش علی بود و بهم قبلا پیشنهاد داده بود در حدی که تو پستاش فقط اسم منو مینوشت یکیو دعوت کرده گروه من اسمش سعید هس...سعید هم با یکی از اعضای گروه دعوا کرده و اون یه نفر از گپ لفت داده عصبانی شدم گفتم کدوم احمق کثافت با فردین دعواش شده علی گف دوست صمیمیم سعید گفتم گوه خورده...گف تارا عصبانی نشو داشت ازم دفاع میکرد گفتم غلت میکرد...نمیدونستم سعید هم آنلاینه سعید ج داد گف احمق خودتی با جد و آبادت...دگ جوش آوردم
هر چی فحش بلد بودم بهش گفتم اونم همینطور اونقد دعوا کردیم که ساعت 7 اینا بود سعید گف برم نماز بخونم باهات کار دارم تارا میکشمت...منم اصلا نمیترسیدم هر چی میگف جواب بدتر میدادم بهش...بعد اومد باز بحث کردیم...علی هم هی میگف بسه ولی ما اصن ب حرفای علی اعتنایی نکردیم...آخرش گفتم باید از من و فردین عذر خواهیکنی گف نه نیم ساعتم بخاطر اون بحث کردیم سعید گف یه معما ازت میپرسم اگه بلد باشی از جفتتون عذر خواهی میکنم
معما رو پرسید بلد نشدم...جوش آوردم ازش متنفر بودم اونقد بحث کردم آخرش بهم گف ببخشید ولی به فردین نگف...چن روز بعدش اومد تو پی ویم طی اون روزا من تو گروه هم جوابشو نمیدادم...متنفر بودم ازش خیلی.
اومد پی ویم...گف سلام و...گف علی خیلی دوست داره اینا...یکم شعر گف منم گفتم من تا حالا باهیشکی دوس نشدم و نمیشم...گفتم از پسرا متنفرم...گف باشه میدونستم نفهمی ب درک دوس نشو بای
جوابشو ندادم

ببازم اومد پی ویم گف بازم نمیخوای؟گفتم حرفم یکیه..گف خیلی با بقیه دخترا فرق داری و...یکم صمیمی شدیم.
معمولی میحرفیدیم...گف من تاحالا باهیشکی دوس نشدم گفتم چون بی تربیتی بخاطر اون خخخخخخ حالشو گرفتم بعدا گفتم شاید خوب پیشنهاد نمیدی گف چرا میدم دگ میگم باهام دوس شو میگن نه..منم گفتم خاک تو سرت بلد نیستی...یکم براش یاددادم که چجوری پیشنهاد بده...
گفتم :
تو:سلام خوبی؟
دختره:سلام هممم ممنون
تو:میدونی من بهت یه احساس     دگ ای دارم دها خانوم(مثلا اسم دختره رها هس)دختره :چ احساسی؟
تو: عاشق شدم انگار...و.....
اینطوری راضیش میکنی...

گف باشه ممنون بعدش گفتم خواهش میکنم برو تو دختر مورد نظر پیاده کن...
یهو گف تارا خانوم؟گفتم بله؟ گف یه حس دگ ای دارم بهت..درجا خشکم زد
گفتم حست اشتباهه بای
رفتم و آف لاین شدم


وقتی آن شدم دیدم نوشته باشه ناراحت نشو بیخیال حرفم
بعد دو هفته اینا من پیشنهادشو قبول کردم و سعید شد اولین دوس پسرم
با تنفر شروع شده بود و هیچ وقت فک نمیکردم یه روز اینقد بهش عاشق شم
ما 93/6/16

دوس شدیم Heart
دوسش دارم

اخی چ رمانتیک crying Heart Heart Heart
6gd

دارم دختر خوبے ميشم...

██████████████] 99%

.

.

.

.
✘error ✘


====》هه نشُد ڪه!
پاسخ
 سپاس شده توسط Thyme
آگهی
#12
eshq mozakhrafe
dar vaqe eshq faqat ye havas bish nist
hich kodom az inn eshqa be ezdzvag keshide nashode
hamashn cat shode ye roz
Hello
I Like chocolate
پاسخ
#13
(08-06-2015، 9:11)TARA* نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
آره
ساعت سه نصفه شب93/5/22 از خواب پریدم هر کاری کردم خوابم نبرد گفتم پس نتمو باز کنم چشام خسته شه بخوابم
دیدیم یه پسره که اسمش علی بود و بهم قبلا پیشنهاد داده بود در حدی که تو پستاش فقط اسم منو مینوشت یکیو دعوت کرده گروه من اسمش سعید هس...سعید هم با یکی از اعضای گروه دعوا کرده و اون یه نفر از گپ لفت داده عصبانی شدم گفتم کدوم احمق کثافت با فردین دعواش شده علی گف دوست صمیمیم سعید گفتم گوه خورده...گف تارا عصبانی نشو داشت ازم دفاع میکرد گفتم غلت میکرد...نمیدونستم سعید هم آنلاینه سعید ج داد گف احمق خودتی با جد و آبادت...دگ جوش آوردم
هر چی فحش بلد بودم بهش گفتم اونم همینطور اونقد دعوا کردیم که ساعت 7 اینا بود سعید گف برم نماز بخونم باهات کار دارم تارا میکشمت...منم اصلا نمیترسیدم هر چی میگف جواب بدتر میدادم بهش...بعد اومد باز بحث کردیم...علی هم هی میگف بسه ولی ما اصن ب حرفای علی اعتنایی نکردیم...آخرش گفتم باید از من و فردین عذر خواهیکنی گف نه نیم ساعتم بخاطر اون بحث کردیم سعید گف یه معما ازت میپرسم اگه بلد باشی از جفتتون عذر خواهی میکنم
معما رو پرسید بلد نشدم...جوش آوردم ازش متنفر بودم اونقد بحث کردم آخرش بهم گف ببخشید ولی به فردین نگف...چن روز بعدش اومد تو پی ویم طی اون روزا من تو گروه هم جوابشو نمیدادم...متنفر بودم ازش خیلی.
اومد پی ویم...گف سلام و...گف علی خیلی دوست داره اینا...یکم شعر گف منم گفتم من تا حالا باهیشکی دوس نشدم و نمیشم...گفتم از پسرا متنفرم...گف باشه میدونستم نفهمی ب درک دوس نشو بای
جوابشو ندادم

ببازم اومد پی ویم گف بازم نمیخوای؟گفتم حرفم یکیه..گف خیلی با بقیه دخترا فرق داری و...یکم صمیمی شدیم.
معمولی میحرفیدیم...گف من تاحالا باهیشکی دوس نشدم گفتم چون بی تربیتی بخاطر اون خخخخخخ حالشو گرفتم بعدا گفتم شاید خوب پیشنهاد نمیدی گف چرا میدم دگ میگم باهام دوس شو میگن نه..منم گفتم خاک تو سرت بلد نیستی...یکم براش یاددادم که چجوری پیشنهاد بده...
گفتم :
تو:سلام خوبی؟
دختره:سلام هممم ممنون
تو:میدونی من بهت یه احساس     دگ ای دارم دها خانوم(مثلا اسم دختره رها هس)دختره :چ احساسی؟
تو: عاشق شدم انگار...و.....
اینطوری راضیش میکنی...

گف باشه ممنون بعدش گفتم خواهش میکنم برو تو دختر مورد نظر پیاده کن...
یهو گف تارا خانوم؟گفتم بله؟ گف یه حس دگ ای دارم بهت..درجا خشکم زد
گفتم حست اشتباهه بای
رفتم و آف لاین شدم


وقتی آن شدم دیدم نوشته باشه ناراحت نشو بیخیال حرفم
بعد دو هفته اینا من پیشنهادشو قبول کردم و سعید شد اولین دوس پسرم
با تنفر شروع شده بود و هیچ وقت فک نمیکردم یه روز اینقد بهش عاشق شم
ما 93/6/16

دوس شدیم Heart
دوسش دارم
وای چقد قشنگ
من تحت تاثیر قرار گرفتم ی اشک کوچولو موچولو از گوشه‌ی چشم سر خورد افتاد پایین
پاسخ
#14
(16-06-2015، 12:30)**zeinab** نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(08-06-2015، 9:11)TARA* نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
آره
ساعت سه نصفه شب93/5/22 از خواب پریدم هر کاری کردم خوابم نبرد گفتم پس نتمو باز کنم چشام خسته شه بخوابم
دیدیم یه پسره که اسمش علی بود و بهم قبلا پیشنهاد داده بود در حدی که تو پستاش فقط اسم منو مینوشت یکیو دعوت کرده گروه من اسمش سعید هس...سعید هم با یکی از اعضای گروه دعوا کرده و اون یه نفر از گپ لفت داده عصبانی شدم گفتم کدوم احمق کثافت با فردین دعواش شده علی گف دوست صمیمیم سعید گفتم گوه خورده...گف تارا عصبانی نشو داشت ازم دفاع میکرد گفتم غلت میکرد...نمیدونستم سعید هم آنلاینه سعید ج داد گف احمق خودتی با جد و آبادت...دگ جوش آوردم
هر چی فحش بلد بودم بهش گفتم اونم همینطور اونقد دعوا کردیم که ساعت 7 اینا بود سعید گف برم نماز بخونم باهات کار دارم تارا میکشمت...منم اصلا نمیترسیدم هر چی میگف جواب بدتر میدادم بهش...بعد اومد باز بحث کردیم...علی هم هی میگف بسه ولی ما اصن ب حرفای علی اعتنایی نکردیم...آخرش گفتم باید از من و فردین عذر خواهیکنی گف نه نیم ساعتم بخاطر اون بحث کردیم سعید گف یه معما ازت میپرسم اگه بلد باشی از جفتتون عذر خواهی میکنم
معما رو پرسید بلد نشدم...جوش آوردم ازش متنفر بودم اونقد بحث کردم آخرش بهم گف ببخشید ولی به فردین نگف...چن روز بعدش اومد تو پی ویم طی اون روزا من تو گروه هم جوابشو نمیدادم...متنفر بودم ازش خیلی.
اومد پی ویم...گف سلام و...گف علی خیلی دوست داره اینا...یکم شعر گف منم گفتم من تا حالا باهیشکی دوس نشدم و نمیشم...گفتم از پسرا متنفرم...گف باشه میدونستم نفهمی ب درک دوس نشو بای
جوابشو ندادم

ببازم اومد پی ویم گف بازم نمیخوای؟گفتم حرفم یکیه..گف خیلی با بقیه دخترا فرق داری و...یکم صمیمی شدیم.
معمولی میحرفیدیم...گف من تاحالا باهیشکی دوس نشدم گفتم چون بی تربیتی بخاطر اون خخخخخخ حالشو گرفتم بعدا گفتم شاید خوب پیشنهاد نمیدی گف چرا میدم دگ میگم باهام دوس شو میگن نه..منم گفتم خاک تو سرت بلد نیستی...یکم براش یاددادم که چجوری پیشنهاد بده...
گفتم :
تو:سلام خوبی؟
دختره:سلام هممم ممنون
تو:میدونی من بهت یه احساس     دگ ای دارم دها خانوم(مثلا اسم دختره رها هس)دختره :چ احساسی؟
تو: عاشق شدم انگار...و.....
اینطوری راضیش میکنی...

گف باشه ممنون بعدش گفتم خواهش میکنم برو تو دختر مورد نظر پیاده کن...
یهو گف تارا خانوم؟گفتم بله؟ گف یه حس دگ ای دارم بهت..درجا خشکم زد
گفتم حست اشتباهه بای
رفتم و آف لاین شدم


وقتی آن شدم دیدم نوشته باشه ناراحت نشو بیخیال حرفم
بعد دو هفته اینا من پیشنهادشو قبول کردم و سعید شد اولین دوس پسرم
با تنفر شروع شده بود و هیچ وقت فک نمیکردم یه روز اینقد بهش عاشق شم
ما 93/6/16

دوس شدیم Heart
دوسش دارم
وای چقد قشنگ
من تحت تاثیر قرار گرفتم ی اشک کوچولو موچولو از گوشه‌ی چشم سر خورد افتاد پایین

الان تموم کردیم Dodgy
ببین عزیزم اگه ی اشتباه کنی که ناراحت بشم
من مث تتلو نیستم وسط خیابون جیغ و داد کنم
من دقیقا مث آرمینم زنده به گورت میکنم
پاسخ
#15
عاشقی خیلی خوبه اگه به جاش باشه
من عاشق شدم حتی یبار واسه ثابت کردن عشقم بهش رگمو زدم
الانم بهش رسیدم عشق ما خیلی درد داشت خیلی...
هنوز عقد نکردیم ولی بازم دیگه...
خلاصه عاشقی خوبه نه کشکه نه زرشت
Heart
                         من....
                         باهمه فرق دارم
                         چون من تورو دارم....
پاسخ
 سپاس شده توسط adminSurd Girl # ، پرهام 15
#16
اصلا چیجوری مینویسنش؟؟؟..... حوصله دارینا
                                                                                                                                                                                                                    [img=538x367]http://www.flashkhor.com/forum/دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) 2 [/img]
 
پاسخ
 سپاس شده توسط آبی اسمونی
آگهی
#17
تا حالا عاشق نشُدمـ ! (:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) 2
پاسخ
#18
عشق یعنی
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.

.
علاقه نه کفگیروملاقه
دوست پسر هم یه چیزی توهمین مایه های ملاقه ست
من منتظر عشقم اونم نمیاد بیشعور 3fs p336
کرتی‍م داآش :491:
نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) 2
پاسخ
 سپاس شده توسط Thyme
#19
چه داستانی خیلی غمگینه ولی به نظر من عشق برا ما ها خیلی زوده . نمیدونم مردم که قصد ازدواج ندارند چرا دوست میگیرن میخوان دیگریو دق بدن اینا همش قرتی بازی به قول خانم دارابی تو ورود اقایون ممنوع عشق دونوعه عشق مادر به فرزند وعشق بنده به خدا.
[img]دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) 2 [/img]
پاسخ
#20
همه ی این خاطراتـ با این دوست بودم .. فُلان روز دعوا کردیم و فلان روز آشتی ..

بعدا که زندگی شخصیتونُ شروع کردید تبدیل میشه به یه بُحران شخصیتی ..

با همسرتون نمیسازید اونو با دوس دختـرا یا دوس پسرای قبلیتون مقایسه میکُـنید .. همش خاطراتـ خوبتون با اونا تو ذهنتونه ..

و بعضی اوقاتـ فکر اینکه نکُـنه همسرتون از دوستیای گذشتتون اطلاع پیدا کُنه اعصابتونو خورد میکُنه ..

به نظر خود من .. آدم همونطور که انتظار داره همسر آیندش پاکـ و وفادار باشه ، خودشم باید برای اون همین خصوصیاتُ داشته باشه !


ولی کُلا عشق احساس خیلی زیباییه ((:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Unknown
نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) 2
پاسخ
 سپاس شده توسط پرهام 15


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان