امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مجموعه اشعار حسین منزوی

#1
 
حسین منزوی، مجموعه‌ی اشعار. به کوشش محمد فتحی. با مقدمه‌هایی از عزل منزوی و بهروز منزوی. تهران: انتشارات نگاه و انتشارات آفرینش. 3000 نسخه. 1048 صفحه. 16000 تومان.
 
غزل ِ آرام
 
...
هزار بار به تاراج رفت و من هر بار،
ز عاج ساختم آن خانه‌ی خیالی را
پریده رنگ‌تر از خاطرات عمر من‌اند
مگر خزان‌ زده سیب و ترنج قالی را؟
 
*
 
نشان نیافتم این بار هم ز گمشده‌ام
هر آن‌چه پرسه زدم عشق و آن حوالی را
در آن غریبه به هر یاد – آن خراب‌آباد –
نمی‌شناخت دلم، یک تن از اهالی را
 
*
 
بهار نیست، زمستان پس از زمستان است
که خود به هم زده تقویم من، توالی را
...
 
بخشی از غزل شماره‌ی 155، ص‌ص 212 و 213 کتاب
 
وقتی در میانه‌ی سال 1383 هجری شمسی، کمتر از سی نفر در مراسم تدفین حسین منزوی شرکت کردند، عابرین قبرستان پایین شهر زنجان شاید اصلا به مخیله‌شان هم نمی‌رسید که یکی از مهم‌ترین چهره‌های فرهنگی ایران و متخصص غزل را به خاک می‌سپارند.
حسین منزوی همان‌قدر در ساختار و چهارچوب غزل معاصر اهمیت دارد، که بانو سیمین بهبهانی نقش خود را محکم کرده‌اند، هرچند منزوی به جز غزل، دست خود را در فرم‌های دیگر شعر گرم کرده، و مجموعه‌ی مفصل شعرهایش، جای قابل تاملی برای شعر سپید باز گذاشته است.
منزوی دوست نداشت وسط جنجال‌ها و تصویرهای روزمره‌ی ادبیات ایران ایستاده باشد، ترجیح می‌داد زندگی ساده‌اش را در زنجان بگذراند، کار بکند و نوشته‌هایش منتشر بشوند. شاید برای همین محوی‌اش از صفحه‌ی به‌روز ادبیات بود که مراسم تدفین‌اش سوت و کور برگزار شد، ولی نوشته‌هایش به فاصله‌ی کوتاهی بعد از مرگ، خودشان را به کتاب‌فروشی‌های ایران کشاندند: در نسخه‌ی جلد گالینگور نشر نگاه، که با هم‌کاری نشر آفرینش و به کوشش حسین فتحی کار شده بود. حالا وقت این بود که بعد از مرگ مولف، با خیالی راحت نشست و مجموعه‌ی شعرهای او را خواند.
هر چند در مقدمه‌ی کتاب، قول داده شده که جلدهای دیگر آثار منزوی، از جمله‌ نامه‌هایش منتشر بشوند، هنوز زمان می‌برد تا قفسه‌های کتاب‌خانه‌های ما، جلدهای جدید را به تماشا بنشینند. باید خونسرد بود و گذاشت کارها با آرامش و به روال خویش پیش بروند.
 
چهارچوب‌های ِ فرم
...
وقتی که جامه‌دانم را می‌بستم
پیراهنم به یاد تو تا می‌خورد
و خواب اهتزازش را
می‌دید
وقتی رسیدم اما...
آه!
با آن جنین خواب‌های هزاران سال
چه باید
می‌کردم؟
پیران من آیا
باید به قامتش
کفن می‌شد
می‌پوسید؟
...
 
بخشی از شعر «دریغ»، صفحه‌های 710 و 711 کتاب
 
«مجموعه‌ی کامل اشعار»، یعنی تمام عمر یک شاعر: شعرهایی که دفتر به دفتر منتشر کرده بود، حالا در کنار هم و در یک مجموعه منتشر می‌شوند. نشر نگاه تلاش خودش را کرده تا مجموعه‌یی در خور تقدیر از آثار شاعران فارسی به بازار کتاب ایران بفرستد. بر این مبنا بیش از بیست جلد کتاب با جلدهای گالینگور، طرحی شیری‌رنگ با عکسی از مولف عرضه شده‌اند، شامل مجموعه‌ی آثار احمد شاملو، نیما یوشیج، سیمین بهبهانی، نادر نادرپور، منوچهر آتشی، حمید مصدق، شهریار، عماد خراسانی، سید علی صالحی، نصرت رحمانی، ژاله اصفهانی، جواد مجابی، یدالله رویایی، م. آزاد، شمس لنگرودی، رضا براهنی، فرخی یزدی، محمدتقی بهار و...
حسین منزوی هم جلد خودش را در این مجموعه دارد، ولی با ضعف‌های تکنیکی، که از یک «مجموعه‌ی اشعار» انتظارش را نمی‌برید: فهرستی از کتاب‌های منتشر شده و منتشر نشده‌ی شاعر، سال‌شمار زندگی، مقدمه‌یی مفصل[تر از آن‌چه کتاب دارد] که به تفصیل زندگی و آثار مولف را بحث کرده و نشان بدهد چرا او مهم است و غیره را ندارد. و این واقعا آزاردهنده می‌شود.
نسخه‌ی حسین فتحی از آثار منزوی، این‌ها را به کناری می‌گذارد و کار خودش را بر پایه‌ی فرم به سرانجام می‌رساند: شعرهای کتاب بر پایه‌ی ساختار غزل، مثنوی، قصیده، چهارپاره، دیگرها،‌ چهارلختی‌ها، رباعی‌ها، دوبیتی‌ها، متفرقه، شعرهای آزاد و سرانجام شعر بلند «صفر خان» و شعرهای آیینی طبقه‌بندی شده‌اند.
این ساختار،‌ علاوه‌ بر این‌که خوانش کتاب را سخت می‌کند، روند نگارشی را محو می‌کند، که شاعر قدم به قدم در فرم‌های مختلف آموخته. در بیشتر جلدهای مجموعه‌ی نشر نگاه، مبنا بر این است که کتاب‌های قبلا منتشر شده، در کنار هم قرار بگیرند و شعرها بر اساس تاریخ چاپ، ردیف بشوند. به این ترتیب خواننده می‌تواند فرم‌های مختلف را بخواند، پیش برود و با پیش‌رفت شاعر، کار او را بسنجد.
ولی حالا شعرها بر مبنایی نامشخص، صرفا به خاطر فرم ردیف شده‌اند. حالا خواننده در نیمه‌ی اول کتاب، 436 غزل مختلف روبه‌رو می‌شود، که تاریخ نگارش یا انتشار آن‌ها قید نشده است. خواننده دیگر نمی‌تواند بفهمد که فرم‌های مختلف، چگونه به کمال خود رسیده‌اند. و خواننده نمی‌تواند بفهمد که منزوی، قدم به قدم چگونه رفته و به چه سمتی رفته، و چه کرده. خواننده با تصویری محو از چهره‌ی منزوی روبه‌رو می‌شود.
و این‌ها را باید به سیستم تصحیح حسین فتحی افزود، که مبنای کار خود را نه نسخه‌های چاپ شده در زمان شاعر، که دست‌خط او قرار داده است: به این شکل، تصحیح‌هایی که منزوی در آخرین لحظه بر نسخه‌های چاپ شده انجام شده‌اند، کاملا نادیده گرفته شده‌اند، و نسخه‌ی اولیه و خام آثار، به عنوان سندیت کار انتخاب شده‌اند. یعنی خیلی ساده خواننده با نخستین منزوی روبه‌رو می‌شود، اما با منزوی به کمال رسیده نه.
 
شعر ِ پاکیزه
 
آزرده‌ام، آزرده از این عمر نفس‌گیر
این تهمت‌آلوده به بدنامی و تحقیر
بس خسته‌ام ای شوقی رهایی تو کجایی؟
تا باز کنی از دل و دستم غل و زنجیر
آوار شدن وسوسه‌ی روز و شبت نیست؟
ای خانه‌ی دیرینه که با من شده‌ای پیر!
 
شروع غزل شماره‌ی «387»، صفحه‌ی 495 کتاب
 
خوبی دفترهای «مجموعه‌ی اشعار» این است که خوب و بد شاعر را در کنار هم می‌بینید. می‌توانید روی شاعر کار تکنیکی بکنید و با صرف خوانش شعرهایش، قدم به دنیای او بگذارید، با او باشید و حتا کمی او را بفهمید. منزوی را در تحلیل تاریخ شعر معاصر باید شناخت:‌ شاعری که از فرم‌های قدیمی به سمت روش‌های نوین نگارش حرکت کرد. ساختارهای جدید برای غزل و دیگر فرم‌های کلاسیک تجربه کرد، معشوق جدیدی برای شعر خود آفرید، و مهم‌تر از همه،‌ زبانی پاکیزه برای خلق آثار خود به کار برد.
او را می‌توان پاک‌ترین و آرام‌ترین و پاکیزه‌ترین شاعر معاصر خواند. شاعری که سال‌ها گوشه‌نشینی کرده تا میان جدل‌ها و بحث‌های بی‌اهمیت نباشد، حالا فقط با نوشته‌هایش حضور دارد. کسی‌ست که ساختاری برای نوشته‌های خودش خلق کرده، و در آن زندگی‌ خودش، دغدغه‌های زندگی و جامعه، خشم‌ها و امیدها، ترس‌ها و ناآرامی‌ها، محبت‌ها و دوستی‌ها، تلخی‌ها و بدی‌ها را کنار هم چیده است.
شعر او را می‌توان برای آرامش خواند، یا برای سکوتی روحی و معنوی. ریشه‌ها معنوی و مذهبی شیعه، بعلاوه عشق و نیازهای انسانی، دو بخش اصلی کار او را شکل می‌دهند. در عین حال که نگاهی بینا به جامعه‌اش دارد، و شعرهای تلخ از خفقان می‌نویسد، اما کار او بیشتر برای خودش است، تا برای خواننده‌یی دیگر. می‌نویسد تا خویشتن‌اش را آرام بکند، تا روح‌اش نفس بکشد، به جای این‌که نگران باشد چه خواهد شد.
منزوی را می‌توان دوست داشت، نباید انتظار معجزه از شعرهایش داشت. شاعری‌ست کلاسیک شده در شعر معاصر ما. انسانی که زندگی‌اش برای ادبیات وقف شد و حالا تنها ادبیات از او مانده است: هزار و چهل و هشت صفحه شعرهایی که کنار دست ِ ما منتظر مانده‌اند.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  پادکست! (فروغ-شاملو-حسین پناهی و...)
  مجموعه داستان #خانه_های_فرانسوی چاپ شد!
Information اشعار کوتاه ناب سری اول
  اشعار مریم حیدر زاده
  اشعار مناسب حال من...
  مجموعه ای زیبا از جملات دلنشین
  اشعار شاعران خارجی(ترجمه فارسی)
  مشاعره با اشعار خودمان
Star انتشار یک مجموعه شعر و کتابی درباره تاریخ
Big Grin انتشار ۲ مجموعه داستان به همراه نمایشنامه

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان