امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستانی کوتاه از لطف خدا

#1
مرحوم حاج اسماعیل دولابی:


گفتم: آقا با این درآمدت زندگیت میچرخه؟
گفت: خدا رو شکر ،کم وبیش میسازیم.خدا خودش میرسونه.
گفتم : حالا ما دیگه غریبه شدیم لو نمیدی!
گفت: نه یه خورده قناعت میکنم گاهی اوقات هم کار دیگه ای جور بشه انجام میدم ،خدا بزرگه نمیذاره دست خالی بمونم.
گفتم: نه. راستشو بگو
گفت: هر وقت کم آوردم یه جوری حل شده.خدا رزاقه، میرسونه.
گفتم: ای بابا ما نامحرم نیستیم. راستشو بگو دیگه!
گفت: توفکرکن یه تاجر یهودی توی بازار هست هر ماه یه مقدار پول برام میاره کمک خرجم باشه.
گفتم: آهان. ناقلا دیدی گفتم. حالا شد یه چیزی. چرا از اول راستشو نمیگی؟
گفت : بی انصاف سه بار گفتم خدا میرسونه باور نکردی یک بار گفتم یه یهودی میرسونه باور کردی.
یعنی خدا به اندازه یه یهودی پیش تو اعتبار نداره؟

نامه ای از یک پدر به دخترش

داستانی کوتاه از لطف خدا 1


دخترکم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ....چرا اشکهایت را هر روز پاک

کنی....کسی که باعث گریه ات میشود را پاک کن...دخترکم به سوی کسی که ناز

میکند دست نیاز دراز نکن...بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی....دخترکم تو

زیباترینی... .همیشه با این باور زندگی کن...خودت را فراموش نکن...شاید گریه یا

خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد....اما به یاد داشته باش ، کسانی هستند که

وقتی میخندی جان تازه میگیرند....دخترک من هیچگاه برای شروع دوباره دیر

نیست....اشتباه که کردی برخیز....اشکالی ندارد ، بگذار دیگران هر چه دوست دارند

بگویند.....خوب باش ولی سعی نکن این را به دیگران بفهمانی که اگر کسی ذره ای

شعور داشته باشد ، خاص بودنت را در می یابد....زمستان است.... زیاد میشنوی هوا

دو نفره است ! به درک که دو نفره است تنها قدم زدن دنیای دیگری دارد..دخترکم

شاید شاهزاده را همه بشناسند اما باور داشته باش که برای پدرت تو ملکه

هستی.گریه کرده ای؟رنج کشیده ای؟سرت کلاه رفت؟اذیتت کرده اند؟عیبی ندارد....

نگذار تکرار شود....گاهی تکرار یک درد ، دردناک تر است..
داستانی کوتاه از لطف خدا 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م
  نکاتی درباره‌ی نوشتن داستان کوتاه، داستان بلند و رمان
  داستان کوتاه خیانت سام
  داستان|طنز کوتاه|
  داستان کوتاه|ادیسون|
Subarrow رمان کوتاه تلافی تا خیانت
Minioni داستان کوتاه(پنجره)
  تلخ ترین رمان کوتاه خیانت (حتما بخونید)
  داستانی واقعی از یک دانش آموز و معلمش

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان