امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده

#1
        هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1
به چه میخندی تو؟
به مفهوم غم انگیز جدایی؟

به چه چیز؟

به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟

به چه میخندی تو؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟

یا به افسونگریه چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟

به چه میخندی تو؟
به دل ساده من میخندی که دگر تا ابد نیز به فکر خود نیست؟

خنده دار است،
بـخـنــــد….





  هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1                   

خدایا! گفتی:
اگر کسی دو روزش مثل هم باشد، باخته است...
"من،" خیلی وقت است که زندگی را باختم...
حال، با این روزهای تکراری و پر از درد چه کنم...!

..................
یه موقع فکر نکنید از زندگی نا امید شدم، بهترین کسی که میتونه ناز بخره خداست...



            هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1  
الو ... الو... سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟
مگه اونجا خونه خدا نیست؟؟؟؟
پس چرا کسی جواب نمیده؟
یهو یه صدای مهربون! مثل اینکه صدای یه فرشتس ، بله با کی کار داری کوچولو؟
خدا هست؟ امشب باهاش قرار داشتم... قول داده امشب جوابمو بده.
بگو من میشنوم . کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟ من با خدا کار دارم ...
هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟
فرشته ساکت بود ، بعد از مکثی نه چندان طولانی : نه خدا خیلی دوستت داره مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روی گونه اش غلطید و با همان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما...
بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛
بگو زیبا بگو، هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..
دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:خدا جون خدای مهربون، خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...
چرا؟این مخالف تقدیره چرا دوست نداری بزرگ بشی؟
آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ، ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟
نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟ نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟ مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.
مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم مگه ما باهم دوست نیستیم؟ پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه؟ خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟ مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد...
خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:آدم ، محبوب ترین مخلوق من ... چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه... کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت
کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند . دنیا برای تو کوچک است ...
بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی ...
کودک کنار گوشی تلفن، درحالی که لبخند برلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت.







هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1
نمی دانم کدام نگاهت را به تصویر کشم،
کدام بهار وجودت را که سراسر از نور است، به روی بوم آورم...
و کدام اقیانوس بی انتهای مهرت را که سرشار از محبت است، با رنگ به روی کاغذ روان کنم..
نسیم روح بخش تو تسکین دردهای شبانه ی من است...
و خیال روی تو همواره همراه من است...
دلم در هوای عطراگین نفسهایت، آرام می گیرد؛
 
                                                بتاب بر جسم خسته ام...
     بتاب و بسوزان،
               فراموشی ها را...
                      تاریکی اندوه را...
                                                             بی رنگی را...       
                    درد را...
              آغاز بودن را تجربه می کنند، پیله شکسته های جدا از قفس...    
                                          به تو باید رسید تا نور شد
                                           و تمام راه، راز ماند تا جاودانه  شد...                 
                                               کدام راه مرا به تو خواهد رساند..؟
                                                   چقدر فاصله مانده تا به تو رسید..؟


سهیلا(خواهرم)





         هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1روزی روزگاری پسر فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.
دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی.مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم»
سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگامیکه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد.لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.در اولین نگاه اورا شناخت.
سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید.
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.
زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد.چیزی توجه اش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند:
«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است»



   
           هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1
به من تکیه کن! من تمام هستی ام را دامنی می کنم تا توسرت را بر آن بنهی! تمام روحم را آغوشی می سازم تا تو در آن از هراس بیاسایی! تمام نیرویی را که در دوست داشتن دارم، دستی می کنم تا چهره و گیسویت را نوازش کند! تمام بودن خود را زانویی می کنم تا بر آن به خواب روی! خود را، تمام خود را به تو می سپارم تا هر چه بخواهی از آن بیاشامی، از آن برگیری، هر چه بخواهی از آن بسازی، هر گونه بخواهی، باشم! از این لحظه مرا داشته باش!

هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم
حالا یک بار از شهر می رویم
یک بار از دیار
یک بار از یاد
یک بار از دل
و یک بار از دست !





     هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1اسم قاشق را گذاشتی قطار....هواپیما....کشتی تا یک لقمه بیشتر بخورم!
یادت هست مادر؟
شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران....، میگفتی بخور تا بزرگ بشی...
و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم
حتی بغض های نترکیده ام را......






هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1



خداوندا! دستهایم خالی است و دلم غرق در آرزوها - یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن




هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1


زندگی دفتری از خاطره هاست؛
یك نفر در دل شب، یك نفر در دل خاك،
یك نفر همدم خوشبختی هاست
یك نفر همسفر سختی هاست،
چشم تا باز كنیم
عمرمان می گذرد، ما همه رهگذریم؛
آنچه باقیست فقط خوبیهاست ...
روزگار عجیب عجیب درگردشه مواظب حرفامون باشیم
پاسخ
 سپاس شده توسط باران20 ، ᖇᗩᖺᗩ ، sϻσκε ϐσψ ، pendar77 ، しíþ ßしâçk ، ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ ، ★♕NIGHT STAR♕★ ، memory
آگهی
#2
نخواندیدم ولی سپاس

هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1
پاسخ
 سپاس شده توسط عسل. ، ★♕NIGHT STAR♕★
#3
اسم قاشق را گذاشتی قطار....هواپیما....کشتی تا یک لقمه بیشتر بخورم!
-_- Sad یادش به خیر :\
هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1
پاسخ
 سپاس شده توسط عسل. ، ★♕NIGHT STAR♕★
#4
وایییییییییییییییییی دستت طلا خیلی باحال بود
مخصوصا بچه هه که با خدا کار داشتHeartHeartHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط عسل. ، ★♕NIGHT STAR♕★
#5
عالیه گلم
پاسخ
 سپاس شده توسط ★♕NIGHT STAR♕★ ، erfan90
#6
ممنون
پاسخ
آگهی
#7
ممنـون جـآش اینجـآ نیسـت
Lινє ιη ѕυcн α ωαу тнαт ιƒ αηуσηє ѕρσкє вα∂ℓу αвσυт уσυ
ησ σηє ωσυℓ∂ вєℓιєνє
پاسخ
#8
نخوندم
هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1  دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ωιƖɗєѕт ɗяєαмѕ

    دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
وِبـــلاگــ (:
پاسخ
#9
ممنونHeart
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
هرکسی از موضوع بازدید کنه زرر نکرده 1
پاسخ
#10
خيلي خيلي قشنگ بودن!
پاسخ
 سپاس شده توسط reza-n


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  موضوع نژاد پرستی در صدر کتابهای پرفروش آمازون
  موضوع انشا: اینترنت چیست؟
Star پخش گفت‌وگوی سروش صحت و عادل فردوسی‌پور با موضوع کتاب
Video پخش برنامه‌ای با موضوع کتابخوانی در ایام نوروز
Sad بازدید از انبار کتاب‌های قاچاق کشف‌شده
  نخستین کتاب با موضوع "جهاد اقتصادی"
Music قشنگ‌ترین‌موضوع‌انجمن‌خیلی‌ناژ
Exclamation بی موضوع به قول خودتون بی محتوا
  شعر زیبا با موضوع پاییز

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان