امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

می‌دانید چرا پولدارها برای پول کار نمی‌کنند؟ یادداشت رابرت کیوساکی

#1
می‌دانید چرا پولدارها برای پول کار نمی‌کنند؟ یادداشت رابرت کیوساکی 1
می‌دانید چرا پولدارها برای پول کار نمی‌کنند؟ یادداشت رابرت کیوساکی




قانون شماره یک پدر پولدار را به خاطر داشته باشید: پولدارها برای پول کار نمی‌کنند.
خانواده جایی‌ست که برنامه‌ریزی طبقه کارگر از آن شروع می‌شود. والدین طبقه کارگر دوست دارند فرزندان‌شان کارگرهای تحصیل کرده‌ای شوند که در نهایت برای افراد بسیار ثروتمند کار می‌کنند.
وقتی بچه‌ای وارد مدرسه می‌شود، معلم‌های آمریکایی (که از طبقه کارگری قشر سرمایه‌دار هستند، طبقه‌ای که صاحب تولیدات نیست) تنها با گفتن جملات ساده‌ای مثل «اگر همان‌طوری که من می‌گویم کارهایت را انجام دهی و نمرات خوب بگیری، از دیگر همکلاسی‌هایت در رسیدن به آن شغل پردرآمد سبقت می‌گیری» یکی پس از دیگری کارگر فارغ‌التحصیل تولید می‌کنند.
همان نوجوان وقتی با جلو زدن از هم کلاسی‌های کم‌تعدادش پا به دانشگاه می‌گذارد، باز همان جملات را فقط با تن صدای متفاوت می‌شنود: «وقتی مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری‌ات را بگیری برگه سوابق کاری و تحصیلی محکم‌تر و قانع کننده‌تری خواهی داشت. هر چه مدرک تحصیلی‌ات بالاتر باشد شانس بیشتری هم برای رسیدن به آن شغل پردرآمد پیدا می‌کنی.» حالا کدام شغل پردرآمد؟ کسی چه می‌داند.


پاولف با به صدا در آوردن یک زنگوله کاری می‌کرد که بزاق دهان سگ‌هایش ترشح کنند. نظام آموزشی آمریکا هم زنگ مدرسه را به صدا در می‌آورد و وعده شغلی پردرآمد را می‌دهد. کافی‌ست کسی بگوید «شغل پردرآمد»، مردم آمریکا شروع می‌کنند به صف کشیدن.


اگر شخصی با گرفتن آن شغل «پیروز» شود و دیگر نامزدها را پشت سر بگذارد، آن‌قدر خوشحال می‌شود که قبول می‌کند مالیاتش را از چک حقوقی‌اش کسر کنند –‌پس یعنی قبل از این‌که آن‌ها حقوقی دریافت کنند، دولت ازشان پول می‌گیرد.


وقتی دولت مطمئن شد که پولش را می‌گیرد، استخدامی جدید قبول می‌کند مقداری از مبلغ چک را هم برای یک شرکت سرمایه‌گذاری متقابل بفرستد، که یعنی نفر بعدی که به پول این کارگر بیچاره می‌رسد پولدار است.


در ایالات متحده اگر کارگری سرمایه گذاری در شرکت شریک‌السهم با شرکت خود را که برای بازنشستگی حامی شده است رد کند، کارفرما تادیه سهم کارمند را می‌گیرد. به عبارت دیگر «اگر شما به بانکداران وال استریت پول ندهید، ما هم لزومی نمی‌بینیم حقوق شما را بدهیم.»


خیلی از کارمندان ساده‌لوح آمریکا تصور می‌کنند که تأدیه سهم از طرف کارفرمای‌شان می‌آید. این کارمندان ساده‌لوح اصلا نمی‌دانند که این سهم از همان ابتدا پول خودشان بوده است. اگر کارمند مایل به سرمایه‌گذاری کردن از طریق برنامه حقوق و دستمزد نباشد، کارفرما برای خود پول ذخیره می‌کند.


این میزان قدرتی است که وال‌استریت روی دولت آمریکا و قوانین کارش دارد، قوانینی که اتحادیه‌های کارگری تایید می‌کنند. در مورد فساد حرف می‌زدیم.


به محض این که امنیت شغلی پیدا کنند، کارگر تازه‌کار شروع می‌کند به پس‌اندازکردن تا خانه رویاییش را بخرد. چون در گوشش فرو کرده‌اند که «خانه بزرگ‌ترین دارایی و سرمایه شما به حساب می‌آید.»


کمتر کسی می‌فهمد که رهن خانه و شخص صاحب آن دارایی‌های واقعی هستند.


عضو جدید طبقه کارگر هم‌اکنون پولش را از طریق نمایندگان طبقه سرمایه‌داری به جیب بورژوازی می‌ریزد: بانکداران، آژانس‌های املاک، دلالان سهام، برنامه‌ریزان مالی و سیاستمداران.
بورژواها دنیای خود را از دنیای طبقه کارگر توسط نظام تحصیلی جدا کرده‌اند. در واقع از نظام آموزشی به عنوان نخستین مامور «پولداران حریص» استفاده می‌شود، همان پولدارانی که محصلان از آنان نفرت دارند.
به همین دلیل است که هیچ آموزش مالی واقعی در مدارس وجود ندارد.


این مزرعه‌داری‌ها را تمام کنید
پدر بی‌پول من چون محصول آن‌چه در هاوایی می‌کاشتند شده بود، معلم شد. پدرش یعنی پدربزرگ من، با قایقی از ژاپن به هاوایی آمد با این هدف که در زمین‌های پرورش آناناس و شکر کار کند.
پدر بزرگم با مادربزرگم، خانمی که خانواده‌اش در قرن نوزدهم به آمریکا آمده بودند، ازدواج کرد،. آن زمانی که آن دو ازدواج کردند والدین مادربزرگم هنوز در کشت و زراعت فعال بودند.
پدربزرگم هیچ علاقه‌ای به ادامه کشت و زرع نداشت. به محض این‌که از قایق پیاده شد، شغل عکاسی را شروع کرد. یک کارآفرین واقعی بود.
پدربزرگم انسان بسیار موفقی بود. زمانی که بیشتر مهاجرها روزانه یک دلار حقوق می‌گرفتند و در خانه‌های باغی‌شان زندگی می‌کردند، پدربزرگ من یک خانه و یک ماشین داشت. زیاد طول نکشید که او شروع کرد به سرمایه‌گذاری در بازار بورس و نزدیک ساحل مائویی ملک خرید، جایی که خانواده پدرم در آن زندگی می‌کردند.
در سال ۱۹۲۹ بازار بورس سقوط کرد و دوران رکود بزرگ شروع شد. کاسبی پدربزرگم کساد شد و خیلی زود خانه، ماشین و ملک رو به ساحلش را از دست داد.


هنگامی که رکود بزرگ شروع می‌شد، پدرم ۱۰ سال داشت. آن دوره دورنمای دنیا را برای او تغییر داد.
او ژاپنی‌ها و دیگر مهاجرانی را می‌دید که مثل برده‌ها در مزارع پولداران کار می‌کنند. پدرش را می‌دید، بزرگمردی که زراعت را کنار گذاشته و توسط سقوط بازار بورس و رکود بزرگ نابود شده است.
در ذهن پدرم، تنها راه امن برای اجتناب از کشت و زرع، تحصیل بود. تصمیم گرفت به جای این‌که به دانشکده پزشکی برود، معلم شود. با این امید که تحصیلات عالی بتواند در مقابل کشت و زرع برای فرزندان مهاجر راه چاره‌ای باشد. او به تحصیل به چشم راه فراری از بردگی برای پولداران نگاه می‌کرد، مسیری به خارج از اسارت.


پدرم زندگی‌اش را وقف آموزش کرد. از دانشگاه هاوایی فارغ‌التحصیل شد و خیلی زود به مدیریت یک مدرسه ترفیع یافت، در آن زمان او جوان‌ترین مدیر منطقه بود. با این‌که شغلش تمام وقت بود اما به تحصیلش ادامه داد تا مدارک دانشگاهیش را بگیرد. برای گذراندن دوره‌های پیشرفته از طرف دانشگاه‌های استنفورد، نورث‌وسترن و دانشگاه شیکاگو انتخاب شده بود. سخت کار کرد و سخت درس خواند و در همان شرایط از نردبان تحصیلی بالا می‌رفت و در نهایت به مقام مدیریت سازمان آموزش و پرورش ایالت هاوایی رسید.


پدرم اغلب به ما بچه‌ها می‌گفت: «پولدارها مهاجران را به هاوایی آوردند تا در مزارع‌شان کار کنند. به محض این‌که کارگران می‌رسیدند، آن‌ها را به خانه‌های زراعتی می‌فرستادند و برای‌شان در فروشگاه شرکت یک حساب دفتری باز می‌کردند. وقتی که زمان پرداخت اجرت می‌رسید، متوجه می‌شدند که پول کرایه خانه زراعتی و پول‌هایی که به حساب‌شان نوشته شده است از چک دریافتی‌شان کسر شده. در پایان ماه، دیگر برای کارگران هیچ پولی باقی نمانده بود. بعضی‌های‌شان حتی بدهکار می‌شدند، چون فروشگاه شرکت اجناس را به قیمت بالایی می‌فروخت. خیلی از مهاجران هم هرگز پولی دریافت نکردند. آن‌ها رایگان کار می‌کردند.»
او صحبت‌هایش را این‌گونه به اتمام می‌رساند که: «برای همین شما باید سخت درس بخوانید- تا بتوانید کاری غیر از کشت و زرع پیدا کنید.»
در خانواده درجه یک پدرم تحصیلات ارزش بالایی داشت. اکثر بستگانم مدارک تحصیلی بسیار بالایی دارند. اکثرا فوق لیسانس دارند و تعداد کمی هم دکتری. من جزو معدود افرادی هستم که فقط یک لیسانس ساده علوم دارم.
مشکل این‌جاست که خیلی از بستگانم برای بزرگ‌ترین مزرعه کار می‌کنند به نام دولت. تعداد اندکی از فرزندان‌شان که تحصیلات بالایی دارند در مزارع مدرن‌تری مثل کوکا کولا، خطوط هوایی یونایتد، بانک آمریکا و آی‌بی‌ام (IBM) کار می‌کنند.
اکثر افراد خانواده من با این‌که بسیار تحصیل کرده‌اند اما هرگز از مزرعه بیرون نیامدند.


تولید کارگر
«کارل مارکس» طبقه کارگر را به عنوان طبقه‌ای در جامعه سرمایه‌داری تشریح کرد که بر کالایی که تولید می‌شود تملک ندارد. تنها چیزی که باید بفروشند کار و زحمت‌شان است تا دستمزد بگیرند.
این کاری‌ست که نظام مدارس آمریکا می‌کنند. مدارس فقط برای جامعه سرمایه‌داری، کارگر تولید می‌کنند؛ همین و بس. مدرسه به کسی آموزش نمی‌دهد که چطور سرمایه‌دار شود.
امروزه طبقه کارگری درخواست شغل‌هایی با درآمد بالا می‌کند، اما سرمایه‌داران واقعی دارند تولید را جابجا می‌کنند و به کشورهایی با دستمزد پایین‌تر منتقل می‌کنند. چطور اقتصاد می‌تواند با شغل کم و درآمد پایین به روزهای اوجش بازگردد؟
کمبود دانش مالی باعث شده حتی کارگرانی که تحصیلات بالایی دارند ثروت‌شان را توسط بدهی‌های نظام بانکی آمریکا از دست بدهند، بازنشستگی شان را از طریق نظام بانکی سرمایه‌گذاری ببازند، کارشان را به وسیله مالیات از دست بدهند و همان چند سنت باقی مانده را هم تورم از جیب‌شان در بیاورد و ببلعد. اگر سهام شرکتی را هم داشته باشند، سهم عادی‌ست –‌سهام عادی برای آدم‌های عادی.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  یادداشت حمید فروغ بر رمان یک نفر که عضو پینک فلوید نبود
Star نشر کتاب را حرام اعلام کنند!
Lightbulb یادداشت‌های اینستاگرامی که کتاب شد
  بزرگان در تنهائی چه می کنند؟
  همه‌ی آن‌هایی که سردرد مرا خوب می‌کنند.
  یادداشت های جلال از چه حرف می زند؟
  واژه‌های جدید را چه کسانی تصویب می‌کنند؟
  یادداشت های گمشده قیصر امین پور
  آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / با معنا و تفسیر
  آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند / با معنا و تفسیر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان