امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ای مهربان تر از برگ (شفیعی کدکنی)

#1
ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران

آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران

بازا که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران

ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران

گفتی : به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران

بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران

پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران

وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
..
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  طنازی های بزرگان از سعدی تا شفیعی کدکنی
Exclamation ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
  شعر از دیدگاه شفیعی کدکنی
Photo جواب بی ادبانه ی پسر نیما یوشیج به دکتر شفیعی کدکنی
  با خیام مهربان‌تر باشیم
  در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست (شفیعی کدکنی)
Heart شعر مهربان باشم با مردم شهر / فریدون مشیری
  دوستت دارم مهربان مخلوق خدایی...
  اشعار شفیعی کدکنی(غیر از این داغ که در سینه سوزان دارم)
  گلچین اشعار شفیعی کدکنی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان