22-10-2012، 18:07
(آخرین ویرایش در این ارسال: 22-10-2012، 18:10، توسط abolfazl-r.)
[b]
سالروز شهادت جانسوز نهال گلشن دین،
نور دیده زهرا، سپهر دانش و بینش،
امام محمد باقر(ع) تسلیت باد
نور دیده زهرا، سپهر دانش و بینش،
امام محمد باقر(ع) تسلیت باد
قبر باقر بی چراغ است نور بارانش کنید
یادی از درد دل و غمهای دورانش کنید
شمع دل خاموش اگر شد پرتو افشانش کنید
شعله آهی بیارید و فروزانش کنید
بر باقر علم نبی ، جنّ و ملک گریان بود
اندر عزای او به پا صد ناله و افغان بود
آن سرور و سالار دین ، فرزند زین العابدین
سرحلقه اهل یقین ، کز سوز سمّ نالان بود
قبر باقر بی چراغ است نوربارانش کنید
یادی از درد دل غمهای دورانش کیند
ماه گردون خواستار حرمت درگاه اوست
گر سراز فرمان بپیچد گوی چوگانش کنید
تسليت صاحب شيعه كه غمي ديگر شد
برگ مژگان ملائك ز سرشكش تر شد
بسكه بر ساقهي گل ريخت عدو زهر جفا
پنجمين گل ز گلستان علي پرپر شد
اى فروزان گهرِ پاكِ بقيع
گل پرپرشده در خاك بقيع
با سلامت كنم آغاز كلام
اى ترا! ختم رُسُل گفته سلام
قبر باقر بی چراغ است نور بارانش کنید
یادی از درد دل و غمهای دورانش کنید
نیست تاب چشم زخم آن ماه مهر افروز را
تا نبیند روی او را ماه پنهانش کنید
پنجمين حجّت و هفتم معصوم
بابى اَنْتَ كه گشتى مسموم
اى فداى حق و قربانى دين!
كرده يك عمر نگهبانى دين!
قبر باقر بی چراغ است نوربارانش کنید
یادی از درد دل غمهای دورانش کیند
ای طبیبان ای شما با درد و درمان آشنا
نرگس او سخت بیمار است درمانش کنید
تنت از درد و الم كاسته شد
تا كه دين قامتش آراسته شد
اى ز آغاز طفوليت خويش
بوده در رنج و غم و درد، پريش
[/b]
یادی از درد دل و غمهای دورانش کنید
شمع دل خاموش اگر شد پرتو افشانش کنید
شعله آهی بیارید و فروزانش کنید
بر باقر علم نبی ، جنّ و ملک گریان بود
اندر عزای او به پا صد ناله و افغان بود
آن سرور و سالار دین ، فرزند زین العابدین
سرحلقه اهل یقین ، کز سوز سمّ نالان بود
قبر باقر بی چراغ است نوربارانش کنید
یادی از درد دل غمهای دورانش کیند
ماه گردون خواستار حرمت درگاه اوست
گر سراز فرمان بپیچد گوی چوگانش کنید
تسليت صاحب شيعه كه غمي ديگر شد
برگ مژگان ملائك ز سرشكش تر شد
بسكه بر ساقهي گل ريخت عدو زهر جفا
پنجمين گل ز گلستان علي پرپر شد
اى فروزان گهرِ پاكِ بقيع
گل پرپرشده در خاك بقيع
با سلامت كنم آغاز كلام
اى ترا! ختم رُسُل گفته سلام
قبر باقر بی چراغ است نور بارانش کنید
یادی از درد دل و غمهای دورانش کنید
نیست تاب چشم زخم آن ماه مهر افروز را
تا نبیند روی او را ماه پنهانش کنید
پنجمين حجّت و هفتم معصوم
بابى اَنْتَ كه گشتى مسموم
اى فداى حق و قربانى دين!
كرده يك عمر نگهبانى دين!
قبر باقر بی چراغ است نوربارانش کنید
یادی از درد دل غمهای دورانش کیند
ای طبیبان ای شما با درد و درمان آشنا
نرگس او سخت بیمار است درمانش کنید
تنت از درد و الم كاسته شد
تا كه دين قامتش آراسته شد
اى ز آغاز طفوليت خويش
بوده در رنج و غم و درد، پريش