09-02-2015، 7:08
گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن !
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری ، اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری ؛ یا جمله ای مثل : چیزی شده ؟!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی : نه . . . هیچی . . . !
بارانی ات را بپوش و در آغوشم بگیر . . .
ابر ، ابر گریه دارم . . . !
کاش میدانستم چه کسی این سرنوشت را برایم بافته ، آنوقت به او میگفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که بغضهایم را نمیتوانم فرو بدهم !
گریه نمی کنم نه اینکه سنگم / گریه غرورمو بهم می زنه
مرد برای هضم دلتنگی هاش / گریه نمیکنه قدم می زنه
یک وقت هایی یک چیزی بیخ گلوی آدم را می چسبد . . .
حرفی . . .
فریادی . . .
بغضی . . .
خوبم ، باور کنید . . .
اشکها را ریخته ام ، غصه ها را خورده ام ، نبودنها را شمرده ام . . .
این روزها که میگذرد خالی ام ، خالی از خشم ، نفرت ، دلتنگی و حتی از عشق . . .
خالی ام از احساس . . . !
هنوزم دستای گرمت / جای امنی واسه گریه ست
تو قشنگی مثل بارون / من دلم پر از گلایه ست
هنوزم تو این هیاهو / توی این بغض شبونه
من و گنجشکای خونه / دیدنت عادتمونه
دلتنگی پیچیده نیست !
یک دل ، یک آسمان ، یک بغض و آرزوهای ترک خورده . . .
به همین سادگی . . .
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض
یک طرف خاطره ها
یک طرف پنجره ها
در همه آوازها ، حرف آخر زیباست
آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم ؟
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست . . .
انسان در حال گریه کردن به دنیا می آید و وقتی به اندازه کافی گریه کرد از دنیا میرود . . . !
دلم شکست ! عیبی ندارد شکستنی است دیگر ، می شکند !
اصلا فدای سرت ، قضا و بلا بود از سرت دور شد !
اشکم بی امان می ریزد ، مهم نیست ، آب روشنی است !
خانه ات تا ابد روشن عشق من . . .
به جای پاک کردن اشکهایمان ، آنهایی که باعث گریه مان می شوند را پاک کنیم . . . !
بغض کردم و گفتم :
” زن که باشی . . . ” گاهی بی دلیل اشک می ریزی ،
و با تمام تلاشت ، ریز ریز خرد میشی . . . !
آروم آروم اشکامو پاک کرد و با صدای خسته گفت :
” مرد که باشی . . . ” بیشتر و بیشتر تلاش میکنی ،
بی صدا خرد میشی ، حق اشک ریختن هم نداری . . .
همیشه لازم نیست راه دوری رفته باشی !
میتوانی همین جا پشت تمام بغضهایت ، گم شده باشی . . .
وقتی یه دختر به خاطر یه پسر اشک میریزه ، یعنی واقعن عاشقشه ، اما . . .
وقتی یه پسر به خاطر یه دختر اشک بریزه ؛ یعنی هیچ وقت دیگه نمیتونه دختر دیگه ای رو مثل اون دوست داشته باشه . . .
به روی زندگی دو خط زرد می کشم
و چشم عاشق تو را که گریه کرد می کشم
تو رفتی و بدون تو کسی نگفت با خودش
که من بدون چشم تو چقدر درد می کشم . . .
غریب یعنی :
کسی که تنها پناه خستگیش همین کلمات پر از بغض اند . . .
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری ، اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری ؛ یا جمله ای مثل : چیزی شده ؟!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی : نه . . . هیچی . . . !
بارانی ات را بپوش و در آغوشم بگیر . . .
ابر ، ابر گریه دارم . . . !
کاش میدانستم چه کسی این سرنوشت را برایم بافته ، آنوقت به او میگفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که بغضهایم را نمیتوانم فرو بدهم !
گریه نمی کنم نه اینکه سنگم / گریه غرورمو بهم می زنه
مرد برای هضم دلتنگی هاش / گریه نمیکنه قدم می زنه
یک وقت هایی یک چیزی بیخ گلوی آدم را می چسبد . . .
حرفی . . .
فریادی . . .
بغضی . . .
خوبم ، باور کنید . . .
اشکها را ریخته ام ، غصه ها را خورده ام ، نبودنها را شمرده ام . . .
این روزها که میگذرد خالی ام ، خالی از خشم ، نفرت ، دلتنگی و حتی از عشق . . .
خالی ام از احساس . . . !
هنوزم دستای گرمت / جای امنی واسه گریه ست
تو قشنگی مثل بارون / من دلم پر از گلایه ست
هنوزم تو این هیاهو / توی این بغض شبونه
من و گنجشکای خونه / دیدنت عادتمونه
دلتنگی پیچیده نیست !
یک دل ، یک آسمان ، یک بغض و آرزوهای ترک خورده . . .
به همین سادگی . . .
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض
یک طرف خاطره ها
یک طرف پنجره ها
در همه آوازها ، حرف آخر زیباست
آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم ؟
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست . . .
انسان در حال گریه کردن به دنیا می آید و وقتی به اندازه کافی گریه کرد از دنیا میرود . . . !
دلم شکست ! عیبی ندارد شکستنی است دیگر ، می شکند !
اصلا فدای سرت ، قضا و بلا بود از سرت دور شد !
اشکم بی امان می ریزد ، مهم نیست ، آب روشنی است !
خانه ات تا ابد روشن عشق من . . .
به جای پاک کردن اشکهایمان ، آنهایی که باعث گریه مان می شوند را پاک کنیم . . . !
بغض کردم و گفتم :
” زن که باشی . . . ” گاهی بی دلیل اشک می ریزی ،
و با تمام تلاشت ، ریز ریز خرد میشی . . . !
آروم آروم اشکامو پاک کرد و با صدای خسته گفت :
” مرد که باشی . . . ” بیشتر و بیشتر تلاش میکنی ،
بی صدا خرد میشی ، حق اشک ریختن هم نداری . . .
همیشه لازم نیست راه دوری رفته باشی !
میتوانی همین جا پشت تمام بغضهایت ، گم شده باشی . . .
وقتی یه دختر به خاطر یه پسر اشک میریزه ، یعنی واقعن عاشقشه ، اما . . .
وقتی یه پسر به خاطر یه دختر اشک بریزه ؛ یعنی هیچ وقت دیگه نمیتونه دختر دیگه ای رو مثل اون دوست داشته باشه . . .
به روی زندگی دو خط زرد می کشم
و چشم عاشق تو را که گریه کرد می کشم
تو رفتی و بدون تو کسی نگفت با خودش
که من بدون چشم تو چقدر درد می کشم . . .
غریب یعنی :
کسی که تنها پناه خستگیش همین کلمات پر از بغض اند . . .