امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هیچ کس هیچ نگفت

#1
شیشه ای میشکند

یک نفر میپرسد

چرا شیشه شکست؟

مادرمیگوید ...شاید این رفع بلاست

یک نفر زمزمه کرد

باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان امد

شیشه ی پنجره رازود شکست

کاش امروز که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست .عابری خنده کنان میامد

تکه ای ازآن رابرمیداشت مرهمی بردل تنگم میشد

اما امروز دیدم

هیچ کس هیچ نگفت غصه ام رانشنید

ازخودم میپرسم آیا ارزش قلب من ازشیشه ی پنجره هم کمتراست ؟

دل من سخت شکست اما .هیچ کس هیچ نگفت
..
پاسخ
 سپاس شده توسط ×●SomeOne●×
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  نقدی بر کتاب «چنین نگفت زرتشت»

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان