امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تو همیشه هستی!

#1


بدان که تو هستی و نمی میری. بدن است که می میرد، تو هستی و زنده. حساب کار خودت را بکن که چه تهیه دیده ای برای زندگی آخرت. ببین برای این دو روزه، که می دانی ثباتی در آن نیست، چه کوشش ها و تقلاها می کنی. برای آن جا که به حکم فطرت، هستی و زندگی ابدی است، چه کوشش کرده و چه تهیه دیده ای؟ در آن جا زندگی انفرادی است، احتیاجات را خودت منفردا باید رفع کنی؛ باب استقراض و استمداد مسدود است. این جا آمده ای که برای آن جا تهیه ببینی. معصوم می فرماید: «ما کانت الدنیا مرتین»... دنیا دوباره تکرار نمی شود. باید به اراده کارت درست شود، به صرف اراده اداره شود، زندگی آخرت. آن جا، نتیجه تحصیلات عقلی و نفسی و حسی است؛ یعنی، باید عقلت منور باشد به معارف حقه و عقاید صحیح و نفست که قلب است، باید منور باشد به اخلاق حسنه و حست منور به اعمال صحیح و صالح... عقاید وقتی صحیح و اخلاق در صورتی نیکو و اعمال هنگامی درست است که مطابق عقاید و اخلاق و اعمال محمد(ص) باشد؛ میزان صحتش این است. تشکیل عالم برزخ براین منوال است که آنچه این جا عمل کرده ای، آن جا بیابی، چنانچه قرآن مجید می فرماید: «وکل انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامه کتابا یلقیه منشورا»... مقدرات و نتیجه اعمال نیک و بدهر انسانی را طوق گردن او ساختیم و روز قیامت کتابی براو بیرون آوردیم درحالی که آن نامه چنان باز باشد که همه اوراق آن را یک مرتبه ملاحظه کنند. اسراء ۳۱

این مرحله به حکم «ملک دوران» است؛ که سلطان حس است و آنچه از حس سرزده محکوم به حکم اوست، لیکن صورت برزخی آن. در این جا نظر به نامحرم کرده، فاصله میان باصره و صورت حسی دراین جا، نور است و در آن جا، نار است. دراین جا میل به وصال و نزدیکی بود، در آن جا به طوری کریه المنظر است که می گویی: «یا لیت بینی و بیتک بعد المشرفین».. ای کاش میان من و آن شیطان فاصله به دوری مشرق و مغرب بود. زخرف۸۳

دراین جا مرغ بریان کرده حرام خوردی و تمام حواست از آن ملتذذ بود و در آنجا مرغ بریان کرده آتشین است و تمام حواست معذب. لذا کشف خاتم انبیاء برای نجات بشر که می فرماید: «الذین یأکلون اموال الیتامی ظلما انما یکون فی بطونهم نارا. نساء ۰۱» مثال است ولی صورت کلیه دارد.

خلاصه، تأمین حیات آخرت به علم و ادب است، چه عملی و چه قلبی و چه حسی. فلاح و رستگاری تابع ایمان و عمل است: «یا ایها الذین آمنوا». یعنی در مرتبه پرستش نبینید الا معبود را. حریت آن جا، نتیجه بندگی دراین جاست. که نه خود را بیند و نه عبادت خود را. لذا می فرماید: «عبدتک» عبادت می کنم تو را. این یکی از مراتب نازله ولایت و جلوه معبود و تجلیات ربوبی و کبریایی حق است و حرارت فطرت عشق است که موجب پرستش و فناء در معبود و عدم ادراک عبادت می شود.

یکی از سلاطین عالم برزخ «ملک فتان» است. کثیرالفتین و کثیرالامتحان که ممتحن اعمال قلبی است و سنگینی و سبکی انسان را می رساند. می بیند این در که در دنیا بوده، آیا دارای ملکه صبر است یا نه؟ آیا دارای ملکه حیاء و عفت و ملکه عدالت بوده یا خیر؟ اگر داراست سنگین و خیلی عظیم الشأن است. و اگر واجد نباشد سبک و بی وزن است.

یکی دیگر از سلاطین عالم برزخ، که عظیم ترین سلاطین است، «سلطان عقل» است که بشیر و مبشر است؛ به اعتبار مواجه شدنش با مؤمن که دارای عقاید حقه صحیحه و واجد معارف الهیه است. نکیر و منکر است؛ به اعتبار مواجه شدنش با منافق و کافر که دارای عقاید باطله فاسده است. خلاصه، از جمله مقامات عالم برزخ، که باطن این عالم است، ملک مبشر و بشیر است که سلطان عقل است. پس سلاطین عالم برزخ تشکیل شده از سلطان حس، سلطان نفس، سلطان عقل، اینها مأمور محصلات حس، نفس و عقل اند.

... دنیا مدرسه است و انبیاء و علما، مدرسین و کتب سماوی کتب تدریسی که بالاترین آنها قرآن کریم است. می پرسند با این کیفیات چه کردی؟... برزخ، عالم ماندن نیست؛ بلکه عالمی است برای تصفیه اعمال و اخلاق و عقاید تا رجوع به عالم قیامت کند و توحید ذاتی و صفاتی و افعالی را تکمیل کرده، تحصیل لباس رجوع به عالم قیامت کند و توحید ذاتی و صفاتی و افعالی را تکمیل کرده، تحصیل لباس تقوا نموده و از مسارعت به سوی حق، واجد مقامی شود که دیگران حسرت بزند؛ زیرا ستایش و پرستش عابد وزنش به معارف اوست... مایحتاج ما در عالم برزخ، افعال و اعمال صالحه و حسنه و عقاید صحیح است و در آن جا درست و نادرست آنها نمایش داده می شود، لکن مسئله عبودیت و ثناء و قرب حق و معارفی که در عبادت است، وجه ملکوتیش در عالم قیامت کبری ظاهر خواهد شد.

یکی از علماء مجلسی(ره) را در عالم رؤیا مشاهده نمود، در مراتب عالیه و دستگاه مرتب و منظمی. از وی پرسید بر شما چه گذشت؟ مجلسی(ره) می فرماید: سؤال کردند چه هدیه و تحفه ای برای ما آورده ای؟ عرض کردم: بحارالانوار. جوابی برای آن داده نشد. آنان گفتند: پیش ما چیزی داری و آن سیبی است که به آن بچه یهودی دادی برای رضای ما.

آن کسی که خواب دیده بود، گمان کرد که بحار را رد کردند، لکن اشتباه نموده بود؛ زیرا «بحارالانوار» مسکوت عنه واقع شد؛ یعنی «بحارالانوار» چون علم است؛ محل ظهورش در برزخ نیست و همان سیب، صورت ملکی اش که التذاذ طفل بوده، در برزخ ظهور کرده است.

آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی رحمت الله علیه

پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان