امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کابوسی به نام اشتغال

#1
کابوسی به نام اشتغال 1

اشتغال این روزها هزار و یک حامی و قیم دارد اما نه از آن دست پدرخوانده هایی که می باید راه چاره ای برایش بیابند و قیمومیتش را تمام و کمال پذیرا شوند. همین بلبشو باعث می شود، نویسندگان کتاب های خودیاری هم به فکر افتاده و برایش نسخه های ۳۰۰ تا ۴۰۰ صفحه ای بپیچند و مدعی شوند »اگر به دنبال کار می گردید، هفت قدم طلایی شناخت خود و اینکه چه شغلی برایتان لذت بخش است را بردارید آن وقت متوجه

می شوید چه کار باید بکنید تا مورد توجه شرکت های استخدام کننده قرار بگیرید!» و کلی قدم های دیگر بدون لحاظ مهارت، تخصص و علاقه شخص...البته همه می دانیم اهمیت اشتغال به اندازه ای ست که بعد از هویت شناسنامه ای و اصالت خانوادگی، هویت اجتماعی فرد را تعیین
می کند اما یکی از ابزارها و ضروریاتی که مبنای اشتغال تلقی می شود تحصیلات و به دست آوردن مدارک بالاتر تحصیلی است. همان که علاوه بر ارتقای منزلت اجتماعی فرد، با توجه به تخصصی شدن مشاغل امکان بیشتری فراهم می کند تا شخص به شغل دلخواهش نزدیک شود.
برهمین مبنا تحصیل و اشتغال از جمله ارزش های اجتماعی هستند که به تثبیت و ارتقای پایگاه و منزلت اجتماعی افراد کمک می کنند. یعنی همان رابطه علم و کار خودمان! همان که روز به روز کمتر می بینیم! البته اینکه تحصیلات دانشگاهی این روزها چقدر می تواند یک جوان را با محیط کار و یافتن شغل مناسب همراهی کند؛ چیز دیگری است اما بالاخره که چی؟ جوان رفته درس خوانده که برود سر کار نه اینکه مدرک قاب کند برای بالای تخت خواب پدر و مادرش! بر اساس نتایج تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه های کشور تمایل پسرها به رشته و مشاغل پول ساز و رغبت دختران به رشته و مشاغل با پرستیژ حتی با حداقل حقوق، نشانگر آرزوی قلبی جوانان تحصیل کرده برای مشغول به کار شدن است؛ تجربه هم نشان داده که بیشتر پسرها پس از قبولی در رشته ای که مورد علاقه آنها نیست، با امید و اکراه، در آن رشته ثبت نام و تحصیل می کنند و تعداد اندکی از آنها در میانه راه انصراف می دهند اما دخترها...گزارش مستند ما را بخوانید تا مشخص شود جوانان کشور به چه شغلی، چرا و چگونه فکر می کنند...



تحصیل کرده ها مورد احترامند؟
طبق تحقیقاتی که اخیرا با همکاری سازمان های مرتبط با امور جوانان انجام گرفته، بررسی متغیرها نشان می دهد جوانان معتقدند تحصیلات البته به طور نسبی موجب کسب منزلت اجتماعی می شود. البته دختران بیشتر از پسران بر این نکته متفق القول بوده اند که تحصیل کرده ها مورد احترام جامعه هستند. براساس نتایج این بررسی ۵/۵۵ درصد از زنان و ۲/۵۱ درصد از مردان میزان احترام جامعه به تحصیل کرده ها را زیاد دانسته اند. درست است که فاصله عددی میان این دو گروه مورد تحقیق، در ظاهر تفاوت محسوسی ندارد اما در اصل و با سنجش محتوایی همین فاصله مشخص می شود مردان دل خوشی از دشواری های دوران تحصیل و اشتغال ندارند.
و بدتر آنکه با افزایش سن از نسبت افرادی که در این راه ارزیابی مثبتی داشته اند کاسته می شود. طبق نتایج این بررسی ۱/۵۹ درصد از ۱۵ تا ۱۹ ساله ها معتقدند که همزمان با بالارفتن سن میزان اعتقاد به منزلت و احترام اجتماعی به تحصیل کرده ها کاهش می یابد.
پیامی که پسران از بازار کار دریافت می کنند آن است که پسران بدون تحصیلات عالی و حتی در سنین پایین هم می توانند وارد بازار کار و اشتغال شوند. در حالی که این موضوع برای دختران صدق نمی کند و پیام دریافتی شان از ضرورت تحصیل در مقاطع دانشگاهی حکایت دارد. در نتیجه برای دختران ورود به دانشگاه به منزله دسترسی احتمالی به اشتغال است.
اما شاید پسران ترجیح دهند به زعم خود، وقتشان را برای تحصیلات عالی هدر ندهند و سریع تر به بازار کار بپیوندند چرا که به سرعت در می یابند تحصیلات عالی موجب بالا بردن امکان اشتغال، فرصت بهتر یا درآمد بالاتر نیست پس ترجیح می دهند توان خود را مصروف فعالیت های دیگر کنند.


دانشگاه یا بازار کار...
ارژنگ حکمی از دانشجویانی است که پس از دو سال در جا زدن پشت کنکور بالاخره در مقابل خواسته والدینش کوتاه آمده و مصمم شده است که حتما وارد دانشگاه شود. وی همچنین از افرادی است که مخالف بدست آوردن شغل مناسب از طریق تحصیلات دانشگاهی است. حکمی در گفت و گو با ما معتقد است: در شرایط زمانی فعلی دانشگاه رفتن کار بی ثمری است چون وقتی آدم می تواند چندین برابر درآمدی را که با حداقل ۴ سال درس خواندن در دانشگاه و مدرک گرفتن به دست بیاورد چرا باید وقت خود را اینطور صرف کند! این جوان ۲۱ ساله که هیچ انگیزه ای برای ادامه تحصیل در خود نمی بیند علت این اظهاراتش را عدم موفقیت خواهرش عنوان می کند. ارژنگ می گوید: خواهرم آزاده پس از ۴ سال درس خواندن چون با مدرک لیسانس شغلی بدست نیاورد سعی کرد شانس خود را اینبار با تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد امتحان کند. حالا تصور کنید اگر او به جای ۴ سال وقت گذاشتن برای تحصیلات دانشگاهی وارد بازار کار شده بود الان مجبور نبود برای اینکه کار پیدا کند دوباره درس بخواند.
آزاده هم اعتقادی شبیه به وی پیدا کرده و در تکمیل حرف های برادرش همینطور که سر تکان می دهد، می گوید: سال ۸۱ که وارد دانشگاه شدم با گذراندن کلی واحد درسی سرگرم و دلخوش بودم که بعد از این مدت حتما شغل خوبی دست و پا خواهم کرد. اما سال ۸۵ که فارغ التحصیل شدم به خاطر تعداد زیاد فارغ التحصیلان و اشباع بازار کار بیکار ماندم. تنها آرزویم این است که با افزایش میزان تحصیلات شغل خوبی پیدا کنم.
وی می گوید: تنها شرط کسب و کار بدون تحصیلات این است که معرف داشته باشی. البته در آزمون های استخدامی چند تا از سازمان ها و وزارت خانه ها شرکت کردم اما نتیجه ای عایدم نشد. چون بعد از مدتی انتظار برای دریافت نتیجه آزمون هایی که کلی وقتم را تلف کرده بودم متوجه شدم در هر سه آزمونی که شرکت کردم نیروهای قراردادی همان سازمان یا کسانی که معرف داشتند، پذیرفته شدند.



پارتی بازی هم اصولی دارد!
طبق نظرسنجی هویت شغلی، جوانان عوامل متعددی را نام می برند که اول داشتن پارتی و سفارش و دوم داشتن تحصیلات دانشگاهی به عنوان کلید بازگشایی بخت اشتغال مطرح می شود.
۲/۸۳ درصد پاسخگویان با این نظر موافق بوده اند که این روزها پیدا کردن کار فقط با سفارش و پارتی امکان پذیر است. و تنها حدود ۸/۸ درصد پاسخگویان مخالف این ادعا بوده اند. البته زنان بیشتر از مردان بر آن بوده اند که پیداکردن کار تنها با سفارش و پارتی امکان پذیر است. در گفت و گو با تعدادی از جوانان دانشجو و فارغ التحصیل بسیاری از جوانان ابراز کردند پیدا کردن شغل در شرایط فعلی بدون داشتن معرف و به اصطلاح پارتی غیرممکن است.
«سمیه. ر» که به تازگی از رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی فارغ التحصیل شده است به خبرنگار نسل سوم می گوید: با اینکه رشته علوم تربیتی خوانده ام اما از آنجا که همیشه دوست داشتم کارمند یکی از سازمان ها باشم به دنبال فردی می گشتم که معرفم باشد. تا اینکه یکی از دوستان به سفارش پدرم مرا معرفی کرد در عرض یک هفته به خواسته ام رسیدم!
وی در پاسخ به این سوال که آیا رشته تحصیلی ات ارتباطی با شغلت دارد، اظهار می کند: شغل و رشته ام ارتباط چندانی با هم ندارند. سازمان یکسری کلاس های آمادگی برپا کرده و همه کارمندان رشته های مرتبط و غیرمرتبط باید در کلاس حضور داشته باشند چون مدیران اینجا معتقدند تحصیلات دانشگاهی چندان کمکی به این سازمان نمی کند(!) و همه باید برای مهارت آموزی در کلاس ها شرکت کنند. اگر من هم همان رشته های مرتبط را خوانده بودم، برایم تفاوتی نداشت. سمیه همچنین اضافه می کند: این موضوع البته در میان کارمندان صادق است. در حالی که زیاد
می بینم کسانی اینجا می آیند و در سطح مدیریت مشغول می شوند که نه تجربه و نه تخصص دارند. برای آنها هم که نمی شود کلاس آموزشی گذاشت!


وقتی هیچ برنامه ای برای آینده وجود ندارد
از آنجا که انتخاب شغل و همخوانی آن با خواسته های فرد نقش موثری در تامین رضایت شغلی بازی می کند در وضعیتی که شغل مناسب و دلخواه به سختی در دسترس باشد عمدتا پذیرش مشاغل از سوی افراد از روی ناچاری انجام می شود. مطابق نتایج این تحقیق ۵/۳۵ درصد از پاسخگویان عنوان کرده اند برنامه مشخصی برای شغل آینده خود ندارند. البته در این میان زنان بیشتر از مردان گفته اند که برای آینده شغلی خود برنامه مشخصی ندارند. از سوی دیگر ۲۰ تا ۲۴ ساله ها بیشتر از دیگران گفته اند برای شغل آینده خود برنامه مشخصی ندارند یعنی حدود
۲/۳۸ درصد. همچنین ۸/۵۳ درصد از پاسخگویان به این تحقیق با این نظر موافق بوده اند که جوانان هر شغلی را پیدا کنند ناچارند آن را قبول کنند. البته مردان بیشتر از زنان با این نظر موافق بوده و معتقدند که جوانان هر شغلی پیدا کردند به ناچار برای تامین زندگی باید آن را بپذیرند.
س. رضوی فارغ التحصیل دانشگاه دولتی است که چندان دل خوشی از وضعیت بازار کار رشته اش ندارد. او که گیاه پزشکی خوانده است، به خبرنگار کیهان می گوید: پذیرش تعداد زیاد دانشجو در رشته هایی که کارآیی چندانی ندارند از مهمترین مشکل بازار کار و اشتغال است. هر سه دانشگاه بهشتی، علامه و دانشگاه تهران سالیانه به طور تقریبی ۳۰۰ فارغ التحصیل گیاه پزشکی روانه بازار کار می کنند در حالی که این وضعیت در مورد دانشگاه آزاد هم حاکم است. مگر ایران چقدر گیاه پزشک می خواهد؟
رضوی ادامه می دهد: همین ها وقتی وارد بازار کار می شوند دلشان می خواهد در شغل خود که البته تاحدودی هم راجع به آن تخصص کسب کرده اند، کار کنند اما چون بازار کار جایی برای آنها ندارد به سراغ مشاغل دیگر می روند و حتی بسیاری برای تامین مخارج زندگی تن به کارهایی می دهند که چندان با جایگاه آنها مناسب نیست. وی اضافه می کند: من وقتی در این رشته پذیرفته شدم همه می گفتند خیلی خوب است و مهندسی در هر رشته ای که باشد این روزها بازار خوبی دارد. البته خانواده ام اعتقاد داشتند چون مهندسی است، باید ادامه دهم حتی اگر بعدها کاری هم پیدا نکردم مهم نیست. آنها فقط دوست داشتند من مهندس شوم اما الان این مهندس، تایپیست شده است! این جوان تهرانی می گوید: البته هستند از همکلاسی هایم که اهل شهرستان بودند و به اندازه من هم نتوانستند کاری پیدا کنند. چون آنها به غیر از مخارج دیگر، هزینه محل اقامت هم بر دوششان است تا جایی که حتی ۲ نفر از همکلاسی هایم همان زمان انصراف دادند و دیگر دانشگاه نمی آیند...


همچنان باقیست!
داستان اشتغال که از ابتدای سال به طور جدی مورد بحث صفحه نسل سوم بوده هرگز تمام شدنی نیست و ما شاید در هر هفته و یا شاید هر ماه گوشه ای از آن را مرور کنیم... به هر حال با توجه به آنچه ذکر شد و با دقت در اظهارات هم نسلی هایمان، بحث هویت شغلی این روزها به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی ما به سدی میان خواسته ها و توانمندی های نسل سوم مبدل شده که گذر از آن به ظاهر سخت و غیرقابل باور به نظر می رسد. در حالی که اشتغال همچنان بدون پدرخوانده و حامی اصلی مانده و انتظار می رود این موضوع جدی تر مورد بررسی قرار گیرد تا تحقق این خواسته معقول قشر میلیونی جوان کشور روزی با جامعیت به واقعیت بپیوندد و حرکت ما به سمت قله پر فروغ ۱۴۰۴ سریع تر و بهتر شود.
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  زنان، اشتغال یا خانه نشینی؟
  مراکز و مدارس غیردولتی فرصتی برای اشتغال زایی برای جوانان تحصیلکرده

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان