حکومت:455-465(یکی از سلاطین سلجوقی)
آلپ ارسلان بعد از مرگ عمویش طغرل به سلطنت رسید و وزارت را به عمیدالملک کندری سپرد. اما بعد از مدتی آلپ ارسلان به تحریک رقیب عمید الملک یعنی خواجه نظام الملک طوسی او را به قتل رساند و نفوذ او به خواجه نظام الملک طوسی منتقل شد.
بیشتر عمر آلپ ارسلان در جنگ با دولت های مسیحی سپری شد. او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد. اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حمله ارمانیوس دیوجانوس امپراتور روم مواجه شد. الپ ارسلان در نبرد ملازگرد رومیان را به سختی شکست داد و امپراتور ارمانیوس دیوجانوس را دستگیر کرد. مورخان این جنگ را مقدمه تسخیر بیت المقدس و آغاز جنگ های صلیبی می دانند.
آلپ ارسلان سرانجام به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ آلب ارسلان با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد . تاریخ نگاران چنین ذکر می کنند که آلب ارسلان قبل از مرگ چنین گفته است :
" دیروز در روی تپه ای بودم و زمین را می نگریستم که زیر پای ارتشم به لرزه در می آمد . در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که می تواند با من مقابله کند . خداوند غرور من را دیده و جان من را بوسیله یک اسیر گرفت "
سلطان ارسلان در جنگهای صلیبی
در سال ۱۰۷۱ آلپ ارسلان سلطان سلجوقی در نبرد ملازگرد به طرز فاجعهباری سپاه روم شرقی را به فرماندهی امپراتور رومانوس چهارم شکست داد که در نتیجه آن روم شرقی بسیار ضعیف شد و قلمرو آن در آسیا به نواحی غربی آناتولی اطراف قسطنطنیه کاهشیافت.
شرحی از نبرد
سلطان سلجوقی در ملاذ گرد (= مناذ کرت) واقع در ارمنستان، در پیکار با (امپراتور روم) لشکر بیزانس را مغلوب نمود «ذی القعده 463 ق / اگوست 1071 م» و رومانوس دیوجانس، قیصر بیزانس را اسیر کرد . دو سال بعد با دویست هزار سوار به جنگ با شمس التکین، پسر طمغاج، پادشاه ماوراء النهر، از خراسان رهسپار آن سامان شد و از رود جیحون گذشت و دژ برزم را محاصره و پس از چندی آن را گشود.
در این گیر و دار، یوسف برزمی مسئول دژ «= کوتوال» را به نزد سلطان آوردند. سلطان درباره شمار سپاهیان خان ماوراء النهر از وی پرسشهایی کرد، اما یوسف به درشتی به سلطان پاسخ گفت. الب ارسلان که سخت خشمگین شده بود، دستور داد او را بیرون برده به قتل رسانند، ولی یوسف خود را از چنگ غلامان رهایی داد و با خنجری که از آستین خویش بیرون آورد، به سوی سلطان شتافت.
غلامان از این کار جلوگیری کردند، اما الب ارسلان که به تیر اندازی خود مطمئن بود، دستور داد تا او را رها کنند و از کمان تیری به سوی او رها کرد، از قضا، تیر به یوسف اصابت نکرد و در این میان، یوسف خود را به سلطان رساند و با خنجر زخمی کاری بر او زد. الب ارسلان از این زخم در «ربیع الاول 465 ق / نوامبر 1072 م» چشم از جهان فرو بست. القائم بالله - خلیفه عباسی - الب ارسلان را لقب «عضدالدین برهان المؤمنین» داده بود.
مورخان میگویند که هنگام بروز این واقعه، دو هزار غلام مسلح در خدمت سلطان بودند و از شگفت زدگی به اندیشه دستگیری قاتل نبودند، اما جامع نیشابوری سرکرده فراشان دربار، با میخکوبی که در دست داشت بر سر یوسف کوفت و او را از پای درآورد. پس از وفات الب ارسلان، پسرش ملکشاه جانشین او گردید.
اختلاف نظر درم ورد چگونه به قدرت رسیدن ایشان
درباره جانشینی الب ارسلان، بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد.
برخی او را جانشین بلاواسطه طغرل دانستهاند و بعضی دیگر بر این باورند که الب ارسلان پس از یک نزاع محدود خانوادگی جانشین طغرلشد. از جمله حمدالله مستوفی بر این رأی است و میگوید که پس از طغرل، سلیمان بن جغری بیک، برادر الب ارسلان که در ری بود، بر تخت نشست.
قُتُلْمش پسر اسماعیل و عموزاده طغرل چون این خبر شنید به انگیزه این که جایگاه پادشاهی را از آن خود میدانست، با کمک گروهی از ترکمانان به جنگ سلیمان آمد و بر وی چیره شد.
الب ارسلان نیز پس از آگاهی از این رویداد، از خراسان رهسپار ری شد و در دامغان قتلمش را شکست داد و وی به هنگام فرار از اسب به زیر افتاد و در دم جان سپرد و پادشاهی سلجوقیان از آن الب ارسلان شد. راوندی، الب ارسلان را پادشاهی با هیبت، خوبروی، ورزیده و دلاور توصیف میکند که تیر او هرگز به خطا نمیرفت.
یک توضیح در مورد راوندی
ابن راوندی
ابو الحسن احمد بن یحیی بن اسحاق راوندی معروف به ابن راوندی از اهالی روستای راوند واقع در بین راه اصفهان و کاشان، متولد سال ۲۱۰ هجری قمری که در ۴۰ سالگی درگذشت.
دوران زندگی او با تحولات مذهبی و فکری عظیمی روبرو بود وی در ابتدا یکی از بزرگان معتزله قرن سوم هجری محسوب میگردید لیکن تغییر عقیده داد و در کتاب «فضیحه المعتزله» که آن را در پاسخ به کتاب جاحظ با نام «فضیلت معتزله» نوشت بشدت از معتزله انتقاد کرد. آنگاه برای مدت کوتاهی به مذهب تشیع گروید و کتاب «الامامت» از آثار دوره کوتاه تشیع اوست، اما ملاقات او با ابوعیسی الوراق ملحد باعث خروج او از تشیع و اسلام گردید و از آن پس به یکی از مهمترین ندانمگرایان و زندیقان تاریخ اسلام تبدیل شد.
در سال ۵۹۰ هجری بعد از کشته شدن طغرل بن ارسلان آخرین پادشاه سلجوقی عراق، به آسیای صغیر رفت و به سلجوقیان روم پیوست. در ۵۹۹ تألیف کتاب راحةالصدور و آیةالسرور را در تاریخ آل سلجوق آغاز کرد و در ۶۰۳ آن را به پایان رسانید و به نام کیخسرو اول، سلطان سلجوقی روم تقدیم کرد.
بجز آنچه دشمنانش از وی نقل میکنند یا شیفتگانش به او نسبت میدهند چیزی از تالیفات وی بما نرسیدهاست. کتاب «الانتصار» از خیاط معتزلی در رد و تکذیب مباحث ابن راوندی در بطن کتاب الزمرد به تحریر درآمده و به لطف الخیاط اطلاع از قسمتهای زیادی از کتاب زمرد برای ما مقدور گشتهاست.
از ویکیپدیا
آلپ ارسلان بعد از مرگ عمویش طغرل به سلطنت رسید و وزارت را به عمیدالملک کندری سپرد. اما بعد از مدتی آلپ ارسلان به تحریک رقیب عمید الملک یعنی خواجه نظام الملک طوسی او را به قتل رساند و نفوذ او به خواجه نظام الملک طوسی منتقل شد.
بیشتر عمر آلپ ارسلان در جنگ با دولت های مسیحی سپری شد. او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد. اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حمله ارمانیوس دیوجانوس امپراتور روم مواجه شد. الپ ارسلان در نبرد ملازگرد رومیان را به سختی شکست داد و امپراتور ارمانیوس دیوجانوس را دستگیر کرد. مورخان این جنگ را مقدمه تسخیر بیت المقدس و آغاز جنگ های صلیبی می دانند.
آلپ ارسلان سرانجام به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ آلب ارسلان با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد . تاریخ نگاران چنین ذکر می کنند که آلب ارسلان قبل از مرگ چنین گفته است :
" دیروز در روی تپه ای بودم و زمین را می نگریستم که زیر پای ارتشم به لرزه در می آمد . در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که می تواند با من مقابله کند . خداوند غرور من را دیده و جان من را بوسیله یک اسیر گرفت "
سلطان ارسلان در جنگهای صلیبی
در سال ۱۰۷۱ آلپ ارسلان سلطان سلجوقی در نبرد ملازگرد به طرز فاجعهباری سپاه روم شرقی را به فرماندهی امپراتور رومانوس چهارم شکست داد که در نتیجه آن روم شرقی بسیار ضعیف شد و قلمرو آن در آسیا به نواحی غربی آناتولی اطراف قسطنطنیه کاهشیافت.
شرحی از نبرد
سلطان سلجوقی در ملاذ گرد (= مناذ کرت) واقع در ارمنستان، در پیکار با (امپراتور روم) لشکر بیزانس را مغلوب نمود «ذی القعده 463 ق / اگوست 1071 م» و رومانوس دیوجانس، قیصر بیزانس را اسیر کرد . دو سال بعد با دویست هزار سوار به جنگ با شمس التکین، پسر طمغاج، پادشاه ماوراء النهر، از خراسان رهسپار آن سامان شد و از رود جیحون گذشت و دژ برزم را محاصره و پس از چندی آن را گشود.
در این گیر و دار، یوسف برزمی مسئول دژ «= کوتوال» را به نزد سلطان آوردند. سلطان درباره شمار سپاهیان خان ماوراء النهر از وی پرسشهایی کرد، اما یوسف به درشتی به سلطان پاسخ گفت. الب ارسلان که سخت خشمگین شده بود، دستور داد او را بیرون برده به قتل رسانند، ولی یوسف خود را از چنگ غلامان رهایی داد و با خنجری که از آستین خویش بیرون آورد، به سوی سلطان شتافت.
غلامان از این کار جلوگیری کردند، اما الب ارسلان که به تیر اندازی خود مطمئن بود، دستور داد تا او را رها کنند و از کمان تیری به سوی او رها کرد، از قضا، تیر به یوسف اصابت نکرد و در این میان، یوسف خود را به سلطان رساند و با خنجر زخمی کاری بر او زد. الب ارسلان از این زخم در «ربیع الاول 465 ق / نوامبر 1072 م» چشم از جهان فرو بست. القائم بالله - خلیفه عباسی - الب ارسلان را لقب «عضدالدین برهان المؤمنین» داده بود.
مورخان میگویند که هنگام بروز این واقعه، دو هزار غلام مسلح در خدمت سلطان بودند و از شگفت زدگی به اندیشه دستگیری قاتل نبودند، اما جامع نیشابوری سرکرده فراشان دربار، با میخکوبی که در دست داشت بر سر یوسف کوفت و او را از پای درآورد. پس از وفات الب ارسلان، پسرش ملکشاه جانشین او گردید.
اختلاف نظر درم ورد چگونه به قدرت رسیدن ایشان
درباره جانشینی الب ارسلان، بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد.
برخی او را جانشین بلاواسطه طغرل دانستهاند و بعضی دیگر بر این باورند که الب ارسلان پس از یک نزاع محدود خانوادگی جانشین طغرلشد. از جمله حمدالله مستوفی بر این رأی است و میگوید که پس از طغرل، سلیمان بن جغری بیک، برادر الب ارسلان که در ری بود، بر تخت نشست.
قُتُلْمش پسر اسماعیل و عموزاده طغرل چون این خبر شنید به انگیزه این که جایگاه پادشاهی را از آن خود میدانست، با کمک گروهی از ترکمانان به جنگ سلیمان آمد و بر وی چیره شد.
الب ارسلان نیز پس از آگاهی از این رویداد، از خراسان رهسپار ری شد و در دامغان قتلمش را شکست داد و وی به هنگام فرار از اسب به زیر افتاد و در دم جان سپرد و پادشاهی سلجوقیان از آن الب ارسلان شد. راوندی، الب ارسلان را پادشاهی با هیبت، خوبروی، ورزیده و دلاور توصیف میکند که تیر او هرگز به خطا نمیرفت.
یک توضیح در مورد راوندی
ابن راوندی
ابو الحسن احمد بن یحیی بن اسحاق راوندی معروف به ابن راوندی از اهالی روستای راوند واقع در بین راه اصفهان و کاشان، متولد سال ۲۱۰ هجری قمری که در ۴۰ سالگی درگذشت.
دوران زندگی او با تحولات مذهبی و فکری عظیمی روبرو بود وی در ابتدا یکی از بزرگان معتزله قرن سوم هجری محسوب میگردید لیکن تغییر عقیده داد و در کتاب «فضیحه المعتزله» که آن را در پاسخ به کتاب جاحظ با نام «فضیلت معتزله» نوشت بشدت از معتزله انتقاد کرد. آنگاه برای مدت کوتاهی به مذهب تشیع گروید و کتاب «الامامت» از آثار دوره کوتاه تشیع اوست، اما ملاقات او با ابوعیسی الوراق ملحد باعث خروج او از تشیع و اسلام گردید و از آن پس به یکی از مهمترین ندانمگرایان و زندیقان تاریخ اسلام تبدیل شد.
در سال ۵۹۰ هجری بعد از کشته شدن طغرل بن ارسلان آخرین پادشاه سلجوقی عراق، به آسیای صغیر رفت و به سلجوقیان روم پیوست. در ۵۹۹ تألیف کتاب راحةالصدور و آیةالسرور را در تاریخ آل سلجوق آغاز کرد و در ۶۰۳ آن را به پایان رسانید و به نام کیخسرو اول، سلطان سلجوقی روم تقدیم کرد.
بجز آنچه دشمنانش از وی نقل میکنند یا شیفتگانش به او نسبت میدهند چیزی از تالیفات وی بما نرسیدهاست. کتاب «الانتصار» از خیاط معتزلی در رد و تکذیب مباحث ابن راوندی در بطن کتاب الزمرد به تحریر درآمده و به لطف الخیاط اطلاع از قسمتهای زیادی از کتاب زمرد برای ما مقدور گشتهاست.
از ویکیپدیا