امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پشت چشم های شیشه ای!

#1
پشت چشم های شیشه ای!



دریچه زندگی از نگاه جانبازی که هر دو چشم اش نابیناست دیدنی است. حمید اعتماد جانبازی است که  دوبار مجروح شد و هر بار یک چشم اش را از دست داد. وی می گوید: وقتی بار اول مجروح شدم یک مدت یک‌چشم بودم . همرزمانم به شوخی می‌گفتند حاج حمید اعتماد عدالت دارد و همه را با  یک‌چشم می‌بیند.

پشت چشم های شیشه ای! 1

ولی ازآنجایی ‌که جبهه یک مدینه فاضله‌ بود، دل آدم را می برد. آدم احساس می‌کرد که اگر نرود از قافله عقب می ماند به همین خاطر دوباره با یک چشم رفتم جبهه. قسمت بود دوباره مجروح بشوم و دوباره از ناحیه چشم. آن هم چشمی که سالم بود!  همه می گفتند"تو که جانباز شده بودی چرا دوباره رفتی جبهه؟!"

 مسری تکان می دهد و می گوید:« ما هم با داعشی ها جنگیدیم با داعشی های زمانه خودمان. داعشی های ان زمان کمله ها بودند. کمله هایی که سر از تن بهترین دوست، همرزم و مشوق من را بریدند. بعد از شهادت او بود که من به جبهه رفتم. آن روزها تازه دیپلم را گرفته بودم. نمی خواهم بگویم جوان های امروزی نمی توانند. برعکس من مطمئنم اگر روزی برسد و لازم باشد همه این جوان ها به صف می ایستند برای دفاع از مملکت شان.» آقای اعتماد از فراز و نشیب های زندگی اش می گوید:«  در کربلای یک، در مهران ‌چشم چپم با اصابت ترکش مجروح شد. تخلیه اش کردند . در سال 65 هم در کربلای 5  چشم دیگرم مجروح شد آن هم تخلیه شد و من نابینا شدم.»
جانبازتر از جانبازان!
آقای اعتماد باقی زندگی را باید با چشمان مصنوعی یا همان پروتز سپری می کرد. او هیچگاه نا امید بعد از این مجروحیت زدواج کرد حدودا 8 ماه بعد از مجروحیت.«  بعد از جانبازی متأهل شدم. هنوز نرفته بودم دانشگاه که بااو آشنا شدم . از قبل نمی‌شناختم اش. او مرا تشویق کرد تا به دانشگاه بروم .»
سوژه گزارش ما در ادامه در مورد همسران فداکار جانبازان می گوید:«همسران جانبازان، جانبازتراز خود جانبازند.وقتی زنی با یک جانباز ویلچری قطع نخاع  یا مثل من نابینا، زندگی می کند و با این شرایط سخت کنار می آید. پس همسران مان فداکارتر از خود ماهستند و جانباز تر. »
ازآنجایی ‌که جبهه یک مدینه فاضله‌ بود، دل آدم را می برد. آدم احساس می‌کرد که اگر نرود از قافله عقب می ماند به همین خاطر دوباره با یک چشم رفتم جبهه

جوانان امروز و سبک زندگی الگو
 آقای اعتماد درمورد جوانان امروز و سبک زندگی امروزی می گوید:« جوان های الان  شکل و ظاهرشان مقداری عوض شده که طبیعی هست. زمانه ها فرق می کند. اگر ما درک خوبی از دوره و زمانه   و مسائلی که در اطارفمان درد می گذرد داشته باشیم به راحتی می توانیم با جوان ها ارتباط برقرار کنیم. این جوان ها با نسل جنگ هیچ فرقی ندارند.  یادم هست چند وقت پیش به یکی از دبیرستان‌ها رفتم. رفتم تا برای شان یک عملیات سخت را بازگو کنم. برای آنها داستان شهید پیچک را تعریف کردم. مادرشهید پیچک در مصاحبه ای می گفت :" پسرم 15سالش بود . گفت می‌خواهد برود جبهه. برایش بستنی چوبی خریدم. تشکر کرد و به سمت خانه راه افتادیم. وقتی به خانه رسیدیم دیدم بستنی را کرده در آستینش! بستنی آب‌شده بود . تعجب کردم و به او گفتم:" مادر چرا بستنی را در آستینت پنهان کردی؟! گفت: در راه امکان داشت یک بچه یتیم بستنی را در دستانم ببیند و نتواند بخرد. این بستنی در آستینم آب شود خیلی بهتر از آن است که دل بچه ای آب شود! سبک زندگی و سیره را باید از شهدا بیاموزیم. آن پسر بچه رفت جهه و شهید شد. اما ببنید چقدر در مورد مسائل اطرافش حواسش جمع بود و عمیق می اندیشید.
این ها را اگر به نسل فعلی بگوییم به جوان های مان بگوییم درک می‌کند. ما باید تفحص کنیم در زندگی و سبک زندگی شهدا. چه سبک زندگی‌ای بهتر از دوران دفاع مقدس که ادامه دارد و تاریخ‌مصرف ندارد.
 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  شیشه رفلکس
  شیشه و آینه

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان