13-11-2012، 20:11
(آخرین ویرایش در این ارسال: 22-01-2013، 17:52، توسط •ДmịrHoSsiŋ•.)
تعدادی معمای جالب برای شما عزیزان تدارک دیده ایم که مطمئنا لذت خواهید برد....
معمای اول:زندانی دارای دو در است، یکی در آزادی و دیگری دَرِ اعدام. این زندان دارای دو زندانبان است که یکی از آنها راستگو و دیگری دروغگو است. خودِ زندانبانان همدیگر را به خوبی می شناسند. در این زندان مردی محبوس است که نمی داند کدامیک از زندانبانان راستگو، و کدامیک دروغگو است؟ به او اجازه می دهند، از هر یک از زندانبانان که دلش می خواهد سؤالی بکند و از پاسخ طرف مقابل بفهمد در آزادی کدام است تا از آن خارج شود. پرسشی که او باید بکند تا به آزادی او بینجامد چیست؟
معمای دوم: رضا از طبقه دهم ساختمانی به زمین افتاد ولی نمرد. چطور چنین چیزی ممکن است؟
معمای سوم:یکنفر به شهری وارد شد و تصمیم گرفت نزد سلمانی برود و سروصورتش را اصلاح کند. آن شهر دو سلمانی بیشتر نداشت. وقتی مرد بسراغ نخستین سلمانی رفت، او را با سر وصورتی آشفته و پرپشت و موهایی ژولیده و نامرتب و هنگامی که به سراغ دومین سلمانی رفت، او را با موهایی بسیار مرتب و ریشی تراشیده یافت. لذا تصمیم گرفت نزد نخستین سلمانی برود و سروصورتش را بپیراید. چرا او چنین تصمیمی گرفت؟
معمای چهارم:پس از آن که شمعی روشن بود, سر دیگر آن را نیز روشن کردیم ویک سوم ساعت دیگر طول کشید تا شمع سوخت . اگر شمع در آغاز از دو طرف روشن شده بود ویک سر آن تنها زمانی که یک سوم میانی آن باقی مانده بود , خاموش می شد, سوختن شمع چه مدت طول می کشید؟
نکته: جواب معماهای بالا را در پایین صفحه خواهید یافت!!!ولي اول خودتون جواب رو پيداكنيد
نتونستي!!!! بيشتر فكركن...ميتوني.....
جواب معمای اول: به یکی از دربانها نزدیک شده، از او می پرسد: « آقا، اگر من از دربان دیگر بپرسم که در آزادی کدام است، کدام در را نشان خواهد داد؟» هر دری را که دربان نشان دهد، می فهمد آن در، دَرِ اعدام است لذا برعکس عمل کرده، از در دیگر خارج خواهد شد. چرا؟ علتش آن است که اگر جمله فوق را از دروغگو بپرسد، او چون دروغگوست، بجای دَرِ آزادی، دَرِ اعدام را نشان خواهد داد لذا او برعکسش کرده، از در دیگر خارج می شود. و اگر از دربان راستگو بپرسد، چون او راستگوست، عین عبارت دروغِ دروغگو را بیان خواهد کرد و خواهد گفت: اگر از آن شخص (دروغگو) بپرسی فلان در را نشان خواهدداد و چون دروغگو، دَرِ اعدام را بجای دَرِ آزادی معرفی خواهد کرد و عین گفته او رانیز راستگو تکرار کرده، مرد محبوس آنرا برعکس نموده از در آزادی خارج خواهد شد.
جواب معمای دوم:زیرا گفتیم رضا از طبقه دهم ساختمانی به زمین افتاد «ولی» نمرد. چون «ولی» که از ساختمان بزمین نیفتاده است تا بمیرد.
جواب معمای سوم: زیرا با نگاه کردن به موهای نخستین سلمانی، فهیمد او توسط دومین سلمانی که مردی ناشی بوده سلمانی شده است؛ اما سلمانی دوم که موهایی مرتب و منظم داشته، توسط سلمانی اول اصلاح شده است. بنابراین تصمیم گرفت نزد نخستین سلمانی برود و چون شنیده بود «سلمانی ها وقتی بیکار می شوند، سر یکدیگر را اصلاح می کنند.
جواب معمای چهارم: طریق دوم در واقع عکس طریق اول است .در این طریق نیز سوختن دوسوم ساعت طول می کشد. ((نظروسپاس هم بدين دوستان گل))
معمای اول:زندانی دارای دو در است، یکی در آزادی و دیگری دَرِ اعدام. این زندان دارای دو زندانبان است که یکی از آنها راستگو و دیگری دروغگو است. خودِ زندانبانان همدیگر را به خوبی می شناسند. در این زندان مردی محبوس است که نمی داند کدامیک از زندانبانان راستگو، و کدامیک دروغگو است؟ به او اجازه می دهند، از هر یک از زندانبانان که دلش می خواهد سؤالی بکند و از پاسخ طرف مقابل بفهمد در آزادی کدام است تا از آن خارج شود. پرسشی که او باید بکند تا به آزادی او بینجامد چیست؟
معمای دوم: رضا از طبقه دهم ساختمانی به زمین افتاد ولی نمرد. چطور چنین چیزی ممکن است؟
معمای سوم:یکنفر به شهری وارد شد و تصمیم گرفت نزد سلمانی برود و سروصورتش را اصلاح کند. آن شهر دو سلمانی بیشتر نداشت. وقتی مرد بسراغ نخستین سلمانی رفت، او را با سر وصورتی آشفته و پرپشت و موهایی ژولیده و نامرتب و هنگامی که به سراغ دومین سلمانی رفت، او را با موهایی بسیار مرتب و ریشی تراشیده یافت. لذا تصمیم گرفت نزد نخستین سلمانی برود و سروصورتش را بپیراید. چرا او چنین تصمیمی گرفت؟
معمای چهارم:پس از آن که شمعی روشن بود, سر دیگر آن را نیز روشن کردیم ویک سوم ساعت دیگر طول کشید تا شمع سوخت . اگر شمع در آغاز از دو طرف روشن شده بود ویک سر آن تنها زمانی که یک سوم میانی آن باقی مانده بود , خاموش می شد, سوختن شمع چه مدت طول می کشید؟
نکته: جواب معماهای بالا را در پایین صفحه خواهید یافت!!!ولي اول خودتون جواب رو پيداكنيد
نتونستي!!!! بيشتر فكركن...ميتوني.....
جواب معمای اول: به یکی از دربانها نزدیک شده، از او می پرسد: « آقا، اگر من از دربان دیگر بپرسم که در آزادی کدام است، کدام در را نشان خواهد داد؟» هر دری را که دربان نشان دهد، می فهمد آن در، دَرِ اعدام است لذا برعکس عمل کرده، از در دیگر خارج خواهد شد. چرا؟ علتش آن است که اگر جمله فوق را از دروغگو بپرسد، او چون دروغگوست، بجای دَرِ آزادی، دَرِ اعدام را نشان خواهد داد لذا او برعکسش کرده، از در دیگر خارج می شود. و اگر از دربان راستگو بپرسد، چون او راستگوست، عین عبارت دروغِ دروغگو را بیان خواهد کرد و خواهد گفت: اگر از آن شخص (دروغگو) بپرسی فلان در را نشان خواهدداد و چون دروغگو، دَرِ اعدام را بجای دَرِ آزادی معرفی خواهد کرد و عین گفته او رانیز راستگو تکرار کرده، مرد محبوس آنرا برعکس نموده از در آزادی خارج خواهد شد.
جواب معمای دوم:زیرا گفتیم رضا از طبقه دهم ساختمانی به زمین افتاد «ولی» نمرد. چون «ولی» که از ساختمان بزمین نیفتاده است تا بمیرد.
جواب معمای سوم: زیرا با نگاه کردن به موهای نخستین سلمانی، فهیمد او توسط دومین سلمانی که مردی ناشی بوده سلمانی شده است؛ اما سلمانی دوم که موهایی مرتب و منظم داشته، توسط سلمانی اول اصلاح شده است. بنابراین تصمیم گرفت نزد نخستین سلمانی برود و چون شنیده بود «سلمانی ها وقتی بیکار می شوند، سر یکدیگر را اصلاح می کنند.
جواب معمای چهارم: طریق دوم در واقع عکس طریق اول است .در این طریق نیز سوختن دوسوم ساعت طول می کشد. ((نظروسپاس هم بدين دوستان گل))