امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

☑✑ ڪتابـפֿــآنـہ☣

#11
معرفی کتاب: تاریخ حقوق بشر از عهد باستان تا دوره جهانی شدن
نقل قول:
نقل قول:
با وجود فراگیری بحث حقوق بشر و پذیرش آن توسط ایران در میان نخستین کشورهایی که آن را امضا کردند و عدم خروج ایران از این مجموعه پس از انقلاب 1357 همچنان این بحث از مهمترین چالشهای فرهنگی و حقوقی کشور به شمار می رود؛ یادداشت دوست و همکلاسی خوبمان جناب حبیب زاده انگیزه ای شد تا این کتاب را برای روشن شدن برخی از زوایای این بحث معرفی کنم. توجه به این نکته هم خالی از فایده نیست که اعلامیه های حمورابی و منشور حقوق بشر کوروش نخستین گامهای باستانی در توجه به این مسئله بوده و محتوای سی ماده حقوق بشر تأثیر پذیرفته از نتایج جنایتهای جنگ جهانی دوم مانند هولوکاست (نابود کردن یهودی ها، گداها و کولی ها و ناقص الخلقه ها به منظور استفاده از منابع محدود کره زمین برای انسانهای سالم و ایده آل) و جنبشهای کارگری و سوسیالیستی بوده و تا اندازه ای وجهی ضدسرمایه داری دارد.
دکتر میشیلن ایشی، استاد دانشگاه دنوردر ایالت کلرادو در آمریکا و رئیس بخش مطالعات حقوق بشر در دانشکده مطالعات تکمیلی، مقدمه کتاب را به طرح شش مسئله مبهم تاریخی در زمینه حقوق بشراختصاص داده است:
١) آیا مذاهب، چنانچه پس از یازده سپتامبر 2001 تبلیغ میشود، با حقوق بشربیگانه اند؟ (فصل ١)
٢) آیا از دیدگاه تاریخی، حقوق بشر مطلقا غربی و یک ارزش لیبرالی است؟ (فصل ٢)
٣) آیا پایان جنگ سرد پیروزی ارزشهای لیبرال بر ارزشهای سوسیالیستی حقوق بشراست؟ (فصل ٣)
٤) چه رابطه ای بین حق تعیین سرنوشت، فرهنگ مستقل و اصول جهانی حقوق بشراست؟(فصلهای ٣، ٤ و٥)
٥) آیا حقوق بشر، چنانچه پس از یازده سپتامبر 2001 تبلیغ میگردد، بر علیه توسعه امنیت جهانی است؟ (فصل ٥)
٦) آیا جهانی شدن تهدیدی برای توسعه حقوق بشر و یا موهبتی برای آن است؟ (فصلهای ٥ و ٦)
نویسنده در انتهای هر فصل بخشی را به بررسی این نکته اختصاص میدهد که در هر دوره "چه کسانی از حقوق برخوردار می گردند" و همچنان که تاریخ را ورق میزند نشان میدهد که چگونه این حقوق بخشهای بیشتری از شهروندان را در بر می گیرد.
 
اولین فصل کتاب با عنوان "سهم اصول اخلاقی عهد باستان در حقوق بشر"، به مطالعه حق و اخلاق در فلسفه عهد قدیم، متون مذهبی و سنتهای مردم آن دوران پرداخته و نشان میدهد که مسئله "حقوق بشر" یکی از مشغولیات ذهنی متفکران در آن زمان بوده است. بررسی تاریخی اندیشه های متفکران عهد باستان از آن نظر دارای اهمیت است که سهم آنان را در به وجود آوردن پایه ای برای اندیشه های مدرن در زمینه جهانشمولی حقوق بشر نشان میدهد و مبنائی تاریخی را برای انتقاد از استدلالهای نسبیت گرایان از یکسو و مدعیان تقابل مذاهب و اندیشمندان شرق را با بنیانهای حقوق بشراز سوی دیگر، فراهم میکند. در این دوران بردگان، زنان، خارجیان، هم جنس بازان، بی اعتقادان و بسیاری دیگر از حقوقی برخوردار نیستند.
 
دومین فصل کتاب تحت عنوان "حقوق بشر و روشنگری: توسعه نگاه لیبرال و سکولار به حقوق بشر"، با بررسی دقیق منابع و آثار متفکران غربی و شرایط اجتماعی دوران رنسانس و به ویژه قرنهای هفده و هیجده، چگونگی شکل گیری مبانی حقوق بشر مدرن را نشان داده است. انقلابهای فرانسه و آمریکا متاثر از اندیشه های "روشنگران"، هدف خود را آزادی بشریت از محدودیتهای موجود، کلیسا و شاه مستبد فئودال، اعلام می کنند. هر چند جز در چند مورد محدود، حق رای به میزان مالکیت مرتبط می شود و محرومترین طبقات از گردونه فعالیتهای اجتماعی و حمایتهای قانونی برکنار می مانند ومحرومیت زنان از حق رای و مشارکت فعال در امور اجتماعی تداوم می یابد، اما انقلابهای قرنهای 17 و 18مبنایی مستحکم را برای توسعه مبانی حقوق بشر فراهم کرده است و از این روی زادگاه اندیشه نوین حقوق بشر بشمار می آید.
 
در سومین فصل کتاب با عنوان "حقوق بشر و عصر صنعتی: توسعه دیدگاه سوسیالیستی از حقوق بشر"، نشان داده میشود که چگونه با رشد طبقه کارگر در کشورهای صنعتی در اواخر قرن هیجدهم و به ویژه در قرن نوزدهم، حوزه مباحث حقوق بشر از محدوده تنگی که جنبش روشنگری برای آن تعریف کرده خارج شده و مسائلی نظیر حق رای همگانی، حقوق کودکان، حقوق زنان، حق بیمه کارگری و بسیاری از حقوق دیگر توسط جنبش کارگری و رادیکال در این کشورها طرح و به تدریج با توسعه مبارزات کارگری در این کشورها، به دولتها تحمیل میگردد. نویسنده در این فصل اهمیت انترناسیونال اول و دوم را در تدوین و تبلیغ مبانی اجتماعی جهانشمول مورد تجزیه و تحلیل قرارداده و نشان میدهد که چگونه جنبش کارگری توانست به پیشاهنگ مبارزه برای ارزشهای جهانی، مانند حق رای عمومی و حق کار و مسکن و بهداشت و دولت دمکراتیک، تبدیل شود.
 
در چهارمین فصل این کتاب با عنوان "جنگهای جهانی: سازمان یافتن حقوق بین الملل و حق تعیین سرنوشت" مسئله گسترش جنایتهای انجام گرفته در دو جنگ جهانی اول و دوم مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. همچنین موضوع پیدایش دولتهای رفاه پس از کسادی بزرگ در سالهای 1929-1933 بررسی گردیده و نشان داده میشود که چگونه این دولتها در همکاری و با همراهی بخشی ازجنبش کارگری، توانستند، با توسعه دولتهای رفاه، عملا زمینه پیشرفت سوسیالیسم را در اروپا بخشکانند و همچنین نشان داده شده است که چگونه حق تعیین سرنوشت برای کشورهای مستعمره از دل مبارزاتی طولانی به یکی از حقوق مورد قبول جهانی تبدیل میشود. در این فصل نویسنده نشان میدهد که چگونه حقوق بشر تحت تاثیر جنگ سرد قرار میگیرد و با بررسی تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و دو کنوانسیون مرتبط با آن نشان داده میشود که چگونه مواردی چند از درخواستهای جنبش کارگری در اعلامیه حقوق بشر گنجانده شده است و چگونه یکی از کنوانسیونها مطلقا به این حقوق پرداخته است.
 
در پنجمین فصل کتاب با عنوان "جهانی شدن و تاثیر آن بر حقوق بشر" نویسنده به بررسی روندهای متفاوت در دوره جهانی شدن و به ویژه تحولاتی که پس از فروپاشی دیوار برلین اتفاق افتاده است میپردازد. نویسنده توجه خواننده را به این نکته جلب میکند که چگونه در جریان جهانی شدن، منافع فعالین حقوق بشر در کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه در مقابل هم قرار میگیرند. همچنین نویسنده نشان میدهد که توسعه شرکتهای فراملیتی چگونه تاثیری منفی بر روند توسعه حقوق بشر باقی گذاشته است. نویسنده همچنین امکان توسعه مبارزه- ای جهانی برای توسعه حقوق بشر در جریان جهانی شدن مطرح میکند . نویسنده در این فصل چگونگی توسعه نظرات نسبیت گرایانه را بر مبنای حق تعیین سرنوشت و حق استقلال فرهنگی و ارزشهای مربوطه مورد بررسی قرار میدهد.
☑✑ ڪتابـפֿــآنـہ☣ 2
در آخرین فصل این کتاب با عنوان "گسترش حقوق بشر در قرن بیست و یکم: تغییر عرصه مبارزه" به بررسی زمینه های واقعی توسعه مبارزات در جهت گسترش حقوق بشر میپردازد. اگر بهترین عرصه برای توسعه حقوق بشر، نهادهای مدنی هستند، چنانچه نویسنده میگوید، پس لازم است تا با بررسی تاریخی رشد و توسعه جامعه مدنی، آینده آنرا در قرن بیست و یکم و در روند شتابناک جهانی شدن پیش بینی کنیم. این بررسی نویسنده را به این نتیجه میرساند که "با اعتماد به نفسی که از موفقیتهایمان در گذشته به دست آورده ایم، امیدواریم که در قرن بیست و یکم به عدالتی گسترده تر برای همگان دست یابیم" و این میسر نخواهد بود جز با توسعه جامعه مدنی در محدوده های ملی و بین المللی با امکاناتی جدیدی که روند جهانی شدن در اختیار ما قرار داده است، آنچنان که مخالفان جهانی شدن توانسته اند در این زمینه موفقیتهائی را به دست آورند.
در ضمیمه کتاب با روزشماری از مهمترین اتفاقات و انتشارات در زمینه حقوق بشر، تصویری روشن از این سیر تاریخی و کسانی که در توسعه حقوق بشر سهیم بوده اند در اختیار خوانند قرار می دهد.
تاریخ انتشار: 2004 ناشر انتشارات دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و لوس آنجلس، کالیفرنیا.
تعداد صفحات کتاب ٤٥٠ صفحه و شامل مقدمه، شش فصل، یک ضمیمه، بخش یادداشتها، فهرست منابع و فهرست اسامی و اعلام است.
[ltr]Title: The History of Human Rights, From Ancient Times to the Globalization Era[/ltr]

[ltr]Author: Micheline R. Ishay Publisher: University of California Press.[/ltr]

 ISBN 0-520-23497-9
معرفی کتاب به قلم بنده نیست. (محی الدین قنبری)
متن کامل اعلامیه حقوق بشر نیز به قرار زیر است:
متن اعلامیه جهانی حقوق بشر
مقدمه
از آنجا که بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلب ناپذیر تمامی اعضای خانواده ی بشری بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است،
از آنجا که بی اعتنایی و تحقیر حقوق انسان به انجام کارهای وحشیانه انجامیده به طوری که وجدان آدمی را در رنج افکنده است، و پدید آمدن جهانی که در آن تمامی ابناء بشر از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آزادی بیان  و عقیده برخوردار باشند و به رهایی از هراس و نیازمندی رسند، به مثابه عالیترین آرزوی همگی انسانها اعلام شده است،
از آنجا که بایسته است تا آدمی، به عنوان آخرین راهکار، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری نباشد، به پاسداری حقوق بشر از راه حاکمیت قانون[/url] همت گمارد،[/color]
از آنجا که بایسته است تا روابط دوستانه بین ملتها گسترش یابد،
از آنجا که مردمان «ملل متحد» در «منشور»، ایمان خود به اساسی ترین حقوق انسانها، در حرمت و ارزش نهادن به شخص انسان را نشان داده و در حقوق برابر زن و مرد هم پیمان شده اند و مصمم به ارتقای توسعه اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی در فضای آزادترند،
از آنجا که «ممالک عضو»، در همیاری با «ملل متحد»، خود را متعهد به دستیابی به سطح بالاتری از حرمت جهانی برای حقوق بشر و آزادی های زیربنایی و دیده بانی آن کرده اند،
از آنجا که فهم مشترک از چنین حقوق و آزادیها از اهم امور برای درک کامل چنین تعهدی است،
بنابراین، هم اکنون،
«مجمع عمومی [سازمان ملل متحد]»، این «اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک استانده ی مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه یادگیری و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بین‌المللی تلاش کند تا [همواره] بازشناسی مؤثر و دیده بانی جهانی [این حقوق ] را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای زیر فرمان آنها [تحصیل و] تأمین نماید.
  • ماده ی ۱
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.
  • ماده ی ۲
همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.
  • ماده ی ۳
هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.
  • ماده ی ۴
هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.
  • ماده ی ۵
هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.
  • ماده ی ۶
هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.
  • ماده ی ۷
همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آن اند تا بدون هیچ تبعیضی به طور برابر در پناه قانون باشند. همه انسانها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.
  • ماده ی ۸
هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذی‌صلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اند.
  • ماده ی ۹
هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.
  • ماده ی ۱۰
هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی آشکار و عادلانه توسط دادگاهی بیطرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی، به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند.
  • ماده ی ۱۱
۱. هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمه ای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.
۲. هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بین‌المللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.
  • ماده ی ۱۲
هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچکس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.
  • ماده ی ۱۳
۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن آزادی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
جابه جایی  [حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر] و اقامت در [در هر نقطه ای] درون مرزهای مملکت است. ۲. هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.
  • ماده ی ۱۴
۱. هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.
۲. چنین حقی در مواردی که پیگرد قضایی منشأیی غیرسیاسی داشته باشد و یا نتیجه ارتکاب عملی مغایر با اهداف و اصول «ملل متحد» باشد، ممکن است مورد استناد قرار نگیرد.
  • ماده ی ۱۵
۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن تابعیتی [ملیتی] است.
۲. هیچ احدی را نمی بایست خودسرانه از تابعیت [ملیت] خویش محروم کرد، و یا حق تغییر تابعیت [ملیت] را از وی دریغ نمود.
  • ماده ی ۱۶
۱. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.
۲. عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.
۳. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.
  • ماده ی ۱۷
۱. هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد.
۲. هیچ کس را نمی بایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.
  • ماده ی ۱۸
هر انسانی محق به داشتن دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آزادی اندیشه ، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.
  • ماده ی ۱۹
هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.
  • ماده ی ۲۰
۱. هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است.
۲. هیچ کس نمی بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.
  • ماده ی ۲۱
۱. هر شخصی حق دارد که در مدیریت دولت کشور خود، مستقیماً یا به واسطه انتخاب آزادانه نمایندگانی شرکت جوید.
۲. هر شخصی حق دسترسی برابر به دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خدمات عمومی  در کشور خویش را دارد.
۳. اراده ی مردم میبایست اساس حاکمیت دولت باشد؛ چنین اراده ای می بایست در انتخاباتی حقیقی و ادواری اعمال گردد که مطابق حق رأی عمومی باشد که حقی جهانی و برابر برای همه است. رأی گیری از افراد می بایست به صورت مخفی یا به طریقه ای مشابه بر‌گزار شود که آزادی رأی را تأمین کند.
  • ماده ی ۲۲
هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از راه کوشش در سطح ملی و همیاری بین‌المللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانه ی شخصیت خویش، به دست آورد.
  • ماده ی ۲۳
۱. هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است.
۲. هر انسانی سزاوار است تا بدون رواداشت هیچ تبعیضی برای کار برابر، مزد برابر دریافت نماید.
۳. هر کسی که کار می کند سزاوار دریافت پاداشی منصفانه و مطلوب برای تأمین خویش و خانواده ی خویش موافق با حیثیت و کرامت انسانی بوده و نیز میبایست در صورت نیاز از پشتیبانی های اجتماعی تکمیلی برخوردار گردد.
۴. هر شخصی حق دارد که برای حفاظت از منافع خودبپیوندد.
  • ماده ی ۲۴
هر انسانی سزاوار استراحت و دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اوقات فراغت ، زمان محدود و قابل قبولی برای کار و مرخصی های دوره ای همراه با حقوق است.
  • ماده ی ۲۵
۱. هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد.
۲. دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.
  • ماده ی ۲۶
۱. آموزش ابتدایی[/url] می بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای[/color][/url] نیز می بایست قابل دسترس برای همه مردم بوده و دستیابی بهدیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آموزش عالی  به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر پایه شایستگی های فردی صورت پذیرد.
[/color]
۲. آموزش و پرورش می بایست در جهت رشد همه جانبه ی شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی میان تمامی ملتها و گروههای نژادی یا دینی و نیز به برنامه های «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند.
۳. پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود برتری دارند.
  • ماده ی ۲۷
۱. هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع خویش همکاری کند، از گونه های مختلف هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهره مند شود.
۲. هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست.
  • ماده ی ۲۸
هر شخصی سزاوار نظمی اجتماعی و بین‌المللی است که در آن حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه» به تمامی تأمین و اجرائی گردد.
  • ماده ی ۲۹
۱. هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبه ی او میسر می گردد، مسئول است.
۲. در تحقق آزادی و حقوق فردی، هر کس می بایست تنها زیر محدودیت هایی قرار گیرد که به واسطه ی قانون فقط به قصد امنیت در جهت بازشناسی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران وضع شده است تا اینکه پیش شرط های عادلانه ی اخلاقی، نظم عمومی و رفاه همگانی در یک جامعه مردمسالار تأمین گردد.
۳. این حقوق و آزادی ها شایسته نیست تا در هیچ موردی خلاف با هدف ها و اصول «ملل متحد» اعمال شوند.
  • ماده ی ۳۰
در این «اعلامیه» هیچ چیز نباید به گونه ای برداشت شود که برای هیچ «حکومت»، گروه یا فردی متضمن حقی برای انجام عملی به قصد از میان بردن حقوق و آزادی های مندرج در این «اعلامیه» باشد.
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
 سپاس شده توسط Tɪɢʜᴛ
آگهی
#12
جهانی شدن ، فرهنگ، هویت

☑✑ ڪتابـפֿــآنـہ☣ 2

کتاب از سه فصل ( جهانی شدن، خاص گرایی فرهنگی ، باز سازی فرهنگ خویشتن) تشکیل شده است که با مقدمه کوتاهی از نویسنده در مورد خاص گرایی فرهنگی و انواع آن و همچنین این که فرضیه فرایند جهانی شدن خاص گرایی های فرهنگی را تقویت می کند، شروع می شود. در فصل اول به تعریف و پیشینه و اهمیت جهانی شدن پرداخته شده است. از نظر نویسنده جهانی شدن معطوف به فرایندی است که در جریان آن فرد و جامعه در گستره ای جهانی با یکدیگر پیوند می خورند. در همین زمینه نظریه های جهانی شدن متفاوتی بیان می شوندکه دراین کتاب به سه نسل اول (افرادی نظیر سن سیمون ، دورکیم ، مارکس وکنت) نسل دوم که به نظریه جهانی شدن اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی تقسیم شده است توضیح میدهد. نسل سوم که اغلب فرایند پر شتاب و گسترده جهانی شدن را در دهه های گذشته تجربه کرده اند ، سعی کرده اند نظریات دقیق تری ارائه کنند. همچنین در این فصل مصداق های جهانی شدن (جهانی شدن اقتصادی و فرهنگی و سیاسی) توضیح داده شده است. در فصل دوم خاص گرایی فرهنگی فرهنگی شدن جهان به دو بخش  عام گرایی و خاص گرایی فرهنگی تقسیم می شود. رویکرد کتاب نسبت به عام گرایی فرهنگی این است که عام گرایی بر انطباق ، انعطاف، آمیزش ،تعدیل و تفاهم استوار و مناسب ترین و عملی ترین موضع گیری را هنگام برخورد با اطلاعات، افکار، ارزش ها و دیدگاه های جدید ، توسل به گفت وگو ، هم پذیری و دست کم همزسیتی می داند. در این قسمت مفاهیمی هم چون، همزیستی و آمیزش فرهنگی، دیالکتیک عام و خاص ، تحول و تعالی فرهنگی مطرح می شود. خاص گرایی فرهنگی شامل خاص گرایی قومی، ملی گرایی ، بنیاد گرایی دینی می شود و نتیجه گیری می شود که خاص گرایی فرهنگی واکنش هایی به فرایند جهانی شدن هستند. در فصل سوم بازسازی فرهنگی خویشتن ابتدابه خاص گرایی فرهنگی و واکنش هایی که نسبت به کاستی های جهان معاصر و به نابرابریه و تبعیض ها و تنافض های تجدد نشان می دهد بیان شده و سپس در بازسازی فرهنگی خویشتن  مباحثی نظیر هویت جهانی شدن و هویت سازی سنتی -که عواملی چون فضا و مکان وزمان و فرهنگ را از عوامل هویت ساز در انسان می داند- بحران هویت و معنا ، بازسازی هویت در نهایت خاص گرایی فرهنگی واکنشی به بحران هویت و معنا بیان شده است. در انتهای این کتاب نتیجه گیری می شود که فرانید جهانی شده منابع هویت را هم بسیار افزون می کند  و افراد به آسانی می توانند نیاز هویتی خود را تأمین کنند. و بر پایه علایق و جاینگاه خود ترکیب های مختلفی از منابع هویت ساز ایجاد کنند و یا اینکه منابع موجود و در دسترس را مطابق میل و سلیقه خود بومی و محلی کنند. این بومی کردن با نوعی احیای امر محلی و خاص پیوند می یابد. و می توان بیان کرد که جهانی شدن امکان بازتولید امر خاص را به صورتی دیگر فراهم می کند. با این حال جهانی شدن شرایط و امکانات جدیدی را فراهم می آورد. که هر فرد می تواند با استفاده از امکانات و شرایط ، هویت خود را بازسازی کند. که درنهایت منجر به تشکیل هویتهای سیال و پیچیده و چند گانه می شود که گرچه آرامش و امنیت موجود در جوامع سنتی را فراهم نمی کند ولی هزینه ای معقول بابت گسترش آگاهی اخلاقی و فرصت های گزینش هستند.
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
 سپاس شده توسط Tɪɢʜᴛ
#13
معرفی کتابهای «فرنگیس»، «جنگ بود» و «با من سخن بگو».


 
☑✑ ڪتابـפֿــآنـہ☣ 2

«فرنگیس»
کتاب خاطرات فرنگیس حیدرپور، با عنوان «فرنگیس» که مهناز فتاحی آن را نوشته توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
«فرنگیس» شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور متولد سال 1341 در روستای اوازین است. او در حمله نظامیان عراقی به روستای محل سکونتش با یک تبر از خود در برابر سربازان ارتش بعث عراق دفاع کرد.
در سال 1359 پس از حمله عراق به روستای اوازین، مردم به دره‌های اطراف فرار می‌کنند. فرنگیس که در آن زمان 18 سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز می‌گردند. اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته می‌شوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر می‌کند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل می‌دهد.
همچنین رهبر انقلاب در سفرشان به کرمانشاه به این بانوی بزرگ اشاره کرده بودند و بر ثبت خاطراتش تاکید داشتند.

«جنگ بود»
کتاب «جنگ بود» اثر احسان محمدی از سوی نشر کتاب آمه روانه بازار کتاب شد.
این کتاب خاطرات راوی کتاب است از دوران دفاع مقدس و به نوعی روایت یک فرد جنگ‌زده است و تصویری که کودکان مناطق مرزی از دشمن داشتند را در متن خاطرات به خواننده نشان می‌دهد.
این کتاب که علاوه بر اینکه خاطره است نویسنده آن با یک پرداخت داستانی خاطرات را خواندنی‌تر کرده و مخاطب را با خود جلو می‌برد.
احسان محمدی در این کتاب به روزهای دفاع مقدس و سختی‌های که توسط دشمنان بر ملت ایران روا داشته شده اشاره می‌کند و آن را با نوع روایت خود برای خواننده جذاب جلوه می‌دهد.
این کتاب در 159 صفحه و قیمت 13 هزار تومان در 1000 نسخه از سوی انتشارات کتاب آمه منتشر شده است.
☑✑ ڪتابـפֿــآنـہ☣ 2


«با من سخن بگو»
یادداشت‌های منتشر نشده‌ای از شهید آوینی در قالب پنج جلد از یک مجموعه 15 جلدی به نام «با من سخن بگو» منتشر و روانه بازار کتاب شد.
فریناز ربیعی، مدیر روابط عمومی انتشارت روایت فتح گفت: این کتاب‌ها به موضوع‌های آمریکا، تمدن غرب، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و ولایت فقه می‌پردازد.
وی درباره این مجموعه توضیح داد: سخنانی از شهید سید مرتضی آوینی که تا پیش از این در هیچ کتابی منتشر نشده بود، بدون دخل و تصرف در «با من سخن بگو» آمده است. در کنار این سخنان که از سرمقاله‌های نشریه «سوره» گردآمده است، تصاویری گرافیکی و مرتبط چاپ شده است.
به گفته ربیعی، کتاب «با من سخن بگو» در 90 صفحه و با تدوین‌گری مهدی محققیان، قطع خشتی کوچک و به بهای هر جلد 40 هزار ریال روانه بازار نشر شده است.
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
 سپاس شده توسط Tɪɢʜᴛ
#14
معرفی کتاب: مدرنیته به قلم اگنش هلر
[rtl]اولین بار که کسی به من گفت که کتابی را چند بار خوانده است، جوانی کتابخوان بود در کتابخانه شکوهمند حسینیه ارشاد؛ اسمش را هرگز نپرسیدم می گفت فلان کتاب نیچه را پانزده بار و آن یکی را ده بار خوانده است! دانشجوی ارشد رشته فلسفه بود از دانشگاه تهران و هر بار که من برای مطالعه می آمدم کتابخانه، او پشت میزی نشسته و ساعتها مشغول خواندن بود. می خواهم کتابی را به دوستان معرفی کنم که اگر چند بار خوانده شود سزاوار است. بعضی کتاب­ ها را نباید خواند چون برای خواندن نوشته نشده اند برای فهمیدن و فهماندن منتشر نشده اند؛ ولی برخی را باید چند بار خواند چرا که بارها و بارها اندیشه شده، با فهم و خرد دیگران سنجیده شده و پس از برش ها و تراش ها چون گوهری به درخشندگی رسیده و در جان روشنی می بخشند. معمول نیست در معرفی کتاب چنین با تحسین نوشت ولی گاهی هم بد نیست نامعمول بودن؛ شاید شاید![/rtl]
[rtl]☑✑ ڪتابـפֿــآنـہ☣ 2[/rtl]
[rtl]خانم دکتر اگنش هلر (Agnes Heller) فیلسوف و فعال سیاسی چپ مجارستانی است که در سن 85 سالگی همچنان به فعالیت ادامه می دهد. او از وارثان علمی گئورک لوکاچ هم بوده و اکنون استاد فلسفه دانشکده ی تحصیلات عالى در مدرسه نوین تحقیقات اجتماعى نیویورک است و خانم دکتر فاطمه صادقی (  -1349) دانش آموخته دانشگاه تربیت مدرس و دختر صادق خلخالی از فعالان زن و از مخالفان حجاب اجباری برای زنان، کتابی از  اگنش هلر را با عنوان نظریه ای درباره ی مدرنیته  ترجمه کرده است. مترجم گرامی، علت انتخاب این کتاب را برای ترجمه این یاد می کند که «پاسخ بسیاری از پرسش هایش را در باب مدرنیته در آن یافته است. برای مثال: مدرن بودن یعنی چه؟ آیا مدرن بودن تجربه ای انتخابی است با اجتناب ناپذیر؟ چه زمانی مدرن هستیم؟ مدرن بودن چه ویژگی هایی دارد و در عرصه های گوناگون فردی و روزمره و نیز سیاسی- اجتماعی به چه معنا است؟ آیا جهان امروز جهانی مدرن است؟ آیا در جهان مدرن اخلاق و اخلاقی بودن معنا دارد؟ ایمان داشتن، معنادار و امکان پذیر است؟ چگونه می شود تضادهای مدرنیته را توضیح داد؟» (ص 7)[/rtl]

[rtl] کتاب به خاطر محتوای انتزاعی و مباحث درهم تنیده و تخصصی حوزه فلسفه، اخلاق و فرهنگ قدری دشوار خوان است و البته قلم خود دکتر فاطمه صادقی هم از ترجمه اش روانتر به نظر می رسد؛ با این وجود محتوای کتاب چنان به روز و گیرا است که مخاطب علاقمند به این مباحث را درگیر می کند. عناوین اصلی کتاب عبارتند از موارد زیر؛ یک جمله یا قطعه از هر بخش را نیز زیر همان عنوان می آورم تا دوستان بیشتر بهره ببرند:[/rtl]
[rtl]1.             مدرنیته از منظری پسامدرن: پیش فرض های فلسفی[/rtl]
[rtl]«- پسامدرنیته مرحله ای نیست که در پی مدرنیته آمده باشد، و جبران مدرنیته هم نیست_ بلکه مدرن است. دقیقتر بگویم، دیدگاه پسامدرن را شاید به بهترین وجه بتوان به عنوان آگاهیِ در خودنگرِ خودِ مدرنیته توصیف کرد. پسامدرنیته نوعی از مدرنیته است که خود را به شیوه ای سقراطی مورد شناسایی قرار می دهد. چون اگر هیچ چیز نداند، دست کم می داند که بسیار کم می داند. (ص 22)[/rtl]
[rtl]-     ... پسامدرن ها زندگی در ایستگاه قطار را می پذیرند. یعنی، زیستن در یک اکنونِ مطلق. ... همه ی مقصدهای نهایی می توانند فاجعه بار باشد. از این رو پسامدرن ها بحث از مقصد نهایی را نادیده می گیرند. آنها «وضعیت موقتی»، اینجا و اکنون، همچون مرحله نهایی را برای خود می پذیرند. آینده ناشناخته است. (ص 29)[/rtl]
[rtl]-    پذیرش زیستن در ایستگاه قطار اکنون، نوع پیشرفته ی مسئولیت را ایجاد خواهد کرد: شخصِ مسئول، مسئولیت پذیر است. اما نمی توان مسئول چیزی ناشناخته و ناشناختنی در آینده بود. مسئولیت تنها مربوط به زمان حاضر یعنی آینده ی اکنون و گذشته ی اکنون است. این تقریباً به آن معنا است که شخص مسئول معاصرین خود است؛ مسئول با هم بودن خود است. این تنها وعده ای است که اگر داده شود، احتمالاً بر آن ایستادگی خواهد شد. سایر وعده ها تو خالی اند. (ص 30)[/rtl]
[rtl]2.             جدال میراث: هگل، مارکس، وبر[/rtl]
[rtl]«- در جهان مدرن سه حوزه ی فعالیت وجود دارد: خانواده، جامعه ی مدنی و دولت. هر یک از آنها مظهر یکی از پیوندهای انسانی اند. خانواده اجتماعی است مبتنی بر عشق. جامعه ی مدنی نیز جامعه ای است رقابتی، مبتنی بر منفعت، و جدایی. اما در اینجا نیز پیوندها وجود دارند: با تقسیم کار، تعلق به یک حرفه یا شرکت، پیوندهایی که بر اساس منفعت ایجاد می شوند، اما خودخواهانه نیستند، و نیز هویت ها و پیوندهای مبتنی بر وفاق. دولت اجتماعی سیاسی است با پیوند شهروندی، و وفاداری به قانون اساسی.[/rtl]
[rtl]-    هر نهادی به مثابه نوعی پیوند، یک قدرت اخلاقی است. در مدرنیته سه قدرت اخلاقی وجود دارد: نیروی اخلاقی خانواده، دولت و نهادهای متعهد، و جامعه ی مدنی. اما نیروی اخلاقی چیست؟ نیروی اخلاقی زمانی توسط یک نهاد اعمال می شود که مردان و زنان طبیعتاً آن را عزیزتر و برتر از منافع و لذات خود تلقی کنند. ... جهان مدرن زمانی به خطر می افتد که این سه نیروی اخلاقی به تدریج از توازن خارج شوند، یا یکی از آنها از اِعمال نیروی اخلاقی متوقف شود.» (ص 49)[/rtl]
[rtl]3.             دو مؤلفه مدرنیته 1: پویایی مدرنیته[/rtl]
[rtl]«فلسفه که دستِ کم با سقراط آغاز می شود، مولود این پویایی ها بود.» (ص 73)[/rtl]
[rtl]4.             دو مؤلفه مدرنیته2: ترتیبات اجتماعی مدرن[/rtl]
[rtl]«-ترتیبات مدرنیته در خدمت ترتیبات اجتماعی مدرن است. ترتیبات اجتماعی مدرن نمی توانند به وجود آیند مگر آنکه مسبوق به فرآیند روشنگری باشند.» (ص 85)[/rtl]
[rtl]-    «همه ی کشورهایی که از ماهیت ترتیبات اجتماعی پیشامدرن به سوی ماهیت ترتیبات اجتماعی مدرن حرکت کرده اند، مدرن هستند. همین واقعیت که آنها را به لحاظ کمّی می توان با یکدیگر مقایسه کرد (عمدتاً بر حسب تولید درآمد سرانه) نشان دهنده ی ویژگی مدرن آنها است. اگر مدرن نبودند، امکان مقایسه ی کمّی آنها اصلاً وجود نداشت. البته هر یک از آنها به شیوه ی خود مدرن هستند.» (ص 88)[/rtl]
[rtl]5.             سه منطق مدرنیته1: منطق تکنولوژی-علم به مثابه جهان بینی مسلط مدرنیته[/rtl]
[rtl]«مدرنیته سامان اجتماعی ای است که در آن علم، و نه مذهب توضیح جهانی بنیادی را در اختیار می گذارد. ... مذهب برای تفحص علمی حدودی قائل است؛ جایی که مذهب به تبیین جهانی مسلط شود، پیشرفت یا رکود علم (فارغ از محدودیت ها) جسارتی معصیت بار و گناه آلود محسوب می شود و بنابراین ناممکن خواهد بود. ... آزادی باعث فراغت تفحص علمی می شود و زین پس عظمت خود را آشکار می کند. علم نیز به سهم خود همه ی پاسخ های مربوط به جاودانگی ابدی، حقیقت و وحی بی طرف است.» (ص 120)[/rtl]
[rtl]6.             سه منطق مدرنیته2: منطق تقسیم مناصب، کارکردها و ثروت اجتماعی[/rtl]
[rtl]«بازار مرکزی است که در پیرامون آن منطق دوم به گردش در می آید. ... در بازار مردان و زنان خود را وقف یافتن مکانی در یک نهاد سلسله مراتبی می کنند. آزادی و برابری در بازار از پیش مفروض اند. (ص 133)[/rtl]
[rtl]7.   منطق قدرت سیاسی (سلطه)[/rtl]
[rtl]«- حضور خاطرات گذشته به منزله عالَم مندی (Worlding) گاه با تحقیر فراوان به مثابه ایدئولوژی با آگاهی کاذب تلقی می شود. (ص 156) [/rtl]
[rtl]«جهان مدرن بدون ایدئولوژی وجود ندارد. ایدئولوژی نه یک مذهب است، نه یک فلسفه، نه تأویل هایی از داستان هایی مردمی یا آثار هنری. اما می تواند از همه اینها تغذیه شود. (ص 157)[/rtl]
[rtl]-         هر چه یک ایدئولوژی «تاریخی» تر و ریشه های تاریخی آن عمیق تر باشند جنگ و فتوحات (گاهی هم صلح یا شکست تراژیک) در آن نقش مهم تری را بر عهده خواهند داشت. جنگ های مدرن کمتر  جنگ های قدیمی ایدئولوژیک نیستند. ... این امید که مدرنیته جنگ ها را از میان می برد هنوز محققی نشده است. (ص 159) اکنون جنگ های جهانی جای خود را به جنگ های محلی داده اند. می توان بر این اساس که در دموکراسی مدرن مردم جنگ را دوست ندارند به پایان جنگ ها امید داشت. ...این روزها شعار برخی از آمریکایی های جوان آن است که «هیچ چیز ارزش مردن را ندارد». ... گرایش های لذت طلبانه ی دموکراسی مدرن شهوت جنگیدن را برنمی انگیزد. اما این نیز همچون همه حالت ها ممکن است تغییر کند. (ص 380)[/rtl]
[rtl]8. فرهنگ و تمدن1: سه مفهوم فرهنگ (فرهنگ والا، گفتار فرهنگی، مفهوم انسان شناختی فرهنگ)[/rtl]
[rtl]9.   فرهنگ و تمدن2: مدرنیته ی همه چیزخوار[/rtl]
[rtl]-         «گزینش متون (آثار) ارزشمند برای تفسیر عبادی، و تعیین روش های مناسب یا روشن، از وظایف مربوط به تولید خوراک معنوی و یک از اَشکال اصلی فعالیت فرهنگی نهادینه است. (ص 216)[/rtl]
[rtl]-         «مدرنیته همه چیز خوار شده است، زیرا نهادهای گزینش متن، تولید متن و آماده سازی متن از دست رفته و نابود شده اند. تنها بازار، بزرگترین یکسان ساز و تولید کننده است. محو نخبگان فرهنگی از یک سو شرط و از سوی دیگر نتیجه دموکراسی همه متون بود. (ص 218 و 219)[/rtl]
[rtl]10.     فرهنگ و تمدن3: تمدن[/rtl]
[rtl]-         «مفهوم تمدن دولایه است؛ هم به تمدن تکنولوژیک و هم به تمدن اخلاقی باز می گردد. ... مفهوم تمدن (در هر دو جنبه آن) راجع به زندگی روزمره است. (ص 218) [/rtl]
[rtl]-         مفهوم تمدن در تقابل با مفهوم فرهنگ، ترقی خواه، خوشبین و معطوف به آینده است. (ص 219)[/rtl]
[rtl]11.  زمان عالَم و زمان زندگی[/rtl]
[rtl]-         «اکنون همه فرهنگ های کره زمین با یکدیگر همزمان شده اند.» (ص 261)[/rtl]
[rtl]12.   فضا، مکان و خانه[/rtl]
[rtl]«سیاحت همگانی را به عنوان جنبشی انبوه توصیف می کنم که شکاف میان شناختن دنیا و داشتن دنیا را پر می کند، فاصله ها را تقلیل می دهد و همه چیز را نزدیک می کند، یعنی آشنا می کند (آن را دیده ام، آن جا بوده ام، از آن دیدن کرده ام، می دانم). اما به این نتیجه رسیدم که در واقع آن دنیاهای «نزدیک» از زیر انگشتان می لغزند. (ص 275)[/rtl]
[rtl]13.   قانون، خُلقیات و اخلاق: پرسش از ارزش ها[/rtl]
[rtl]«ارزش تعبیری مدرن است. ... مفهوم ارزش تا حدی جایگزین مفهوم سنتی «خیر» یا «خیرها» شده است. ... اما واژه متضاد آن (شر) دیگر مستعمل نیست. (ص 299)[/rtl]
[rtl]14.  سعادت، کمال، اصالت: اخلاق شخصیت[/rtl]

[rtl]«دو نوع مسئولیت وجود دارد: گذشته نگر و آینده نگر» (ص 334)[/rtl]
[rtl]منبع: [/rtl]
[rtl]- هلر، اگنش، نظریه ای درباره ی مدرنیته، ترجمه فاطمه صادقی، تهران، نگاه معاصر، 1392، 420 ص. قیمت  21 هزار تومان.[/rtl]
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
#15
خیلی عالی بود ندایی ..

فقط بعضی از پستا رو ویرایش بکن قابل خوندن باشن ^_-
پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان