امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان!!!! همه چیز،؟؟

#1
در شهري در آمريكا، آرايشگري زندگي مي‌كرد كه سالها بچه‌دار نمي‌شد.

او نذر كرد كه اگر بچه‌دار شود، تا يك ماه سر همه مشتريان را به رايگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد!

روز اول يك شيريني فروش ايتاليائي وارد مغازه شد. پس ازپايان كار، هنگاميكه قناد خواست پول بدهد، آرايشگر ماجرا را به او گفت.

فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، يك جعبه بزرگ شيريني و يك كارت تبريك و تشكر از طرف قناد دم در بود.

روز دوم يك گل فروش هلندي به او مراجعه كرد و هنگامي كه خواست حساب كند، آرايشگرماجرا را به او گفت.

فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش راباز كند، يك دسته گل بزرگ و يك كارت تبريك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود.

روز سوم يك مهندس ايراني به او مراجعه كرد. در پايان آرايشگرماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد.

حدس بزنيد فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، با چه منظره‌اي روبروشد؟ فكركنيد.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

. شما هم يك ايراني هستيد. حدس بزنيد..

.


چهل تا ايراني دم در صف كشيده بودند و غر مي‌زدند : پس اين مرتيکه چرا باز نميکنه?ﻣـــــــﯿﺘﻮنًم " ﻟـــــــــَﺎﺷﯽ ﺑْﺎشَم " ✨

?ﺑّﺎ " ﻫـــَــــــــــﻤِﻪ ﺑْﺎﺷــــــًـــــــــــــــم "?

⚡ﻭَﻟّﯽ ⚡

↩ﺗَﺮْﺟــــــــــــــــّـــــــــــــــﯿْﺢ ﻣــــﯿﺪَمّ↘

?ﻣَﻐﺮُﻭﺭ ﺑﺎشَم ﻭَ " تٌوفِکْر ِیه نَفَرّ " ﺑﺎﺷــــَــــــــــــــــم ?

?مَنْ جٌورى زندگیِ میکٌنَم کِه بَعَد اَز مَرْگََم نَگـــــــَــــنّ ?

↩لـــــــــــــــٰـــــــــــــــــــاشْى بُود ↪

?بِگَنّ کاشـــــْــــــــــــــــکى بٌود ❤✌







بخون خیلی قشنگه;:
یه روز یه مهندس انگلیسی اومده بود برای سیستم تهویه ای حرم اقا امام رضا(ع) که وقتی داشت داخل صحنا رو بازدید میکرد چشمش خورد به پنجره فولاد اقا. رو کرد به مترجمش  چرا انقدر اینجا شلوغ و این دستمالها چیه که مردم به اون میبندن؟؟ گفت ما شیعه های ایران هر مشکلی داریم میایم اینجا و این دستمالا رو میبندیم تا مشکلمون زودتر حل بشه. که دیدن مهندس کرواتشو ازگردنش در اورد و بست به پنجره فولاد اقا. که چند قدمی از کنار پنجره دور نشده بودیم که تلفنش زنگ خورد مترجم میگه دیدم مهندس حالش دگرگون شد نمی تونست حرف بزنه بعدازین که حالش بهتر شد گفتم اتفاقی افتاده دستاش میلرزید گفت خانمم بود ما تو خونه یه دختر فلج داریم زنگ زده میگه کجای بهش گفتم چرا گفت یه شخصی اومده بود جلوی در گفت من رضا هستم همسرتون منو فرستاده اومدم دخترتون ببینم برای چند لحضه اومد اتاق بچه یه نگاهی بهش کرد یه دستی رو سرش کشیدو گفت به اقاتون بگید مشکلش حل شد و رفت بعد ازین که برگشم اتاق بچه دیدم  ایستاده رو جفت پاهاش داره راه میره این اقا کی بود فرستادی وقتی رفتم جلوی در رفته بود ..
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا










.


❤ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﻪ
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﮐﯿﻒ ﺑﺨﺮﻡ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ...
ﺗﺎﭘﻨﺠﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﺪﻩ ﻫﺮﺑﺎﺭ
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﺶ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺧﻮﺏ ﺑﺨﺮﻩ، ﭘﺴﺮﻩ
ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ ﻧﻪ
ﻣﻦ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ.
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺗﻮﻫﻤﺶ
ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ...
ﺩﯾﭙﻠﻤﺷﻢ ﺑﺎﻣﻌﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ
ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺑﺨﺮﻡ ﻣﯿﮕﻪ؟
ﻣﯿﮕﻪﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ...وتوﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ
ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺨﺮﻡ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲﻣﯿﺨﻮﺍﻡ .
ﺑﺎﺑﺎﺋﻪ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﺕ
ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺁﺧﻪ ﺗﻮ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ...
ﻭﻗﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎﺑﺎﺵ
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻭﺍﺳﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺨﺮﻡ
ﻣﯿﮕﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ...
ﺑﻌﺪﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﺑﺎﺑﺎﻫﻪ ﺩﺭﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ
ﺩﺍﺷﺖ ﻧﻔﺴﺎﯼ ﺁﺧﺮﺷﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﭘﺴﺮﺵ
ﻣﯿﮕﻪ
ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻮ .
ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﻡ ﭘﯿﺸﺖ ﺑﻬﺖ
ﻣﯿﮕﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ .
ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﭘﺴﺮﻩ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ ﻫﯿﭽﮑﺴﻢ
ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﺍﻭﻧﻬﻤﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ.
ﻓﺤﺶ ﻧﺪه آﻗﺎ ﻣﻨﻢ ﯾﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧﯿﻢ ﻣﺜﻪ تو Smile)))
کپی کن تا انتقامتو از بقیه بگیری
Hello
I Like chocolate
پاسخ
 سپاس شده توسط kian007
آگهی
#2
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ادم فقط یکبارعاشق میشه بعدازاونلاشیمیشه
گفتی دوستم داری من عطسه کردم ببخشیدمن به زرمفت الرژی دارم Sleepy Sleepy
پاسخ
#3
مریض قبل از نوشتن داستان آخر باید قرصاتو میخوردی. Big Grin Big Grin Big Grin
پاسخ
#4
اگه با منی
اره والا
با ید قرصامو میخوردم

لره سر پل صراط داشته دودستماله ميرقصيده، ميگن چته؟ ميگه نامه اعمالم گم وابيده!



لره داشت آهنگ عربی گوش میداد.بسیجها میگیرنش. لره میگه:والله زوره!آدم نیتره یه قرآن شادم گوش بده!

به لره میگن تو که سواد نداری توی شرکت اَپل چیکار میکنی ؟ میگه من سیبا رو گاز میزنم


به لره میگن یه موجود نام ببر.
میگه:کارت شارژ ایرانسل
میگن:احمق کارت شارژ که موجود نیس
میگه:من خودم دیدم تو مغازه نوشته کارت شارژ ایرانسل موجود است !!!



چرا لرها در دوران تحصیل خود چیزی یاد نمیگیرن؟ دانشمندان دریافتن که وقتی استاد تخته را پاک میکرد لرها هم دفتر خود را پاک میکردن..!


ﻟﺮﻩ ﺗﻮ ﺯﻣﺴﺘﻮﻥ ﯾﻪ ﺍﺳﺐ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻫﻨﺶ ﺑﺨﺎﺭ ﻣﯿﻮﻣﺪﻩ ... ﻣﯿﺮﻩ ﺟﻠﻮ
ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﺟﻞ ﺍﻟﺨﺎﻟﻖ ! ﺍﺳﺐ ﺑﺨﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﻫﻤﯿﻨﻪ؟


لره رفت بهشت. فردا خدا به عزرائيل گفت:اينو از كدوم قبرستون آوردين؟؟؟؟؟؟؟ديشب همه ميوه ها رو خورده!!!!!!چند تا از شهيدا رو با سنگ زده!!!!! با خميني هم درگير شده!!!!!! به ابراهيم هم گيرداده که آن گوسفندى که کشتى ازگله مابيد حالا كليد كرده به موسي كه اين عصا مال بوامه....!! Smile)))))


لره سگش فلج بود واسه روحيه اش هر روز میذاشتش تو فرغون دنبال مردم میکرد!


منطق لري:
مو نونم مشكلی كه پی دعوا حل ايبو سيچه ایشینن ایقه صحبت ایكنن!؟


سه تا لر ميرسن ايستگاه قطاراما قطار حركت كرده بوده دنبالش ميدوند دوتاشون سوار ميشن سومي نميتونه سوار بشه ولي از خنده غش ميكنه ميگن چرا ميخندي ؟ميگه اوناكه سوار شدن اومده بودن بدرقه من !



به لره میگن متولد کجایی؟میگه U.S.A.میگن آمریکا؟میگه نه،یونجه زارهای سرسبز الیگودرز.



شب اول قبر به لره ميگن: امام اولت كيه؟! ميگه: امام خمينى!! ميگن: ببريدش جهنم، لره ميگه: نه امام علی!! به قرآن فكر كردم از كميته امداد اومدين!!
???


ترکه با لره شب میرن خونه آخونده می خوابن لره به ترکه میگه صبح واسه نماز بیدارم کن صبح که ترکه بیدارش می کنه لره بجای کلاهش اشتباهی عمامه آخونده رو سرش میذاره میره دستشویی تو آینه خودشو می بینه میگه عجب ترک خریه گفتم منو بیدار کن حاج آقا رو بیدار کرده.


برای هزارمین بار از لرهای عزیز خواهش میکنیم در خارج از کشور با آقایانی که کراوات بسته اند روبوسی نکنید.آنها داماد نیستند
با تشکر هواپیمایی هما ?


به لره میگن از کجای شیراز خوشت میاد!? میگه چمران... میگن از کجای چمران?! میگه از اونجاش که با ماشین از روش رد میشی میگه لرررررررررررررررر


لره پشت سرامام جمعه نماز میخوند. آخونده گریه میکرد و نمازمیخوند. لره یواشکی بهش میگه : ایگوم سی خدا اتفاقی افتاده؟؟؟؟؟ :]



کاروان لرها میره مکه تو طواف بهشون میگن بگید لبیک لبیک لا شریک لک لبیک......... لرها میگن ما ازین شعارهای خارجی سرمون نمیشه :سقای دشته کربلا ابالفضل ابالفضل !!!!!

دو تا آفریقایی با یه لر داشتن تو بیابون راه میرفتن،یه دفعه چراغ جادو پیدا میکنن!!یه غول ازش بیرون میاد میگه هر کدوم یه آرزو کنین.آفریقایه اولی میگه منو سفید کن فورا سفیدش میکنه،لره میزنه زیر خنده،بهش میگن چرا میخندی؟میگه همینجوری?به آفریقایه دومی میگن آرزوت چیه؟ اونم میگه منو سفید کن،باز لره میزنه زیر خنده.بهش میگن چرا میخندی؟ میگه همینجوری!!? نوبت لره میشه بهش

میگن چه آرزویی داری؟میگه اون دوتا رو سیاه کن... نتیجه اخلاقی: با لر جماعت در نیوفت

به سلامتی لرها که همیشه لبخند رو به هموطنا هدیه میکنن



لره تو حموم آواز میخوند و هی کِل میکشید!
میپرسن چیکار میکنی؟
میگه: خومه ميشوروم.
میگن: چرا كِل ميكشي؟
میگه: آخه خومه با صابون عروس ميشورم!!!
Hello
I Like chocolate
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان