امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تاریخچه ی ادبیات در افغانستان

#1
اما نقش افغانستان در انتقال فرهنگ و ادبیات فارسی بین فرارود و هند تا حدود سال ۱۹۲۰/۱۳۳۸ ادامه یافت.




در دوره‌های یادشده، سبک هندی در ادبیات فارسی در فرارود، خراسان و افغانستان (که آن‌زمان مناطق غربی پاکستان و مناطق جنوبی و جنوب‌شرقی افغانستان امروزی را تشکیل می‌داد) نقش برجسته‌ای داشت.




ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی در نظم و نثر از بهترین نمونه‌های سبک هندی و حتی بنیان‌گزار این سبک به‌شمار می‌آید.




آثار وی در ماوراءالنهر و افغانستان، در میان خواص و عامهٔ مردم استمرار می‌یابد، چنان‌که برخی ترانه‌های عامیانهٔ مردم ماوراءالنهر و افغانستان برگرفته از اشعار بیدل است،




ولی در سدهٔ ۱۲ و اوایل سدهٔ ۱۳ام هجری قمری در ایران فراموش می‌شود.




قُطب‌الارشاد به عربی و طریق الارشاد به فارسی، از آثار میا فقیرالله جلال‌آبادی شکارپوری است که همراه با مکتوباتش منابعی غنی از موضوعات عرفان و دائرة‌المعارف دینی شمرده می‌شوند.




از شیخ سعدالدین احمد انصاری کابلی نیز معدن‌الاسرار، که تفسیری از قرآن است ، و همچنین حقائق‌المعارف، اثری منظوم به سبک مثنوی مولانا بلخی، و شورِ عشق، که یک دیوان شعر است به جای مانده‌است.




حاذقه هروی یکی دیگر از شاعران برجستهٔ این دوره است که از وی یک دیوان و شرح منظوم از یوسف و زلیخا به‌جای مانده‌است. سردار مِهردِل مشرقی ، یکی از چندین فرزند سردار پاینده‌خان است که به‌ پیروی از سبک صائب و بیدل شعر می‌گفت و از وی دیوان شعری به‌جای مانده‌است.




دو پیرو دیگر سبک بیدل، سردار غلام‌محمد طرزی ، شاعر برجسته و فرزندش محمدامین عندلیب هستند که محمدامین عندلیب علیرغم عمر کوتاهش از خود دیوان شعری به‌جای گذاشته‌است.




میرزا محمدنبی واصل، ملقب به دبیرالمُلک، از شاعران پارسی‌گوی و دبیر دربار امیر شیرعلی‌خان و امیر عبدالرحمن‌خان، پادشاهان افغانستان بود. او در شعر فارسی پیرو حافظ است و سبک عراقی را در افغانستان زنده کرد. مهارت او در غزلسرایی بوده‌است.




در عصر تیمورشاه درانی ، فرزند احمدشاه، هنوز سنت‌های دیوانی و آرایه‌ها و پیرایه‌های دربارهای پیشین‌ رعایت‌ مى‌شد. تیمورشاه‌ به‌ شعر و شاعری علاقهٔ بسیار داشت‌ و به‌ پیروی




از حافظ، بیدل‌ و صائب غزل می‌گفت‌. علاقهٔ او به‌ شعر و ادب‌ فارسى‌ دری به‌ حدی بود که‌ امور دیوانى‌ و کشورداری را در گوشه‌ و کنار کشور به‌ شاعران‌ عصر واگذار کرده‌ بود.




عایشه دُرانی، محمدرضا برنابادی، الله‌‌ویردی حیرت‌ و میرهوتک افغان‌ از شاعران‌ و ادیبان‌ این‌ عصر، و صاحب‌ مناصب‌ و سمت‌های دولتی بودند.




آوازهٔ شعردوستی و شاعرپروری دودمان دُرانی به‌ حدی بود که‌ برخی از سخنوران‌ فارسى‌‌گوی از ایران‌، به‌ قصد پیوستن‌ به‌ دربار او روانهٔ کابل‌ مى‌شدند.




شهاب‌الدین تُرشیزی و میرزا محمد فروغى‌ اصفهانی از این‌ گروه‌ سخنوران‌ است‌..... .




در افغانستان دو تحول در حوزهٔ ادب این کشور رُخ داد:




یکی در حدود سال ۱۸۵۰ به اینطرف، زمانیکه آثار ادبی در هند به چاپ می‌رسید، و بعدها چاپخانه‌های کابل،بخارا، خجند، و تاشکند هم در دسترس ادیبان افغان قرار گرفته‌بود.




تحول دوم در آغاز سدهٔ بیستم بوقوع پیوست، زمانیکه تأسیس‌ چاپخانه‌ در کابل، انتشار روزنامه را ممکن ساخت. معاهده‌هایی به زبان فارسی، که با انتشارات هندی تشابه آشکار دارد، در دورهٔ شیرعلی‌خان وعبدالرحمن‌خان به چاپ رسید.




از آن جمله،پادشاهان متاخرین افغانستان ، اثری از یعقوب علی خافی، و تتمة البیان فی تاریخ الافغان سید جمال‌الدین اسدآبادی، و سراج‌التواریخ پس از مرگ حبیب‌الله‌خان، به خط خوش نستعلیق خودِ فیض‌محمد کاتب هزاره نوشته شده و نوشتن آن در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به پایان رسیده‌ و امروز در آرشیو ملی افغانستان بایگانی شده‌است.




نخستین روزنامه افغانستان، شمس‌النهار است که بین سال‌های ۱۲۸۰ / ۶۴-۱۸۶۳ در کابل، در دورۀ سلطنت شیرعلی‌خان به زبان فارسی به چاپ می‌رسید، اما سبک و ترتیب آن از نشریات اردو زبان هند نمونه‌برداری شده بود.نوآوری‌های عصر امیر حبیب‌الله‌ در حوزۀ آموزش‌ و فرهنگ، البته‌ محدود بود و نمى‌توانست‌ تغییری عمده‌ در ادب‌ و فرهنگ ایجاد کند.




ظهور محمود طرزی در قلمرو ادب‌ و فرهنگ این‌ دوره‌، نقطۀ عطفی به‌ شمار مى‌رود که‌ تحول‌ و تجدد نسبى‌ را در حوزۀ ادب‌ و فرهنگ کشور در دهه‌های پس‌ از ۱۳۲۰ خورسیدی معطوف‌ به‌ خود کرده‌است‌. وی که بیشتر دوران جوانیش را در دمشق واستانبول گذرانده بود، به ادبیات فارسی رنگ و گونۀ خاور میانه‌ای (بجای هندی) داد. طرزی چندین اثر را به فارسی ترجمه کرد، که آثاری از ژول وِرن (Jules Verne) از آن جمله بود.




وی جریدۀ سراج‌الاخبار را به نشر رسانید و مقاله‌های او در این نشریه از جمله‌ پیش‌‌زمینه‌های اندیشۀ تجددطلبی در افغانستان‌ محسوب‌ می‌گردد.




سراج‌الاخبار به‌ سبب‌ مبارزه‌ با استعمار بریتانیا، دفاع‌ از آزادی زنان‌، نشر ادبیات‌ فارسی و زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی و کمک به‌ رشد پدیدۀ ترجمه‌ در افغانستان‌، یکی از جراید ممتاز منطقه‌ به‌ شمار مى‌آید و تأثیر آن‌ بر فارسى‌‌زبانان‌ آسیای میانه، شبه‌قاره هند و حتى‌ ترکیه محقق‌ مى‌نماید.




این‌ نشریه‌ در پرورش‌ حس‌ وطن‌‌خواهى‌ و «ملیت‌ افغان‌» نیز مؤثر بوده‌‌است‌. تغییر نام‌ سراج‌ الاخبار به‌ سراج‌ الاخبار افغانیه‌ و نیز تغییر نام‌ مدیر مسئول‌ آن‌ از محمود طرزی به‌ محمود افغانی، گویای گرایش‌ وطن‌‌خواهانۀ این‌ نشریه‌ و تأثیر آن‌ در تعالی و رشد «ملیت‌ افغان‌» است‌..




تجددطلبی امان‌الله‌ خان‌، خصوصاً پس‌ از سفر هفت ماهۀ او به‌ غرب‌ آشنایی تحصیل‌ کرده‌های افغانستان‌ را با زبان‌ها و ادبیات‌ غربی بیشتر کرد.




شاعران‌ و نویسندگان‌ این‌ دوره‌ به‌ مضامین‌ و مسائل‌ اجتماعی روی آوردند و در دفاع‌ از استقلال‌ ملی و ملیت‌ سرودند و نوشتند؛ با اینهمه‌، در این‌ دوره‌، نه‌ صُوَری جدید از شعر مجال‌ طرح‌ یافت‌، و نه‌ جانی تازه‌ در کالبد شعر سنتی و رایج‌ کشور دمیده‌ شد.




بعضى‌ از شاعران‌ این‌ دوره‌ چون‌ محمود طرزی فقط توفیق‌ یافتند تا در نظم‌ جای کلمات‌ شاعرانه می و پیاله‌ و لاله‌ و خط و خال‌ شعر کهن‌ را با واژه‌های ناشاعرانه توپ‌، تفنگ، الکتریک، تلگراف‌ و... پر کنند. همین‌ مقدار دگرگونى‌ هم‌ در شعر روزگار امان‌الله‌، گامى‌ به‌ پیش‌ تصور می‌شد.




شاعرانی چون‌ عبدالعلی مستغنی هواخواه‌ رأی و نظر محمود طرزی در شعر بودند و مسائل‌ روز را وارد شعر کلاسیک کردند.




از دیگر شاعران‌ ممتاز و دارندۀ دیوان‌ شعر در این‌ دوره‌ مى‌توان‌ از عبدالهادی داوی، متخلص‌ به‌ پریشان‌ نام‌ برد که‌ به‌ پیروی از سبک عراقی قصیده می‌گفت‌. وی اشعار اقبال لاهوری (به‌ زبان اردو) را با عنوان‌ لا¸لى‌ ریخته‌ به‌ نظم‌ فارسی ترجمه‌ کرد. حافظ عبدالله‌ قاری نیز از دانشمندان‌ ادیب‌ عصر امانی است‌ که‌ در شعر، خود را «شیفتۀ طرز بیدل‌ و کلیم‌» معرفى‌ مى‌کرد.




درپی به‌ حکومت‌ رسیدن‌ شاه‌ امان‌‌الله‌ که‌ به‌ کوشش‌ جمعى‌ از نخبگان‌ فرهنگى‌ تحقق‌ یافت‌، آرزوهای «اخوان‌ افغان‌» مورد توجه‌ قرار گرفت‌. در دورۀ امان‌الله‌ نزدیک به‌ ۲۳ روزنامه‌، مجلۀ هفتگى‌، ماهنامه‌، فصلنامه‌ و سالنامه‌ در سرتاسر کشور منتشر مى‌شد. امان افغان از مهم‌ترین‌ آنها بود که‌ در کابل‌ به‌ چاپ‌ مى‌رسید.




علاوه‌ بر آن‌، نشریات‌ اصلاح ، طلوع‌ افغان‌، اتفاق‌ اسلام‌، الغازی، ابلاغ‌، ارشاد النسوان‌، آیینۀ عرفان‌،نوروز و امثال‌ آنها در مرکز و مراکز استان‌های کشور نشر مى‌یافت‌. نشریۀ دو هفتگی انیس به‌ مدیریت‌ محیی‌الدین‌ انیس‌، نخستین‌ نشریۀ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور به‌ شمار می‌آمد که‌ پس‌ از مدتى‌ به‌ روزنامه‌ تبدیل‌ شد.




در بعضی از نشریه‌های این‌ دوره‌ میزان‌ قابل‌ توجهی شعر از اشعار معاصران‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌‌است‌، مانند حقیقت‌ که‌ مى‌توان‌ مجموعۀ دوره‌های آن‌ را تذکرة‌الشعرایی به‌ شمار آورد که‌ شعر آن‌ روزگار را در بر دارد.




یکی از اهداف محمود طرزی، که در مجموع توفیقی نداشت، واداشتن شاعران به پرداختن به موضوعات مدرن اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بود. شاعرانی چون‌ عبدالعلی مُستغنی و حتی حافظ عبدالله قاری و صوفی عبدالحق بیتاب که هواخواه‌ رأی و نظر محمود طرزی در شعر بودند و مسائل‌ روز را وارد شعر کلاسیک کردند، اما همین شاعران بیشتر غزلیات را به سبک هندی می‌سرودند.




قاری، و بدنیال وی بیتاب، در عهد سلطنت ظاهرشاه لقب ملک‌الشعرا یافتند. میر محمدعلی آزاد کابلی ؛ پاینده محمد فرحت؛عبدالغفور ندیم ؛ مؤلف بچاپ‌رسیدۀ دستور زبان فارسی؛ غلام‌حضرت؛ شائق جمال؛ و غلام‌محمد نوید از دانشمندان ادیب عصر امانی هستند که به سبک هندی وفادار ماندند. گفتنی است در میان ادیبان نقاد و طنزنویس این دوره باید از محمداسماعیل سیاه، متخلص به گوزک یاد کرد.




از او دیوانی در هرات در سال به چاپ رسید.از شاعران برجستۀ معاصر، خلیل‌الله خلیلی ، از طرفداران سبک خراسانی است و دو جلد از اشعار او در ایران به چاپ رسید. از شاعران برجستۀ دیگر می‌توان به عبدالرحمن پژواک، عبدالحکیم ضیائی و محمدعثمان صدقی،اشاره کرد که همگی این ادیبان پیرو سنت‌های ادبی بوده و به آن ارج نهادند. شاعرانی چون رزاق رویین، عبدالقهار عاصی، واصف باختری،محمدعاقل بیرنگ کوهدامنی، عارف پژمان، لطیف پدرام، ضیا قاضی‌زاده، محمدیوسف آیینه، رحیم الهام، سلیمان لایق، بارق شافعی، عبدالحی آرین‌پور رُستاقی، محمدآصف فکرت هروی، سعادتملوک تابش، حیدری وجودی پنجشیری و دیگران از شاعران نامدار معاصر هستند.




از دیگر ادیبان افغان در عرصه‌های دیگر ادبیات می‌توان از میرغلام‌محمد غبار، احمدعلی کُهزاد، میرمحمدصدیق فرهنگ و عبدالحی حبیبی در عرصۀ تاریخ‌نگاری؛ عبدالحکیم رُستاقی، خان‌محمد خسته،صلاح‌الدین سلجوقی، فکری سلجوقی، غلام‌حبیب نوابی، غلامرضا مایل هروی، محمدیعقوب واحدی جوزجانی، روان فرهادی، نگهت سعیدی، سید مخدوم رهین در عرصۀ تاریخ و نقد ادبی؛ شاه علی‌اکبر شهرستانی، قیوم قویم، فیض‌الله ایماق، عنایت‌الله شهرانی در عرصۀ فولکلور و فرهنگ عامه؛ رشید لطیفی و محمدعلی رونق در عرصۀ نمایش‌نامه نویسی (drama)؛ سید بهاءالدین مجروح در عرصۀ داستان‌نویسی رؤیایی-تخیلی؛ و اسدالله حبیب و رَهنَوَرد زَریاب در عرصۀ داستان‌های کوتاه، یاد کرد.علاوه بر روزنامه‌نگاری نوین، رادیو و تلویزیون هم مسولیت‌های تازه‌ای را بر نویسندگان افغان افزوده‌است. پس از روی‌کارآمدن دولت مارکسیستی در افغانستان در سال ۱۳۵۷ خ. /۱۹۷۸، ادبیات و نویسندگی در افغانستان هم از زبان و اندیشه‌های اتحاد جماهیر شوروی متاثر بود. ادبیات کمونیستی حزب توده ایران، که از حدود ۱۳۳۹ خ. /۱۹۶۰ در آثارحزب خلق افغانستان نفوذ کرده‌بود، اینک در انتشارات دولتی بطور گسترده بکار برده می‌شد.جنگ‌های داخلی و ورود ارتش سرخ به‌ افغانستان‌ (۱۳۵۸ خ. /۱۹۷۹)، امواج‌ مهاجران‌ آن‌ کشور را به‌ سوی ایران، پاکستان و کشورهای امریکایی و اروپایی سرازیر ساخت‌. ادیبان‌، محققان‌ و نویسندگان‌ کشور در دوران‌ مهاجرت‌ به‌ تحقیقات‌ ادبی، تاریخی، زبان‌شناختی و... توجه‌ کرده‌اند و زمینه‌های فرهنگی را خصوصاً در ایران‌، پاکستان‌ و امریکا، و در سال‌های اخیر در تاجیکستان و آلمان نیز، ادامه‌ داده‌اند.
خوب، ولی اشتباه...
پاسخ
 سپاس شده توسط نانا☀2012 ، ..WonDerfull.. ، KATARA
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان