امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

به کــــــــــــــــــــــــجا چنین شتابان؟؟؟؟

#1
به کــــــــــــــــــــــــجا چنین شتابان؟؟؟؟ 1
دوستی از فرنگ برگشته بود ایران. بعد از یکی دو روز رفت تو خیابونای شهر گشتی بزنه و تجدید خاطره کنه. اما یه چیز به شدت اون رو شگفت زده کرده بود:

گفت: یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟! چقدر وضع مملکت خراب شده !

به کــــــــــــــــــــــــجا چنین شتابان؟؟؟؟ 1

گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟

گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن!

گفتم: چه ربطی داره؟

گفت: آخه کفش هایی که این دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای روسپی هستش و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه.

گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛ یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر مد !

گفت: اون مردی که ظاهر این دختر رو میبینه کاری به باطنش نداره و نیت و دل پاک اون دختر براش هیچ اهمیتی نداره. قبل از اینکه صحبتی بین اونا رد و بدل شده باشه، تیپ و ظاهر اون دختر پیام خودش رو رسونده …! اصلا خود تولید کننده این کفش و پوتین ها کاربری جنسشون رو با اسمی که روش گذاشتن تعیین کردن.

گفتم: مگه این پوتین ها اسم خاصی دارن؟

گفت: F. U. C. K. me Boots

دیگه حرفی برای گفتن نداشتم و سعی کردم بحثو عوض کنم. فقط دلم از این همه بی فکری و ناآگاهی و البته پاکی دخترای شهر سوخت. پیش خودم گفتم این که فقط یه پوتین خشک و خالیه؛ پس منظور تولید کنندگان این مانتو های تنگ و کوتاه و چسبان و نازک چیه؟ میخوان دخترای مارو به کجا بکشونن؟

به کــــــــــــــــــــــــجا چنین شتابان؟؟؟؟ 1

توی خیابونم

حسابی سر حال
گشت ارشاد هم هست
من چادر مشکی دارم پس نیازی نیست نگران باشم!
سر پیچ ایستادند
جوری که وقتی پیچیدی غافل گیر شوی!
از پیچ که رد می شوم دختر آدامس فروش نزدیک دختر هایی که فکر می کند به تذکر نیاز دارند!
می رود تند و سریع می گوید:
خاله ! گشت ارشاد بعد از  پیچ ایستاده مواظب باش!
دختر آدامس فروش تذکر می دهد به دختر هایی که فکر می کند به تذکر نیاز دارند
گشت ارشاد هم تذکر می دهد به دختر هایی که فکر می کند به تذکر نیاز دارند
 نمی دانم امر به معروفه!
آگاهیه!
امنیت اجتماعیه!
هر چی هست تذکری است
تذکری برای آدم هایی که فکر می کنند اگر پشت پیچ بایستند بهتر مچ می گیرند
و اصلا چه فرقی می کند که آن ها تذکر بدهند یا دخترک آدامس فروش
با هر دو تذکر امر به معروف می شود برای گذشتن از پیچ!
اما فقط برای گذشتن از پیچ!
ما تا همین جا را میبینیم تا سر پیچ را!
بعد پیچ چه فرقی می کند از تذکر  ناراحت شوند  یا از حجاب متنفر
یا اصلا این تذکر چه قدر مفید است!
یا از این که زودتر تذکر دخترک را شنیدند خوشحال که این بار به خیر ! گذشت!
.
حالم گرفته می شود
از این فقط سر پیچ را دیدن
از این تذکر های یک دقیقه ای
.
از پیچ دور می شوم دور
دلم نمی خواهد به پشت سرم نگاه کنم
صدای تذکر ها آزارم می دهد!
***********
موثر یا غیر موثر
اینها که بازیچه اند

همه ی ما می دانیم گردنه ای هست
که خدا بارها و بارها درباره ی آن به ما هشدار داده
یک دختر آدامس فروش نه
صدوبیست و چهار هزار پیامبر درباره ی آن به ما هشدار داده اند
و ما بی خیال بی خیال

روزی بابت تمام دلهایی که از آن ما نبوده اند و لرزانده ایم
و خانه هایی که سرد کرده ایم و از هم پاشیده ایم
از ما سوال می کنند
و به آن گردنه می رسیم
و ایستاده اند زنان و کودکان بی گناهی که ما مسئول پریشان کردن خانه هاشان بوده ایم
فقط برای یک هوس

روزی به ما نشان می دهند معنی عبد بودن را
و ما در حسرت همه ی آنچه از دست داده ایم آتش می گیریم
************


به کــــــــــــــــــــــــجا چنین شتابان؟؟؟؟ 1

برام جالب بود وقتی با شهامتی مثال زدنی ایستاد و گفت :


« اینکه تو به خودت شک داری به من ربطی نداره ؛ من که به خودم شک ندارم . صد تا از اینام که بیان و برن ، من عین خیالم نیست ؛ آدم اگه فکرش خراب نباشه با دیدن این قیافه ها و لباس ها و وضع دخترها ، طوریش نمیشه . . . »







وقتی دیدم داغ کرده و داره یه تیکه حرف میزنه و میره جلو ، چیزی نگفتم و گذاشتم تموم حرفاشو بزنه ؛ گفتم بزارم هر چی تو دلش عقده شده بریزه بیرون ، منم میشم یه گوش شنوا که هیچ عکس العملی نشون نمیده .


حرفاش که تموم شد ، خداحافظی کرد و رفت . منم سریع دست به قلم شدم و براش اینطور نامه نوشتم :


علی آقای گل سلام ، نخواستم با جرّ و بحث کردن ناراحتت کنم ولی گفتم اگه این سخن امام صادق رو بخونی بد نیست ؛




« امام صادق علیه السلام فرمودند : حضرت علی (ع) بر زنان سلام می کرد ولی کراهت داشت که بر زنان جوان سلام نماید ، و می فرمود : نگران هستم از این که از صدای آنها تعجب نمایم و این کار ضررش برای من بیش از ثواب آن باش ! » (1)



علی آقا فقط یه سوال میمونه ؛ از چیزی که امام معصوم ازش خوف داشت و میترسید ، تو نمی ترسی ؟ تو پاکتر از امامی ؟؟؟؟؟



به کــــــــــــــــــــــــجا چنین شتابان؟؟؟؟ 1
پاسخ
 سپاس شده توسط mr.destiny ، شیطون بلای سایت ، Mr.Unnamed
آگهی
#2
افرین بالاخره یه ادم تو مملکت
پیدا شد Wink
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://imgdl1.topnop.ir/uploads/201107/tpn3900/Kwjcs8MAR9.jpg
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان