امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیان و نقد نظر تأثیر نوابع بر روند تاریخ

#1
ین‏ نظر که تاریخ را نوابغ ساخته اند اگر به معنی این است که می‏خواهد همه‏ چیز را حتی جهت تاریخ را هم از نوابغ بداند، یعنی نوابغ منهای نیاز و عدم نیاز، بدون این که نیازها را در نظر گرفته باشند، بدون اینکه جهت‏ تکامل جامعه را در نظر گرفته باشند، بدون اینکه جهت تکامل جامعه را در نظر گرفته باشند و بدون اینکه توده ها را هیچ دخالتی بدهند، اگر چنین‏ بخواهیم بگوییم مسلم این دروغ است نابغه ترین نابغه ها پیغمبران بودند قیام پیغمبران نه بر این اساس بوده که به مردم بگویند شما بروید در خانه‏ هاتان بنشینید، تنها من هستم، با معجزه های خودم می‏آیم کار می‏کنم، و نه برخلاف نیازهای واقعی جامعه بوده است، بر عکس: «فاما الزبد فیذهب جفاء واما ماینفع الناس فیمکث فی الارض»؛ اما کف بیرون افتاده از میان می رود، ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین باقی می ماند. (رعد/17)

حرفشان این‏ بوده که سخن من به دلیل این که حق و حقیقت است و با واقعیت منطبق است‏، باقی می‏ماند. «یریدون ان یطفؤا نور الله بافواههم و یأبی الله الا ان‏ یتم نوره و لو کره الکافرون* هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله»؛ می خواهند نور خدا را با سخنان خویش خاموش کنند ولی خداوند نمی گذارد تا نور خود را کامل کند هر چند کافران را خوش بیاید او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند.. (توبه/ 32 و 33)
به‏ دلیل " هدی " بودن آن باقی می‏ماند " هدی " یک واقعیت است " راهنمایی " یعنی راهی وجود دارد او آن راه را نشان می‏دهد نه راه را خلق‏ می‏کند او که راه را خلق نمی‏کند، هادی است. هادی یعنی راهنما، یعنی راهی‏ را که در ذات خودش وجود دارد، نشان می‏دهد نه اینکه راهی وجود ندارد و راه‏ را خلق می‏کند، و به علاوه روش او روش حق و حقیقت (در مقابل پوچ) است، به راهی نمی‏برد و آئینی نمی‏دهد که آخرش دست خالی و پوچی باشد، حق است و واقعیت.

بنابراین (نظریه تأثیر نوابغ) اگر به آن معنا بخواهد باشد مسلم حرف‏ پوچی است ولی اگر به این معنا در نظر بگیریم بدون شک (سخن درستی است‏) ما نمی‏خواهیم نوابغ را تنها عامل بدانیم و بگوییم فقط نوابغ هستند که‏ سازنده تاریخ و جامعه می‏باشند، ولی بدون شک نوابغ نقش بسیار بسیار اساسی داشته اند، فوق العاده هم نقش داشته اند منتها مارکس و پیروانش‏ نمی‏خواهند به عوامل زیستی و این حرفها توجه کنند، می‏گویند خود نابغه‏ محصول شرایط تولید است (چون استقلال را از انسان می‏گیرند) این اندیشه‏ را نابغه از کجا پیدا کرد؟ الهامی است که وضع اقتصادی به او کرده همین‏ طور که نابغه مثل غیر نابغه در یک شرایط خاص طبقاتی زندگی می‏کند و نمی‏تواند غیر از این باشد، همچنین نمی‏تواند غیر از آنچه که شرایط اجتماعی و زندگی اقتصادی و پایگاه طبقاتیش به او الهام می‏کند، فکر کند و بیندیشد، بنابراین نابغه دیگر نبوغی ندارد، یعنی باز انسان را از اصالت‏ می‏اندازند ولی آن نظریه می‏گوید: خیر، انسان یک اصالتی دارد که می‏تواند مافوق طبقه اش بیندیشد، بر ضد طبقه خود و بر ضد فرد خودش نیز قیام کند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تأثیر مثبت و منفی نوابع بر تاریخ
تأثیر نوابغ بر روند تاریخ، ممکن است گاهی منفی هم باشد، نقش نوابغ در تغییر تاریخ لزومی‏ ندارد که همیشه در جهت تکامل باشد، یا تکامل از هر جهت باشد. معاویه (بگذرید از مسأله حقیقت اسلام و این جور مسائل) از جنبه های سیاسی‏ قدرت خارق العاده ای بود که شاید اگر او نمی‏بود یا آدم ضعیفی بجای او می‏بود اوضاع جور دیگری بود همین امویها در مسأله سیاست (بگذرید از اینکه‏ آنجا که تضاد منافع داشتند دیگر به هیچ چیز پایبند نبودند، از این یکی‏ اگر بگذرید) می‏بینید مردم خارق العاده ای بودند، کوچک نبودند عباسیها هم‏ همینطور شاید در سلسله های سلاطین دنیا مثل امویها و مثل عباسیها نابغه کم‏ پیدا شده باشد مأمون مگر یک آدم کوچکی است؟! در همه تاریخ دنیا شما بگردید نابغه ای مثل مأمون و هارون پیدا نمی‏کنید، و بی‏جهت نبود که‏ توانستند یکچنین امپراطوری به این عظمت (تشکیل بدهند) بنی‏عباس پانصد سال (سلطنت کردند) کدام سلسله دیگر را در دنیا سراغ دارید که پانصد سال سلطنت کرده باشند؟ دنیا سراغ دارید که پانصد سال سلطنت کرده باشند؟!

غرض اینکه لازمه نبوغ این نیست که نقشش همیشه مثبت و مفید باشد البته نابغه از هر جهت قهرا اینجور است، ولی این نابغه ها اغلب از یک جهت نابغه هستند اسکندر نابغه ای است که فقط در امر نظامی نابغه‏ است نادر هم همینطور است نادر یک نابغه نظامی است، آن هم فقط در کارهای سپاهی‏گری در اداره مملکت که اصلا از حد عادی هم منحط تر بود آدمی‏ بوده که به همان نسبت که در کار نظامی‏گری قوی بوده در کار مدیریت‏ مملکت مرد منحط و پستی بوده است، خیلی هم فضاحت راه انداخت.
می‏گویند امیرکبیر گفته است که اگر شاه عباس پادشاه می‏بود و من صدراعظم و نادر وزیر جنگ، ما سه نفری دنیا را می‏گرفتیم. نادر فقط همان نبوغ نظامی را دارد تا وقتی که کار نظامی می‏کند همواره پیشرفت و قدرت است چهار صباح‏ که ایستاده می‏خواهد مملکت را اداره کند افتضاح می‏کند، هی آدم بکش، آدم بکش از همین مردم داخل، از کله ها مناره ها بساز چشم بچه خودش را کور کرد کارهای عجیبی کرد که پست ترین آدمها هم این کارها را نمی‏کنند.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  کتاب تاریخ تمدن مشرق زمین، گاهواره تمدن
  معرفی کتاب های تاریخ
Science بزرگترین معما‌های تاریخ که هیچ گاه حل نخواهند شد.
  برگی از تاریخ فلشخور
  دوست داشتی در تاریخ چه اتفاقی هرگز روی نمی داد ؟؟؟؟؟؟؟؟
  " تاریخ چیست "
Book ☽تاثیرگذار های تاریخ☾اسحاق نیوتون Isaac Newton
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ ابن رسته
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ابن حوقل
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ استرابون

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان