مشاعره (نسخه دوم)

[م‍حمّد]

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

تو نیکی کن به مسکین و تهیدست
که نیکی خود سبب گردد دعا را

[م‍حمّد]

الا یا ایهّا الساقی اَدِر کاَساً و ناوِلها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

از خدا جوييم توفيق ادب
بي ادب محروم ماند از لطف رب

[م‍حمّد]

با عقل، آب عشق به يک جو نمي رود
بيچاره من که ساخته از آب و آتشم

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

من آن کوچه گرد شب انتظارم
که جز دیدنت آرزویی ندارم!

[ຖēŞค๑໓]

مرغ سیاه آمده از راه های دور
بنشسته روی بام بلند شب شکست
( مرگ رنگ ، سهراب سپهری )

[م‍حمّد]

تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

[miss.bahar]

زندگي جز نفسي نيست غنيمت شمرش          نيست اميد که همواره نفس برگردد

---

[م‍حمّد]

در این در گه که گه گه که که که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نیی آگه