مشاعره (نسخه دوم)

[Nυмв]

یک کاغذ سفید .. قلم .. چند خط سراب

در دستهای بسته ی تو قرص های خواب

یک جفت چشم خیس .. دو پلک نیمه باز

تصویر دردناک و غم انگیز توی قاب

[خخخخ]

برق چشم تو به هر بت بخورد، می‌شکند

چه کسی دیده بتی، با هنر بت شکنی؟

[amin80]

یارب این نو گل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش

[Volkan]

شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن
چندشم میشود از لکه ی انگشت دروغ

[زینب رهبر]

غنچه گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت        مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سو رِی کرد

[خخخخ]

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

[زینب رهبر]

یا رب اندر دل آ« خسرو شیرین انداز       
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

[خخخخ]

دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست

من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست

[زینب رهبر]

تو ترحّم نکنی بر من مخلص گفتم

ذاک دعوای دَها اَنتَ و تِلکَ الامّام

[خخخخ]

میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق

ترک کـام خود گرفتم تا برآید کـام دوست