امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بغض

#1
با بغض نوشتم که دگر خواب ندارم

غصه شده همراه منو راه ندارم

آن دوست که بود محرم رازم

دشمن شد و بعد از آن دگر راز ندارم

در پیچش و تاب این زمانه
غصه نه کمو بسیار دیدم

ظاهر که همه دوست بودند

باطن همه را گرگ دیدم

زین پس نخرم غصه به جانم

من درد کشیدم نگرانم

دانی که چه گفتم تو شنیدی

غصه تویی و تو را برانم
لااقل بیا بگو که دیگر به دیدنم نمی آیی شاید اشکی نشست گوشه چشم هایی که به این “در” خشک شده اند
پاسخ
 سپاس شده توسط ترانه95 ، لامیا ، سایه2 ، دخترزیبا
آگهی
#2
خوب بود مرسی
روزی میرسد که دیگر نه صدایم را بشنوی ... نه نگاهم را بیبینی ... نه وجودم را حس کنی ... وان لحظه است که معنا تمام حرفهای گفته و نگفته ام را میفهمی ولی من دیگر نیستم نیستم.
پاسخ
#3
بیچاره پسر عسل بدیعیبغض 1
پاسخ
#4
(18-05-2013، 9:51)کریستینو رونالدو نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
بیچاره پسر عسل بدیعیبغض 1

یه سوالـــــ...
میشه بدونم چه ربطی به پسر عسل بدیعی داره؟؟؟
قدش به “عشق” نمی رسید ؛



“غرور”م را زیر پا گذاشت تا برسد !
پاسخ
#5
پسر بديعي نكته ي انحرافيهWinkBig Grin
پاسخ
#6
ممنونcrying
بغض 1
بعضی ادمهامثل لیوان میمونن.....
زیادترازظرفیتشون ک بهشون بهابدی سرریزمیکنن...........
اول خودشونو ب گندمیکشونن ....
بعددوربریشونو....





پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: