07-12-2015، 7:07
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلتمیتوان گفت که من چلچله باغ تواممثل یک پوپک سرمازده در بارش برفسخت محتاج به گرمای توام* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی ازشوق حضورت بهار را لمس کند* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *رفاقت مثل آدم برفی میمونه ، درست کردنش راحت اما نگه داشتنش سخت !* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *داره برف میاد به اسمون نگاه کن هروقت برف سیاه بارید بهم خبر بده ، اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف ، یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن !* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *سوزی که برف داره ، بارون ندارهمعرفتی که تو داری ، هیچ کــس نداره !* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آردو برف نا امیدی بر سرم یکریز می باردچگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن میدهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند. ارد بزرگ* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !!!!!درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دل گرم میکنه* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *عشق یعنی : چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست .* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *برف آمد و پاییز فراموشت شد . آن گریه ی یک ریز فراموشت شد . انگار نه انگار که باهم بودیم . چه زود همه چیز فراموشت شد* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *دوستت دارم اما نه به اندازه ي برف ، چون يه روز آب مي شه . دوستت دارم اما نه به اندازه ي گل ، چون يه روز پژمرده مي شه . دوستت دارم به اندازه ي دنيا ، چون هيچ وقت تموم نمي شه !* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه، برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی تا همیشه بدون غم بمان* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *عشق یعنی آن نخستین حرفهاعشق یعنی در میان برفهاعشق یعنی یاد آن روز نخستعشق یعنی هر چه در آن یاد توست* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *. میدونی فرق من با برف چیه ؟.......برف میاد و به زمین می شینه ، ولی من همین جوری هم به دل میشینم .* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ، اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن ...* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم ...* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *زمستان بهانه است برف از آسمون خسته می شه ! پاییز بهانه است برگ از درخت خسته می شه! اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ می شه !* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *الا ای برف!چه می باری بر اين دنيای ناپاکی؟بر اين دنيا که هر جايشرد پا از خبيثی استمبار ای برف!تو روح آسمان همراه خود داریتو پيوندی ميان عشق و پروازیتو را حيف است باريدن به ايوان سياهیهاتو که فصل سپيدی را سرآغازیمبار ای برف!* ** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *لیز خوردن بهونه ایست تا دست هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی, روز زمستونیت قشنگ!* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *برف بارید و خدا پاكی خود را به زمین هدیه كرد. زمین مغرور شد كه سفید است، پاك است چون دل خدا... و خدا با آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد كرد* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *برف که حالا کم کم آب می شود ، سفید ، همرنگ آرزوهای تو بود ..* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه . روزای زمستونیت قشنگ* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *امسال زمستون خيلی قشنگه چون با تو آغاز ميشه با تو نيستم با کفشمم...* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *یه گاز از دماغت میدی !?)از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی !!!( !* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت ، من به این معجزه ایمان دارم ، منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم ، این زمستان را مبین ، ما هم بهاری داشتیم ، این نیز بگذرد* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *گل یخ زمستان تو هستماسیر ناز چشمان تو هستممرا پرپر مکن ای جانم ای دوستکه من مشتاق دیدار تو هست* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *دعا میکنم غرق باران شویچو بوی خوش یاس و ریحان شویدعا میکنم در زمستان عشقبهاری ترین فصل ایمان شوی* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *مواظب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد ، زندگی با دلت نکند* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *به که گویم که تو منزلگه چشمان منیبه که گویم که تو گرمای دستان منیگرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی منبه که گویم که تو باران زمستان منی* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *وقتی می رفتی بهار بود ، تابستان نیامدی ، پاییز شد ، پاییز که نیامدی پاییز ماند ، زمستان که نیایی باز پاییز می ماند ، تو رو خدا فصل ها رو به هم نریز