10-01-2016، 2:56
بهترين داستانهاي ترسناک يا داستانهاي ارواح جهان مابين سالهاي 1880 تا 1930 نوشته شده
. در همين سالها بوده که داستان کوتاه هم به اوج خودش رسيده و ژانر ادبي شده و غولهاي داستان کوتاه جهان سر و کلهاشان پيدا شده. مثلا ارنست همينگوي بهترين مجموعه داستان کوتاههايش با عنوان «در زمان ما» را سال 1925 منتشر کرد، داستانهايي که نمونههايي از شاهکارهاي داستان کوتاه جهان هستند. ابتدا نويسندگان اين ژانر ادبي به نوشتن رمان با موضوع ارواح علاقهمند بودند، اما «پيتر واشنگتن» منتقد گاردين معتقد است که داستان ارواح در نهايت در قالب داستان کوتاه بوده که به کمال رسيده. به همين خاطر ليستي از ده داستان کوتاه برتر ارواح جهان براي گاردين تهيه کرده است. خيليها داستانهاي ترسناک يا ارواح را جدي نميگيرند و فکر ميکنند که اين داستانها فقط ترس و وحشت القا ميکند و فايده ديگري ندارند اما «واشنگتن» معتقد است که داستان ارواح ويژگيهاي ديگري هم دارد و خيلي از بهترين داستانهاي ادبي دنيا چه از جهت سبک و روايت و چه از جهت گيرايي، داستانهاي پليسي ، ترسناک و حتي داستانهاي ارواح هستند.
«گردش پيچ» نوشتهي «هنري جيمز» يکي از بهترين داستانهاي ارواح جهان است. در واقع خيليها آن را بهترين داستان ارواح تاريخ ادبيات ميشمارند. هنري جيمز نويسنده انگليسي است که در آمريکا بهدنيا آمده. جيمز در شکلگيري مکتب رئاليسم در انگلستان نقش بهسزايي داشته و رمانها و داستان کوتاههايش نمونههاي نابي از ادبيات داستاني هستند. بهرهگيري جيمز از نوع روايت، نقطهنظر و سبک داستان جايگاه ويژهاي در مکتب رئاليسم ادبيات انگلستان دارد. هنري جيمز نوولاي «گردش پيچ» را در سال 1898 منتشر کرده است و پس از آن تا به امروز بيش از ده بار روي پرده سينما، صفحه تلويزيون و صحنه تئاتر رفته است.
«دماغ» و «شنل» نوشتهي «نيکلاي گوگول» هم از ديگر داستانهاي مهم ارواح هستند. خوشبختانه اين دو داستان را «خشايار ديهيمي» عزيز در قالب کتاب «يادداشتهاي يک ديوانه» به فارسي برگردانده است. اين دو داستان زياد ترسناک نيستند اما از نظر سبک نوشتاري جايگاه خاصي در بين داستانهاي ارواح دارند. گوگول از تاثيرگذارترين نويسندگان روس است که پدر ادبيات رئاليسم مدرن روسيه ناميده ميشود. اتفاقا داستايوسکي در ستايش «گوگول» عبارتي دارد که از عنوان داستان «شنل» در آن استفاده کرده و گفته: «همهي ما [همهي ما نويسندگان بزرگ روس] از زير «شنل» گوگول بيرون آمدهايم. مجموعه داستان «يادداشتهاي يک ديوانه» نوشتهي «نيکلاي گوگول» را «نشر ني» با ترجمه «خشايار ديهيمي» منتشر کرده است. اين دو داستان نيز به مراتب فيلم شدهاند.
«بازديد از موزه» نوشتهي «ولاديمير ناباکوف» نويسنده روس – آمريکايي داستان کوتاهي است که از زندگي خود «ناباکوف» الهام گرفته شده يعني يک جور خودزندگينامه است اما خيلي از هواداران ناباکوف اين موضوع را نميدانند. «لوليتا»ي ناباکوف رمان مشهوري است، اما به نظر ناباکوف در نوشتن داستانهاي ارواح نيز دستي داشته و در داستان «بازديد از موزه» روح يک کشور او را تسخير کرده است.
«کافيه که سوت بزني تا بيام سراغت خانم جون» نوشتهي «ام.ار. جيمز» از آن داستانهاي ارواحي است که به قول گاردين بايد در اتاق تاريک و سر ميز شام آن را بخوانيد. «ام.ار. جيمز» را با «هنري جيمز» اشتباه نگيريد.
«مرده دزد» نوشتهي «رابرت لوئيس استيونسون» هم از داستان کوتاههاي خوب اروح ادبيات است. استيونسون رماننويس، شاعر و مقالهنويس اسکاتلندي بوده که نويسندگان بيشماري از جمله بورخس ، همينگوي ، ناباکوف و کيپلينگ او را ستودهاند. داستان «مرده دزد» در سال 1884 منتشر شده است. «مرده دزد» همچنين در سال 1945 توسط «رابرت وايز» و با بازي «بوريس کارلوف» و «بلا لوگزي» فيلم شده است. گاردين درباره داستان «مرده دزد» نوشته: «به خوبي نوشته شده و دقيقا همان چيزي است که از نويسندهاي همچون استيونسون انتظار داريم. داستان در اواسط قرن 19 رخ ميدهد و درباره مرده دزداني است که نبش قبر ميکنند و براي آزمايشگاه پزشکي مدرسه وسيله فراهم ميکنند.»
«پنجهي ميمون» نوشتهي «ويليام ويمارک جاکوبز» داستان کوتاهي است که گاردين دربارهاش گفته موي بدن را سيخ ميکند و توصيه کرده که آن را نصفهشب نخوانيد. اين کتاب به فارسي ترجمه شده است. «پنجهي ميمون» در سال 1902 در انگلستان منتشر شده و در اين داستان پنجههاي ميمون مردهاي بهعنوان طلسم عمل ميکنند.
«کافيه که سوت بزني تا بيام سراغت خانم جون» نوشتهي «ام.ار. جيمز» از آن داستانهاي ارواحي است که به قول گاردين بايد در اتاق تاريک و سر ميز شام آن را بخوانيد. «ام.ار. جيمز» را با «هنري جيمز» اشتباه نگيريد. «ام. ار. جيمز» 1 اوت سال 1862 در منطقه «کنت» انگلستان بهدنيا آمده و به داستانهاي ارواح کلاسيک يا همان داستانهاي قرن نوزدهم علاقه زيادي داشته و به همان سبک هم داستان ترسناک نوشته است.
«پنجرهي باز» نوشتهي «ساکي» يکي از کوتاهترين داستانهاي ارواح ادبيات جهان است. «ساکي» در اصل لقب «هکتور هوگ مونرو» نويسنده انگليسي است که او را به خاطر مهارتش در داستانکوتاهنويسي با «اُهنري» و «دوروتي پارکر» مقايسه ميکنند. گاردين داستان «پنجرهي باز» ساکي را همچنين يک کمدي توصيف کرده و گفته که ارواح اين داستان خيالي هستند و داستان را «يک شاهکار مينياتور» خوانده است.
«دختر بينوا» نوشتهي «اليزابت تيلور» که البته با آن يکي «اليزابت تيلور» فرق داشته. اين يکي نويسنده بوده و در سال 1912 در «برکشاير» انگليس بهدنيا آمده.
10 داستان ارواح برتر جهان!
«کلبهي شمشاد پيچ» نوشتهي «پلهام گرنويل ودهاوس» نويسنده انگليسي است که از دستهي داستانهاي کمدي ارواح است. گاردين در همين باره مينويسد: «کمدي بيشتر از آن که فکرش را بکنيد در داستانهاي ارواح حضور دارد.» «ودهاوس» هفتاد سال نويسندگي کرده و با موفقيتهاي زيادي هم روبرو بوده. وي همچنين قسمت زيادي از عمرش را در فرانسه و آمريکا گذرانده و در کل نويسنده کميک محسوب ميشود تا نويسنده داستانهاي ارواح. نويسندگان زيادي از جمله کيپلينگ، داگلاس آدامز و سلمان رشدي از داستانهاي «ودهاوس» تمجيد کردهاند. با اين همه، رد پاي زيادي از اين داستان در اينترنت پيدا نميشود.
«آيينه» نوشتهي «اديت وارتون» رماننويس و طراح آمريکايي است که در سال 1935 منتشر شده است. اين داستان کوتاه ارواح نيز از انتخابهاي داستانهاي برتر ارواح گاردين است. «آيينه» داستان زني است که به کارمندانش ميگويد که با معشوقهي مردهي زن پيري در ارتباط است. کتاب «عمر بيگناهي» نوشتهي «وارتون» در سال 1920 منتشر شده و جايزه پوليتزر سال 1921 را نصيب اين نويسنده آمريکايي کرده. «اديت وارتون» همچنين نخستين زني است که جايزه پوليتزر برده. وي علاوه بر انگليسي به فرانسوي نيز داستان مينوشته و به زبانهاي زيادي تسلط داشته. از وارتون همچنين دو کتاب به فارسي ترجمه شده است.
. در همين سالها بوده که داستان کوتاه هم به اوج خودش رسيده و ژانر ادبي شده و غولهاي داستان کوتاه جهان سر و کلهاشان پيدا شده. مثلا ارنست همينگوي بهترين مجموعه داستان کوتاههايش با عنوان «در زمان ما» را سال 1925 منتشر کرد، داستانهايي که نمونههايي از شاهکارهاي داستان کوتاه جهان هستند. ابتدا نويسندگان اين ژانر ادبي به نوشتن رمان با موضوع ارواح علاقهمند بودند، اما «پيتر واشنگتن» منتقد گاردين معتقد است که داستان ارواح در نهايت در قالب داستان کوتاه بوده که به کمال رسيده. به همين خاطر ليستي از ده داستان کوتاه برتر ارواح جهان براي گاردين تهيه کرده است. خيليها داستانهاي ترسناک يا ارواح را جدي نميگيرند و فکر ميکنند که اين داستانها فقط ترس و وحشت القا ميکند و فايده ديگري ندارند اما «واشنگتن» معتقد است که داستان ارواح ويژگيهاي ديگري هم دارد و خيلي از بهترين داستانهاي ادبي دنيا چه از جهت سبک و روايت و چه از جهت گيرايي، داستانهاي پليسي ، ترسناک و حتي داستانهاي ارواح هستند.
«گردش پيچ» نوشتهي «هنري جيمز» يکي از بهترين داستانهاي ارواح جهان است. در واقع خيليها آن را بهترين داستان ارواح تاريخ ادبيات ميشمارند. هنري جيمز نويسنده انگليسي است که در آمريکا بهدنيا آمده. جيمز در شکلگيري مکتب رئاليسم در انگلستان نقش بهسزايي داشته و رمانها و داستان کوتاههايش نمونههاي نابي از ادبيات داستاني هستند. بهرهگيري جيمز از نوع روايت، نقطهنظر و سبک داستان جايگاه ويژهاي در مکتب رئاليسم ادبيات انگلستان دارد. هنري جيمز نوولاي «گردش پيچ» را در سال 1898 منتشر کرده است و پس از آن تا به امروز بيش از ده بار روي پرده سينما، صفحه تلويزيون و صحنه تئاتر رفته است.
«دماغ» و «شنل» نوشتهي «نيکلاي گوگول» هم از ديگر داستانهاي مهم ارواح هستند. خوشبختانه اين دو داستان را «خشايار ديهيمي» عزيز در قالب کتاب «يادداشتهاي يک ديوانه» به فارسي برگردانده است. اين دو داستان زياد ترسناک نيستند اما از نظر سبک نوشتاري جايگاه خاصي در بين داستانهاي ارواح دارند. گوگول از تاثيرگذارترين نويسندگان روس است که پدر ادبيات رئاليسم مدرن روسيه ناميده ميشود. اتفاقا داستايوسکي در ستايش «گوگول» عبارتي دارد که از عنوان داستان «شنل» در آن استفاده کرده و گفته: «همهي ما [همهي ما نويسندگان بزرگ روس] از زير «شنل» گوگول بيرون آمدهايم. مجموعه داستان «يادداشتهاي يک ديوانه» نوشتهي «نيکلاي گوگول» را «نشر ني» با ترجمه «خشايار ديهيمي» منتشر کرده است. اين دو داستان نيز به مراتب فيلم شدهاند.
«بازديد از موزه» نوشتهي «ولاديمير ناباکوف» نويسنده روس – آمريکايي داستان کوتاهي است که از زندگي خود «ناباکوف» الهام گرفته شده يعني يک جور خودزندگينامه است اما خيلي از هواداران ناباکوف اين موضوع را نميدانند. «لوليتا»ي ناباکوف رمان مشهوري است، اما به نظر ناباکوف در نوشتن داستانهاي ارواح نيز دستي داشته و در داستان «بازديد از موزه» روح يک کشور او را تسخير کرده است.
«کافيه که سوت بزني تا بيام سراغت خانم جون» نوشتهي «ام.ار. جيمز» از آن داستانهاي ارواحي است که به قول گاردين بايد در اتاق تاريک و سر ميز شام آن را بخوانيد. «ام.ار. جيمز» را با «هنري جيمز» اشتباه نگيريد.
«مرده دزد» نوشتهي «رابرت لوئيس استيونسون» هم از داستان کوتاههاي خوب اروح ادبيات است. استيونسون رماننويس، شاعر و مقالهنويس اسکاتلندي بوده که نويسندگان بيشماري از جمله بورخس ، همينگوي ، ناباکوف و کيپلينگ او را ستودهاند. داستان «مرده دزد» در سال 1884 منتشر شده است. «مرده دزد» همچنين در سال 1945 توسط «رابرت وايز» و با بازي «بوريس کارلوف» و «بلا لوگزي» فيلم شده است. گاردين درباره داستان «مرده دزد» نوشته: «به خوبي نوشته شده و دقيقا همان چيزي است که از نويسندهاي همچون استيونسون انتظار داريم. داستان در اواسط قرن 19 رخ ميدهد و درباره مرده دزداني است که نبش قبر ميکنند و براي آزمايشگاه پزشکي مدرسه وسيله فراهم ميکنند.»
«پنجهي ميمون» نوشتهي «ويليام ويمارک جاکوبز» داستان کوتاهي است که گاردين دربارهاش گفته موي بدن را سيخ ميکند و توصيه کرده که آن را نصفهشب نخوانيد. اين کتاب به فارسي ترجمه شده است. «پنجهي ميمون» در سال 1902 در انگلستان منتشر شده و در اين داستان پنجههاي ميمون مردهاي بهعنوان طلسم عمل ميکنند.
«کافيه که سوت بزني تا بيام سراغت خانم جون» نوشتهي «ام.ار. جيمز» از آن داستانهاي ارواحي است که به قول گاردين بايد در اتاق تاريک و سر ميز شام آن را بخوانيد. «ام.ار. جيمز» را با «هنري جيمز» اشتباه نگيريد. «ام. ار. جيمز» 1 اوت سال 1862 در منطقه «کنت» انگلستان بهدنيا آمده و به داستانهاي ارواح کلاسيک يا همان داستانهاي قرن نوزدهم علاقه زيادي داشته و به همان سبک هم داستان ترسناک نوشته است.
«پنجرهي باز» نوشتهي «ساکي» يکي از کوتاهترين داستانهاي ارواح ادبيات جهان است. «ساکي» در اصل لقب «هکتور هوگ مونرو» نويسنده انگليسي است که او را به خاطر مهارتش در داستانکوتاهنويسي با «اُهنري» و «دوروتي پارکر» مقايسه ميکنند. گاردين داستان «پنجرهي باز» ساکي را همچنين يک کمدي توصيف کرده و گفته که ارواح اين داستان خيالي هستند و داستان را «يک شاهکار مينياتور» خوانده است.
«دختر بينوا» نوشتهي «اليزابت تيلور» که البته با آن يکي «اليزابت تيلور» فرق داشته. اين يکي نويسنده بوده و در سال 1912 در «برکشاير» انگليس بهدنيا آمده.
10 داستان ارواح برتر جهان!
«کلبهي شمشاد پيچ» نوشتهي «پلهام گرنويل ودهاوس» نويسنده انگليسي است که از دستهي داستانهاي کمدي ارواح است. گاردين در همين باره مينويسد: «کمدي بيشتر از آن که فکرش را بکنيد در داستانهاي ارواح حضور دارد.» «ودهاوس» هفتاد سال نويسندگي کرده و با موفقيتهاي زيادي هم روبرو بوده. وي همچنين قسمت زيادي از عمرش را در فرانسه و آمريکا گذرانده و در کل نويسنده کميک محسوب ميشود تا نويسنده داستانهاي ارواح. نويسندگان زيادي از جمله کيپلينگ، داگلاس آدامز و سلمان رشدي از داستانهاي «ودهاوس» تمجيد کردهاند. با اين همه، رد پاي زيادي از اين داستان در اينترنت پيدا نميشود.
«آيينه» نوشتهي «اديت وارتون» رماننويس و طراح آمريکايي است که در سال 1935 منتشر شده است. اين داستان کوتاه ارواح نيز از انتخابهاي داستانهاي برتر ارواح گاردين است. «آيينه» داستان زني است که به کارمندانش ميگويد که با معشوقهي مردهي زن پيري در ارتباط است. کتاب «عمر بيگناهي» نوشتهي «وارتون» در سال 1920 منتشر شده و جايزه پوليتزر سال 1921 را نصيب اين نويسنده آمريکايي کرده. «اديت وارتون» همچنين نخستين زني است که جايزه پوليتزر برده. وي علاوه بر انگليسي به فرانسوي نيز داستان مينوشته و به زبانهاي زيادي تسلط داشته. از وارتون همچنين دو کتاب به فارسي ترجمه شده است.