امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان

#1
در همان ابتدا باید خاطر نشان کرد که تمامی اشخاص حاضر در آثار ادبی ، سینمایی و بازی ها به هیچ وجه کاراکتر و یا شخصیت محسوب نمی‌شوند زیرا که هر نقش برای شخصیت شدن نیازمند به چهار بُعد کلی فیزیکی ، اجتماعی ، روانی و در نهایت ایدئولوژیکی است . در صورت عدم وجود عناصر ذکر شده این شخصیت ها یا سیاهی لشکرند و یا حداکثر مفاهیمی همچون تیپ و یا کهن الگویی که مبحثی کاملا متفاوت در درام به شمار می آیند.

4 بعد تشکیل دهنده شخصیت
اجتماعی


فیزیکی

روانی

ایدئولوژیکی
شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان 1

در قسمت اول از مقاله قصد داریم به دو بعد اجتماعی و فیزیکی شخصیت بپردازیم :
بعد اجتماعی شخصیت :
بُعد اجتماعی در واقع مهمترین بعد برای یک شخصیت محسوب می‌شود ، چرا که ابعادِ اجتماعی زیربنایی هستند که روان، ایدئولوژی و حتی گاها فیزیک شخصیت را برای ما تعیین می‌کنند. گفتنیست که این بُعد متقابلا از سه بُعد دیگر نیز تاثیراتی می‌گیرد پس بدیهی ست که مطلقی در کار نیست اما همچون زیربنا، خاکی ست که شما در آن کشت می‌کنید و صددرصد مهمترین و متاثرترین الِمان در شخصیت پردازی محسوب می‌شود.
بُعد اجتماعی یک فرد شامل مجموعه‌ی عظیمی است از جزئیات، همچون ویژگی‌های فرهنگی ، رفتاری و ... اما بازهم اگر بخواهیم به زیربنای بعد اجتماعی‌ یک فرد بپردازیم، آن را می‌توان طبقه‌ی اجتماعی او حساب کرد ، زیربنایی که به طور مستقیم می‌تواند بر روی دیگر معیارها تاثیر بگذارد. پس ما برای درک مفهوم بعد اجتماعی باید مفهوم "طبقه" را به صورت دقیق بشناسیم و آنگاه با نیروی پردازش خود به تاثیر دیالکتیکی این معیار بر معیار‌های دیگر به چیزی فراتر از کلیشه‌های‌ عمومی دست پیدا کنیم.
طبقه :
برای اینکه بخواهیم نسبت به مفهوم طبقه آگاه شویم ، ابتدا باید به سراغ جامعه برویم تا اینکه بدانیم چطور می‌شود که طبقه را در اجتماع توضیح داد ، ما اگر یک جامعه را در نظر بگیریم یک عامل مشترک میان تمامی جوامع هست که باعث پایداری این جوامع می شود . عاملی که اگر نباشد دیگر چیزی به نام جامعه توانایی بقا را نخواهد داشت این عامل مشترک همان زیربنای جامعه است که ما آن را "اقتصاد" می‌نامیم.
برای درک بهتر شما اگر با چهار نفر دیگر در یک جزیره تنها بمانید نخستین کاری که می‌کنید انتخاب یک آداب و رسوم خاص نیست بلکه ابتدا به برطرف کردن نیازهای اولیه مثل خوراک ، پوشاک و... می‌پردازید. حال اگر بخواهیم خود اقتصاد را تشریح کنیم اقتصاد دارای سه بخش اصلی تولید ، توزیع و مصرف است که عقلانیست که تولید نسبت به دو بخش دیگر ارجحیت دارد و اینجاست که مفهوم طبقه مطرح می‌شود ؛ رابطه‌ی انسان‌ها با فرایند تولید جاییست که شما را در طبقات مختلف دسته بندی می‌کند اما بگذارید با درک بهتر کمی بیشتر در این باب صحبت کنیم ؛ جوامع امروزی سرمایه‌داری دارای سه طبقه‌ی بورژوازی (سرمایه دار) ، پتی‌بورژوازی (متوسط)‌ و پرولتریا (کارگر) هستند که اکنون به توضیح آن می‌پردازیم.
3 طبقه اصلی جوامع سرمایه داری امروزیپرولتریا : پرولتریا و یا همان طبقه ی کارگری طبقه‌ایست که مستقیم‌ترین رابطه را با تولید ارزش دارد ."پرولتر" به طبقه‌ای گفته می‌شود که کار می‌کند و با فروش نیروی کار خود در ازای تولید حقوق می‌گیرد.
بورژوا : در مقابل طبقه کارگر طبقه‌ی بورژوا قرار دارد  و در تعریفش میتوان گفت طبقه ایست که مالک ابزار تولید است و با خرید نیروی کار پرولترها ارزشی که توسط پرولترها تولید شده‌ را تصاحب می‌کنند .
پتی بورژوا : و یا همان قشر متوسط را میتوان گفت وقتی که بورژوازی ارزش تولید شده را تصاحب می‌کند نیاز دارد که آن را خرج کند و از آن استفاده کند. برای مثال خوراکی از رستوران بخرد و یا پوشاکی از بوتیک بخرد و... .
دو قطب بورژوا و کارگر طبقات اصلی جامعه‌ی سرمایه‌داری محسوب می‌شوند و پتی‌بورژوا طبقه‌‌ی میانی این دو قطب محسوب می‌شود "در تعریف پتی‌بورژوا شاید بتوان گفت آن دیگری‌هایی که در جامعه میان بورژوا و پرولترها قرار دارند و به اینسو و آنسو کشیده می‌شوند"

شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان 1

در پایان می‌توان گفت که طبقه به جایگاه افراد در نظام تولید می‌گویند هرچند که این به آن معنا نیست که عناصر روبنا مثل فرهنگ ، ایدئولوژی و... بی اثر هستند نه این به آن معناست که برای فهم جایگاه طبقاتی انسان‌ها باید به زیربنا و جایگاه انسان‌ها در آن پرداخت. نکته‌ی مهم پایانی در این باب این است که فرو دستی یا توانمندی افراد در اجتماع بستگی به طبقه‌ی آنها دارد اما درست نیست که ما از عبارتی مثل طبقه‌ی فرودست استفاده کنیم این به آن معناست که مثلا من چون کارگر هستم صد چوق حقوق می‌گیرم نه اینکه من چون صد چوق حقوق می‌گیرم کارگر هستم . اگر بخواهم برای درک بهتر شما از این مطلب مثالی برای شما بزنم:
نمونه هایی از سه طبقه اصلی جامعهطبقه پتی بورژوا : از طبقه‌ی متوسط پتی‌بورژوا می‌توان Ethan Mars یکی از چهار شخصیت های اصلی بازی Heavy Rain اثر دیوید کیج را نام برد، توجه کنید که دیوید کیج چگونه بنا شدن قصر رویایی قشر متوسط را بر روی شن های متلاطم از طریق سیر شخصیتی ایتن مارس در بازی نشانمان می دهد. قصری که برای فروپاشی اش صرفا یک اتفاق ساده ( در این بازی از دست دادن فرزند) کفایت می کند. 
طبقه بورژوا : از طبقه‌ی بورژوا می‌توان به شخصیت اول مجموعه بازی های Fable اشاره کرد، شاهزاده ای صاحب ابزارهای کار در مواجه اش با قشرهای دیگر.
طبقه پرولتر : بهترین مثال برای طبقه ی پرولتر شخصیت خلق شده توسط چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید است.
* توجه داشته باشید که مواجهه مستقیم و بی واسطه با این گونه آثار هنری برای درک و شناخت بیشتر از متن تا حدی ضروری است.
بعد فیزیکی :
بعد از بُعد اجتماعی ، به سراغ بعد فیزیکی می‌رویم که جزو مهمترین المان‌ها در بحث شخصیت و شیو‌ه‌ ی نمایش آن است و تاثیر زیادی بر بعد روانی به صورت مستقیم دارد . بعد فیزیکی را می‌توان در یک جمله به ویژگی‌های ظاهری یک شخصیت ربط داد این ویژگی‌ها شامل قد ، چاقی یا لاغری ، نقص عضو ، زیبایی یا زشتی ، رنگ مو و... هستند و می‌توانند در دیگر ابعاد به خصوص بعد روانی و اجتماعی شخصیت تاثیر بسزایی داشته باشند و البته تاثیر بسیاری نیز از این ابعاد بگیرند .
برای مثال هنگامی که یک شخصیت دارای اضافه وزن است ممکن است که یک نوع از وسواس نسبت به وزن چیزهای دیگر داشته باشد و یا یک فرد کوتاه قد در ابتدا برای تصویر کردن یک چیز به قد آن چیز فکر کند و یا... . اما شیوه‌ی نمایش دادن این بعد در موارد نمایشی نیز بسیار مهم است ؛ برای مثال شما می‌توانید یک نفر با قد کوتاه را جوری نمایش دهید که دائم به عنوان نکته‌ی منفی آن فرد از قدش یاد بشود . برای نمونه در تئاتر مرگ فروشنده که چندی پیش در تئاتر شهر اجرا رفت صحنه‌ای رو می‌دیدید که یک زن با قدی کوتاه در کنار مردی با قدی بسیار بلند ایستاده بود و با بازی خود دائما این مسئله‌ی تفاوت قدی را به مخاطب القا می‌کردند و در مقابل می‌توانید کوتاهی را جوری که اصلا به چشم نیاید در اثر نمایشی نشان دهید . و یا مثال جالب دیگر می تواند این باشد که همه‌ی ما در دوران کودکی سریال هشدار برای کبرا یازده را دید‌ه‌ایم که شخصیت سمیر با وجود کوتاهی قدش در فیزیک تنانی‌اش اما هرگز به عنوان کوتاه قد برای ما تداعی نشد و این مسئله برجسته نگشت اما زمینه‌ی دیگری از این بعد مسئله‌ی نقص عضو است این ویژگی دو وضعیت مخصوص به همراه دارد اول اینکه چگونه اتفاق اقتاده است و دوم اینکه در حال حاضر چه تاثیری در شخصیت و کنش‌های او دارد.

شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان 1

ممکن است که نقص و یا مشکل داشتن عضو برای یک شخصیت بزرگترین مسئله باشد و ممکن است که تنها یک عنصر فرعی در خط کلی یک شخصیت باشد که در پس ذهنش تنها اثر می‌گذارد ، بهترین مثال هم برای این بعد در جهان بازی‌ها پیری زودرس Old Snake در Metal Gear Solid 4 است که به زیبایی هر چه تمامتر تمامی عناصر بازی از گیم پلی تا داستان را تحت شعاع خود قرار داده است .
در نهایت میتوان اینگونه گفت : 
شخصیت: بعداجتماعی - بعدفیزیکی - بعد روانی - بعد ایدئولوژیک
بعداجتماعی : طبقه >>> پرولتریا (کارگر) ، پتی بورژوا (متوسط) ، بورژوا (سرمایه‌دار)
بعدفیزیکی: ویژگی بدنی >>> خصوصیات بدنی ، نقص عضو
ادامه دارد...
شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان 1


پاسخ
 سپاس شده توسط L²evi ، ÆҐÆŠĦ ، sober ، Tɪɢʜᴛ ، Aiden Pearce ، Tᴀᴍᴏʀᴀ Pɪᴇʀᴄᴇ ، ✘Nina✘ ، Wanton ، Son of anarchy
آگهی
#2
شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان 1

همانطور که در قسمت قبل گفتیم شخصیت‌ شناسی دارای چهار بعد است که در آنجا به "بعد اجتماعی و بعد فیزیکی" پرداختیم و در این مقاله می‌خواهیم به بعد ایدئولوژیک و روانی بپردازیم. گفتنیست که اگر خواهان اطلاعات کامل درباره‌ی جزئیات این بحث‌ها هستید به کتابخانه و مجموعه مقالات تخصصی تر باید مراجعه کنید و ما در این مقاله قرار نیست از شما یک روانشناس بسازیم, این تنها‌ آشنایی کلی و کاربردی در باب مسائل مذکور است، تا در برایند کلی دید بهتر و جامع تری نسبت به بحث شخصیت ها در بازی های ویدئویی و سینما در ذهن شما شکل گیرد و این شناخت بیشتر سبب درک بهتر ما از آثار شود.

بعد ایدئولوژیک

برای فهم بعد ایدئولوژیک باید بدانیم که مفهوم ایدئولوژی چیست؟ در این رابطه بهتر است بدانید که ایدئولوژی از جمله بحث هاییست که چون بحث طبقه در کلیشه سازی حول آن زیاد است، شما اطلاعات زیادی درباره‌اش می‌شنوید و حتی می‌خوانید که اکثرا از پایه و اساس غلط هستند.

اگر از تاریخ ایدئولوژی بخواهیم شروع کنیم می‌بینیم که در تاریخ تعاریف متعددی از ایدئولوژی همواره وجود داشته است . در دورانی ناپلئون از آن به عنوان فحش یاد می‌کرد و ایدئولوژی را نسبت می‌داد به تمام کسانی که با نظرات او مخالفت می‌کردند و یا خارج از چارچوب فکری او ایده‌پردازی می‌کردند؛ این دست از برخورد فحشگون با ایدئولوژی امروزه در جمعی از رسانه‌هایی که به تزهای محملی چون پایان تاریخ معتقدند و می‌گویند که دیگر ایدئولوژی وجود ندارد ادامه‌ داشته است (حال آنکه به قول "ایگلتون" این که بگوییم دوران ایدئولوژی پایان یافته است ایدئولوژیکترین حکم تاریخ است) . از سوی دیگر مجموعه‌ای از اندیشمندان مثل مانهایم و دوتراسی را می‌بینیم که ایدئولوژی را علمی آرام و سر به زیر می‌دانستند.

اما ایدئولوژی چیست؟ در تعریف ایدئولوژی می‌‌توان گفت پایه‌هایست که اندیشه‌ی شما بر آن شکل می‌گیرد یعنی ایده‌هایی که شما آن هارا بدون نیاز به اثبات می‌پذیرید . برای مثال کسی باور دارد که نژاد ایکس نژاد برتر است و این مسئله را به صورت پیش فرض اثبات شده‌ می‌داند یا کسی باور دارد که دیگر ایدئولوژی‌ها دورانشان تمام شده‌ است و در جامعه‌ی کنونی هیچ ایدئولوژیی وجود ندارد که خود این حرف در تناقض مفهومش به شدت دارای ایدئولوژی است.

اما مسئله‌ی مهم دیگر در باب ایدئولوژی جایی است که آن در روند شخصیت پردازی به شکل یک کنش ایدئولوژیک بروز می‌کند، و شما باید دقت داشته‌ باشید ایدئولوژی هیچ وقت به شکل عقاید عجیب و غریب به کسی خرده نمی‌شود و کنش‌های ایدئولوژیک هم به این شکل هستند. از قضا این یکی از جاهایست که به صورت زیر متن شما شاهد اثر ایدئولوژی بر افراد می‌شوید.


شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان 1


برای مثال در بتمن شما می‌بینید که بتمن‌های جدیدتر هیچگاه آدمی را نمی‌کشد این کنش ریشه در این دارد که بتمن داراِی اخلاقیاتی است که در آن کشتن بد است. نکته‌ی خیلی مهم گفتنی دیگر این است تمامی آثار و اشخاص دارای یک جایگاه در سیستم ایدئولژیک موجود هستند برای مثال الزاما کارهایی چون کاپیتان آمریکا که آشکارا دارای ایدئولوژی تماما رادیکال پاتریوتیستی (میهن پرستانه ی افراطی) آمریکایی هست را نمی‌توان دارای ایدئولوژی دانست بلکه حتی شنل قرمزی را هم می‌توان به نسبت به جایگاهش در یک نظام ایدئولوژیک  نقد کرد و دارای یک ایدئولوژی دانست. مثال ان جا که در اکثر کامیک‌ها ما شاهد این هستیم که قهرمان خواهان حفظ وضع موجود (آنتاگونیست) است و ضدقهرمان برهم زننده‌‌ی این نظم (پروتاگونیست) است که راه می‌برد به ایدئولوژی حفظ وضع موجود البته این تنها یک مثال است و همیشه این وضعیت ثابت و دارای یک حکم قطعی نیست.

عنصر ایدئولوژیک در اکثر مواقع در زیربنای اثر و طی یک سری قرارداد ها نانوشته که از طریق فضای بازی و اتمسفر پیرامونی ان هستند به مخاطب منتقل می شود، بهترین مثال موجود از این نوع، مجموعه بازی های بایوشاک و اساسا تمام آثار الهام گرفته از مجموعه ی Half Life هستند که با وجود زیربنایی بودن ایدئولوژی شخصیت ها در آن، در صورت حذف این عنصر تمامیت اثر بی هویت می شود.

در خاتمه باید گفت که بحث ایدئولوژی دارای یک مجموعه‌ مباحث گسترده‌تر چون دستگاه‌های ایدئولوژی, چگونگی کارکرد ایدئولوژی و... است اما ما تا حد قابل قبولی این مبحث را دوره کردیم و اما برای مطالعه‌ی بیشتر می‌توانید به کتاب درآمدی بر ایدئولوژی نوشته‌ی تری‌ ایگلتون، ، ترجمه ی اکبر معصوم بیگی، تهران، نشر آگه مراجعه کنید.


شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان 1

بعد روان :

بعد روان یکی از پیچیده‌ترین و البته بارزترین ابعاد شخصیت است, بارز از این لحاظ که قطعا هر شخصی دارای یک گذشته‌‌ی فردی و اجتماعی است که مستقیم و غیر مستقیم در برخوردهای او و حتی تفکرات او نمود می‌کند, و جالب این که این گذشته تنها عمر او را شامل نمی‌شود این گذشته ممکن است از طریق محیط بر ژنتیک اجدادش و در پی آن خود وی تاثیر کند، ممکن است از محیط بر اجتماع و از اجتماع بر او اثر بگذارد و در نهایت ممکن است که مستقیما از محیط  بر او تاثیر کند؛ این بدان معنا نیست که فرد مفعول مطلقیست نسبت به محیط, این یعنی کنش‌های ما تماما واکنش‌هایی به کنش‌های محیط خارجی ما هستند، در واقعا محیط ما را می‌سازد و ما بر این محیط تاثیر می‌گذاریم. اما مهم‌ترین بحثی که در بررسی بعد روانی به آن بر‌ می‌خوریم بحث نا‌خودآگاه است, توصیه می‌شود در ادامه‌ی این مقاله به بحث‌های ناخودآگاه جمعی که یونگ مطرح می‌کند نیز سری بزنید.

ناخودآگاه:

اگر ذهن انسان را بخواهیم تقسیم بندی کنیم باید بگوییم که هشتاد درصد ذهن ما ضمیر نا‌خودآگاه ماست و تنها بیست درصد آن در ضمیر خودآگاه ما تعریف می‌شود, اما جالبتر آنجاست که هشتاد درصد از ضمیر ناخودآگاه انسان‌ها در هشت سال اول زندگی تشکیل می‌شود, این یعنی برای مثال سرکوب خشم یا قوه‌ی جنسی در این هشت سال می‌تواند انسان‌ها را به سمت هنر و ادبیات بکشاند از سوی دیگر همین اتفاق می تواند انسان‌ها را به عقاید دگم و مذهبی بکشاند, یا چیز‌های دیگری که به این طریق می‌تواند رخ دهد.

اما درباره‌ی بحث قوای جنسی در کودکان نکته‌ای قابل ذکر است, قوه‌ی جنسی در کودک معنایی که در بزرگسالان است و صرفا به آمیزش جنسی ختم می‌شود نیست. برای این که بدانید در رفتار جنسی در کدام دوره‌ منجر به چه چیزی در بزرگسالی می‌شود و رابطه‌ی شخصیت افراد با این موضوع می‌توانید به کتاب‌های فروید در این باب رجوع بکنید در اینترنت و مقالات پراکنده‌ نیز چیز‌های زیادی را می‌توانید در این باب بیابید .

بحث آرمان ها و رویاها هم همیشه به عنوان یک اصل ریشه دار در روان و برون ریزی و ریشه های آن مطرح بوده. خیلی از عقده ها و حقارت های روانی در دوره ی کودکی می توانند علت کنش های شخصیت را توجیح کنند.

در بحث روان نکته‌ی دیگری گفتنیست که روان شخصیت همیشه آن چیزی نیست که شخصیت ابراز می‌کند برای مثال سیگار کشیدن شخصیت سالید اسنیک و تاکید بازی بر آن نشان دهنده ی این زیر متن است که شخصیت او در دوره ی دهانی شکل گرفته در نتیجه کنتراست این موضوع با کم حرف بودن او سرکوب شدگی درونی او رانشان می دهد و نکته‌ این ماجرا است که ناخودآگاه بخشی است که اشخاص همواره در پی سرکوب آن هستند.


نویسنده : محمد کاظمی
شخصیت شناسی ؛ قسمت دوم : بعد ایدئولوژیک و روان 1


پاسخ
 سپاس شده توسط sober ، Tᴀᴍᴏʀᴀ Pɪᴇʀᴄᴇ ، L²evi ، ✘Nina✘ ، Tɪɢʜᴛ ، Wanton ، Son of anarchy
#3
میتونم بپرسم شخصیت شناسی چه ربطی به معرفی و نقد بازی ها داره؟؟؟
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان