آموزش گویش مشهدی :
موبورُم = می برم
موبورُم = من برم
موبورُم = برنده میشم
موبورُم = می برُم
موبورُم = موهای من بوره
الا يا ايهاالساقي ادر کاسا و ناولها ... که عشق آسان نمود اول، ولي افتاد تالار و شام و عاقد و عکاس و آرايشگر و فيلم و لباس و تاج و کفش و کيف و ساک و سکه و شمش و پلاک و شمعدان و ساعت و زنجير و سرويس طلا... آنهم از آن سرويس خوشگلها... و از اين جور مشکلها
تو سیب کدامین درخت پرتقالی که هر دانه انارت به سرخی گیلاس های درخت موز است،ای گلابی من! (شعر نو ترکی)
به غضنفر میگن با وطن جمله بساز .... میگه من رفتم حمام وتنم را شستم ...میگن نه ، با ط دسته دار ....میگه اتفاقا با تی دسته دارشستم !
به خشايار ميگن با شمشير جمله بساز ، ميگه فولاد فدات شم شير بخور
به غضنفر ميگن: با «خرچنگ» جمله بساز، ميگه: كره خر چنگ نزن!
به غضنفر ميگن: با «حميد و فريد» جمله بساز. ميگه: شما با هميد؟ چند نفريد؟
به غضنفر ميگن: با «حيدر» جمله بساز، ميگه: اومدم در خونتون هي در زدم، هي در زدم، هيچكي درو باز نكرد. بهش ميگن: نه بابا، با «آقا حيدر» جمله بساز، ميگه: اومدم در خونتون، آقا! هي در زدم، هي در زدم، هيچكي در رو باز نكرد!
به غضنفر ميگن: با «رادار» جمله بساز ميگه: از اينجا به خونه ما راداره
به غضنفر ميگن: با «ابريشم» جمله بساز ، ميگه: هوا ابريشم خوبه!
به غضنفر ميگن: با «اختاپوس» جمله بساز. ميگه: اوخ، تا پوستم نسوخته برم تو سايه!
به غضنفر ميگن با سرعت جمله بساز ميگه ويژ
يه آقا تركه ميگن سه تا اسم بگو آخرش الله باشه، ميگه روح الله، عين الله، سيندرالله
موبورُم = می برم
موبورُم = من برم
موبورُم = برنده میشم
موبورُم = می برُم
موبورُم = موهای من بوره
الا يا ايهاالساقي ادر کاسا و ناولها ... که عشق آسان نمود اول، ولي افتاد تالار و شام و عاقد و عکاس و آرايشگر و فيلم و لباس و تاج و کفش و کيف و ساک و سکه و شمش و پلاک و شمعدان و ساعت و زنجير و سرويس طلا... آنهم از آن سرويس خوشگلها... و از اين جور مشکلها
تو سیب کدامین درخت پرتقالی که هر دانه انارت به سرخی گیلاس های درخت موز است،ای گلابی من! (شعر نو ترکی)
به غضنفر میگن با وطن جمله بساز .... میگه من رفتم حمام وتنم را شستم ...میگن نه ، با ط دسته دار ....میگه اتفاقا با تی دسته دارشستم !
به خشايار ميگن با شمشير جمله بساز ، ميگه فولاد فدات شم شير بخور
به غضنفر ميگن: با «خرچنگ» جمله بساز، ميگه: كره خر چنگ نزن!
به غضنفر ميگن: با «حميد و فريد» جمله بساز. ميگه: شما با هميد؟ چند نفريد؟
به غضنفر ميگن: با «حيدر» جمله بساز، ميگه: اومدم در خونتون هي در زدم، هي در زدم، هيچكي درو باز نكرد. بهش ميگن: نه بابا، با «آقا حيدر» جمله بساز، ميگه: اومدم در خونتون، آقا! هي در زدم، هي در زدم، هيچكي در رو باز نكرد!
به غضنفر ميگن: با «دوچرخه» جمله بساز. ميگه: بابا خسته شدم از بس كه جمله ساختم!
به غضنفر ميگن: با «رادار» جمله بساز ميگه: از اينجا به خونه ما راداره
به غضنفر ميگن: با «آجر» جمله بساز، ميگه با آجر كه جمله نميسازن، ديوار ميسازن!
به غضنفر ميگن: با «ابريشم» جمله بساز ، ميگه: هوا ابريشم خوبه!
به غضنفر ميگن: با «اختاپوس» جمله بساز. ميگه: اوخ، تا پوستم نسوخته برم تو سايه!
به غضنفر ميگن با سرعت جمله بساز ميگه ويژ
يه آقا تركه ميگن سه تا اسم بگو آخرش الله باشه، ميگه روح الله، عين الله، سيندرالله