امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زیارت نامه امام رضا(ع)وفضیلت های آن.

#1
در بيان فضيلت و كيفيّت زيارت امام الانس والجنّة المدفون بأَرض الغُربَة بَضْعَة سَيّد الوَرى مولانا ابوالحسن علىّ بن موسى الرّضا صلوات اللهِ عليهِ و على آبائه و اوْلادِه ائمّة الهدى

امّا فضيلت زيارت آن حضرت پس بيشتر از آن است كه احصا شود و ما در اينجا تبرّك مى جوييم به ذكر چند خبر و نقل مى كنيم اكثر آنرا از تحفة الزّائر :

اوّل از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه فرمود زود باشد كه پاره اى از تن من در خراسان مدفون گردد و هيچ مؤ منى زيارت نكند او را مگر آنكه حق تعالى بهشت را از براى او واجب گرداند و بدنش را بر آتش جهنم حرام گرداند و در حديث معتبر ديگر فرموده كه پاره اى از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد هر غمناكى كه او را زيارت كند البتّه حق تعالى غمش را زايل گرداند و هر گناهكارى كه او را زيارت كند البته خدا گناهانش را بيامرزد .

دوم به سند معتبر منقولست كه حضرت موسى بن جعفرعليه السلام فرمود كه هركه زيارت كند قبر فرزند من على را او را نزد خداى تعالى ثواب هفتاد حجّ مقبول بوده باشد راوى استبعاد كرد و گفت هفتاد حجّ مقبول حضرت فرمود كه بلى هفتاد هزار حجّ گفت هفتاد هزار حجّ فرمود كه چه بسيار حجّى باشد كه مقبول نباشد هركه آن حضرت را زيارت كند يا يك شب نزد آن حضرت بماند چنان باشد كه خدا را در عرش زيارت كرده باشد گفت چنانچه خدا را در عرش زيارت كرده باشد فرمود بلى چون روز قيامت مى شود بر عرش الهى چهار كس از پيشينيان و چهار كس از پسينيان خواهند بود امّا پيشينيان پس نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام اند و امّا پسينيان پس محمّد و على و حسن و حسين عليهم السلام اند پس ريسمانى مى كشند در پاى عرش پس مى نشيند با ما زيارت كنندگان قبور ائمّه و بدرستى كه زيارت كنندگان قبر فرزندم على درجه ايشان از همه بلندتر و عطايشان از همه بيشتر خواهد بود .

سيّم از حضرت امام رضاعليه السلام روايت است كه فرمود در خراسان بقعه اى هست كه بر آن زمانى خواهد آمد كه محلّ رفتن و آمدن ملائكه خواهد بود پس پيوسته فوجى از ملائكه از آسمان فرود خواهند آمد و فوجى بالا خواهند رفت تا در صور بدمند پرسيدند يَابن رسول الله كدام بقعه است فرمود كه آن در زمين طوس است و آن والله باغى است از باغهاى بهشت هر كه مرا زيارت كند در آن بقعه چنانست كه رسول خدا صلى الله عليه و آله را زيارت كرده است و بنويسد حق تعالى از براى او به سبب آن زيارت ثواب هزار حجّ پسنديده و هزار عمره مقبوله و من و پدرانم شفيعان او باشيم در روز قيامت .

چهارم به چندين سند صحيح از ابن ابى نصر منقول است كه گفت خواندم نامه امام رضاعليه السلام را كه نوشته بود كه برسانيد به شيعيان من كه زيارت من نزد خدا برابر است با هزار حجّ پس من اين حديث را به خدمت امام محمّد تقى عليه السلام عرض كردم فرمود بلى والله هزار هزار حجّ هست از براى كسى كه آن حضرت را زيارت كند و حقّ او را شناسد .

پنجم به دو سند معتبر منقول است كه حضرت امام رضاعليه السلام فرمود هركه مرا زيارت كند با اين دورى قبر من بيايم به نزد او در سه موطن روز قيامت تا او را خلاصى بخشم از اَهوال آنها در وقتى كه نامه هاى نيكوكاران در دست راست ايشان و نامه هاى بدكاران در دست چپ ايشان پرواز كند و نزد صراط و نزد ترازوى اعمال.

ششم در حديث معتبر ديگر فرمود كه زود باشد كه كشته شوم به زهر با ظلم و ستم و مدفون شوم در پهلوى هارون الرّشيد و بگرداند خدا تربت مرا محلّ تردّد شيعيان و دوستان من پس هركه مرا در اين غربت زيارت كند واجب شود براى او كه من او را زيارت كنم در روز قيامت و سوگند مى خورم به خدايى كه محمّد صلى الله عليه و آله را گرامى داشته است به پيغمبرى و برگزيده است او را بر جميع خلايق كه هر كه از شما شيعيان نزد قبر من دو ركعت نماز كند البته مستحق شود آمرزش گناهان را از خداوند عالميان در روز قيامت و به حق آن خداوندى كه ما را گرامى داشته است بعد از محمّد صلى الله عليه و آله به امامت و مخصوص گردانيده است ما را به وصيّت آن حضرت سوگند مى خورم كه زيارت كنندگان قبر من گرامى تر از هر گروهى اند بر خدا در روز قيامت و هر مؤ منى كه مرا زيارت كند پس بر روى او قطره اى از باران برسد البتّه حق تعالى جسد او را بر آتش جهنّم حرام گرداند .

هفتم به سند معتبر منقول است كه محمّد بن سليمان از امام محمّد تقى عليه السلام پرسيد كه شخصى حجّ واجب خود را كرده است به عنوان حجّ تمتّع پس به مدينه رفت و زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله را كرد پس رفت به نجف و زيارت پدرت اميرالمؤ منين عليه السلام را كرد و حقّ او را مى شناخت و مى دانست كه او حجّت خدا است بر خلق او و او درگاه خدا است كه از آن در به خدا بايد رسيد پس سلام كرد بر آ ن حضرت پس رفت به كربلا و حضرت امام حسين عليه السلام را زيارت كرد پس رفت به بغداد و حضرت امام موسى كاظم عليه السلام را زيارت كرد پس به شهر خود برگشت و در اين وقت خدا آنقدر مال به او روزى كرده است كه به حجّ مى تواند رفت كدام بهتر است از براى اين مرد كه حجّ واجب خود را كرده است كه برگردد و باز حجّ بكند يا برود به خراسان و پدرت امام رضاعليه السلام را زيارت كند فرمود كه بلكه برود بر پدرم سلام كند افضل است و بايد كه در ماه رجب باشد و در اين زمان مكنيد كه بر ما و شما از خليفه خوف تشنيع هست .

هشتم شيخ صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه از حضرت امام محمّد تقى عليه السلام روايت كرده كه فرمود در ميان دو كوه طوس قطعه اى از زمين است كه از بهشت برداشته شده است هركه داخل شود در آن ايمن خواهد بود در روز قيامت از آتش .

نهم و نيز از آن حضرت روايت كرده كه فرمود من ضامنم از جانب حق تعالى بهشت را از براى هركه زيارت كند قبر پدرم را به طوس در حالى كه عارف به حق آن حضرت باشد .

دهمّ شيخ صدوق در عيون اخبار الرّضا روايت كرده كه مردى از صالحين ديد در خواب حضرت رسول صلى الله عليه و آله را عرض كرد به خدمت آن حضرت كه يا رسول الله از فرزندان تو كداميك را من زيارت كنم فرمود بعضى از فرزندان من زهر خورده آمد نزد من و بعضى كشته شده آمد گفتم كداميك از آنها را زيارت كنم با پراكنده شدن مشاهد ايشان فرمود زيارت كن آن كسى را كه به تو نزديكتر است يعنى محلّ تو به قبر او نزديكتر است و او مدفون است به زمين غربت گفتم يا رسول الله از اين فرمايش رضا را قصد كرديد فرمود بگو صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ بگو صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ بگو صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ سه مرتبه اين را فرمود .

مؤ لّف گويد كه در وسائل و مستدرك ابوابى ذكر شده در استحباب تبرّك به مشهد امام رضاعليه السلام و مشاهد ائمه عليهم السلام و استحباب اختيار زيارت حضرت رضا بر زيارت امام حسين عليه السلام و بر زيارت هريك از ائمّه عليهم السلام و برحجّ مندوب و عمره مندوبه وچون اين كتاب گنجايش تطويل ندارد ما به همين چند خبر كه عشره كامله است اكتفا كرديم .


كيفيّت زيارت حضرت امام رضا عليه السلام

پس بدانكه از براى آن بزرگوار زيارات چندى نقل شده و زيارت مشهور آن حضرت زيارتى است كه در كتب معتبره مذكور است و به شيخ جليل القدر محمّد بن الحسن بن الوليد كه از مشايخ جناب صدوق است منسوب گردانيده اند و از مزار ابن قولويه ره معلوم مى شود كه از ائمّه عليهم السلام مروى بوده باشد و كيفيّت آن موافق كتاب من لايحضره الفقيه چنانست كه چون اراده نمايى زيارت كنى قبر امام رضاعليه السلام را در طوس پس غسل كن پيش از آنكه از خانه بيرون روى و بگو در وقتى كه غسل مى كنى :

اَللّهُمَّ طَهِّرْنى وَطَهِّرْ لى قَلْبى وَاشْرَحْ لى

خدايا پاكم كن و پاك كن دلم را و بگشا

صَدْرى وَاَجْرِ عَلى لِسانى مِدْحَتَكَ وَالثَّنآءَ عَلَيْكَ فَاِنَّهُ لا

سينه ام را و مدح و ثناى خود را بر زبانم جارى كن زيرا كه

قُوَّةَ اِلاّ بِكَ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لى طَهُورا وَشِفآءً

نيروئى نيست جز بوسيله تو خدايا اين غسل را برايم پاك كننده و درمان (دردهايم ) قرار ده
ومى گوئى در وقت بيرون رفتن:

بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَاِلَى اللَّهِ وَاِلَى ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ حَسْبِىَ اللَّهُ تَوَكَّلْتُ عَلَى

به نام خدا و به (يارى ) خدا و بسوى خدا و بسوى فرزند رسول خدا بس است مرا خدا و توكل كردم بر

اللَّهِ اَللّهُمَّ اِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ وَاِلَيْكَ قَصَدْتُ وَما عِنْدَكَ اَرَدْتُ

خدا خدايا به درگاه تو رو كنم و به سوى تو آهنگ دارم و آنچه در پيش تو است (از فضل و احسان ) مى خواهم

پس چون بيرون روى بر در خانه خود بايست و بگو:
اَللّهُمَّ اِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهى وَعَلَيْكَ

خدايا رويم را بدرگاه تو كردم و به اميد تو

خَلَّفْتُ اَهْلى وَمالى وَما خَوَّلْتَنى وَبِكَ وَثِقْتُ فَلا تُخَيِّبْنى يا مَنْ لا

جا گذاشتم خانواده و دارائيم ونيز آنچه را تو به من ارزانى داشتى و به تو اعتماد كردم پس نوميدم مكن اى كه

يُخَيِّبُ مَنْ اَرادَهُ وَلا يُضَيِّعُ مَنْ حَفِظَهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

نوميد نكند هر كه او را قصد كند و تباه نسازد هر كه را نگهدارى كند درود فرست بر محمد و آل محمد

وَاحْفَظْنى بِحِفْظِكَ فَاِنَّهُ لا يَضيعُ مَنْ حَفِظْتَ

و نگهداريم كن به نگهدارى خود كه براستى تو ضايع نكنى هر كه را نگهدارى كنى

پس هرگاه رسيدى بسلامت ان شاء اللَّه پس هرگاه خواهى به زيارت بروى غسل بكن و بگو در وقتى كه غسل مى كنى:
اَللّهُمَّ طَهِّرْنى وَطَهِّرْ لى قَلْبى وَاشْرَحْ لى صَدْرى وَاَجْرِ عَلى

خدايا پاكم كن و پاك كن دلم را و بگشا سينه ام را و مدح و دوستى و ثناى خود را بر

لِسانى مِدْحَتَكَ وَمَحَبَّتَكَ وَالثَّنآءَ عَلَيْكَ فَاِنَّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِكَ وَقَدْ

زبانم جارى كن كه براستى نيروئى نيست جز به تو و اين را

عَلِمْتُ اَنَّ قِوامَ دينىِ التَّسْليمُ لاَِمْرِكَ وَالاِْتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِيِّكَ

بخوبى دانسته ام كه آنچه موجب ماندن و قوام دين من است همان تسليم در برابر فرمان تو و متابعت از سنت پيامبرت

وَالشَّهاَدَةُ عَلى جَميعِ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لى شِفآءً وَنُوراً اِنَّكَ

و گواهى دادن به اين مطلب براى همه خلق تو است خدايا اين غسل را براى من شفا و نورى قرار ده كه

عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ

تو بر هر چيز توانائى

پس بپوش پاكيزه ترين جامه هاى خود را و برو با پاى برهنه به آرامى و وقار و دلت بياد خدا باشد و
اَللَّهُ اَكْبَرُ و لا اِلهَ اِلا اللَّهُ و سُبْحانَ اللَّهِ و الْحَمْدُلِلَّهِ

خدا بزرگتر است معبودى جز خدا نيست ، منزه است خدا، ستايش خاص خدا است

بگو و گامهاى خود را كوتاه بردار و چون داخل روضه مقدّسه شوى بگو:

بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ

به نامخدا و به (يارى ) خدا و بر كيش رسول خدا صلى اللّه عليه و آله گواهى دهم كه معبودى نيست جز

اِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَنَّ

خداى يگانه اى كه شريك ندارد و گواهى دهم كه همانا محمد بنده و رسول او است و

عَلِيّاً وَلِىُّ اللَّهِ

على ولى (و نماينده ) خدا است

پس برو بنزد ضريح و قبله را در پشت خود بگير و روبروى آنحضرت بايست و بگو:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ

گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست كه شريك ندارد و گواهى دهم كه همانا

مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَنَّهُ سَيِّدُ الاَْوَّلينَ وَالاْ خِرينَ وَاَنَّهُ سَيِّدُ

محمد بنده و رسول او است و او آقاى اولين و آخرين است و او است آقاى

الاَْنْبِيآءِ وَالْمُرْسَلينَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ

پيمبران و رسولان خدايا درود فرست بر محمد بنده و رسول

وَنَبِيِّكَ وَسَيِّدِ خَلْقِكَ اَجْمَعينَ صَلوةً لا يَقْوى عَلى اِحْصآئِها غَيْرُكَ

و پيامبر و بزرگ و آقاى آفريدگانت همگى درودى كه نيروى شماره آن را كسى جز تو نداشته باشد

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَميرِ الْمُؤ مِنينَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ عَبْدِكَ

خدايا درود فرست بر امير مؤ منان على بن ابيطالب بنده

وَاَخى رَسُولِكَ الَّذِى انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَجَعَلْتَهُ هادِياً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ

و برادر رسولت آن بزرگوارى كه او را برگزيدى به علم خود و راهنمائيش كردى براى هر كه خواستى از

خَلْقِكَ وَالدَّليلَ عَلى مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِكَ وَدَيّانَِ الدّينِ بِعَدْ لِكَ

خلق خود و دليلش ساختى بر آنكس كه برانگيختى او را به رسالتهاى خود و داور دين قرارش دادى از روى عدالت

وَفَصْلَِ قَضاَّئِكَ بَيْنَ خَلْقِكَ وَالْمُهَيْمِنَِ عَلى ذلِكَ كُلِّهِ وَالسَّلامُ عَلَيْهِ

و فيصله دهنده حكم خود گرداندى او را در ميان خلقت و مسلطش كردى بر همه اينها و سلام باد بر او

وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ وَزَوْجَةِ

و رحمت خدا و بركاتش خدايا درود فرست بر فاطمه دختر پيامبرت و همسر

وَلِيِّكَ وَاُمِّ السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ

ولى و نماينده ات و مادر دو سبط (اين امت ) حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشت

الطُّهْرَةِ الطّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ التَّقِيَّةِ النَّقِيَّةِ الرَّضِيَّةِ الزَّكِيَّةِ سَيِّدَةِ نِسآءِ

آن بانوى پاك پاكيزه طاهره پرهيزكار زبده پسنديده تزكيه شده بانوى زنان

اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعينَ صَلوةً لا يَقْوى عَلى اِحْصاَّئِها غَيْرُكَ اَللّهُمَّ

اهل بهشت همه شان درودى بر او فرست كه كسى نيروى شماره اش را جز تو نداشته باشد خدايا

صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سِبْطَىْ نَبِيِّكَ وَسَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ

درود فرست بر حسن و حسين دو نوه پيغمبرت و دو آقاى جوانان اهل

الْجَنَّةِ الْقاَّئِمَيْنِ فى خَلْقِكَ وَالدَّليلَيْنِ عَلى مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِكَ

بهشت كه بپا خواستند در ميان خلقت و دو نشانه بر آن كس كه او را به رسالات خود مبعوث داشتى

وَدَيّانَىِ الدّينِ بِعَدْلِكَ وَفَصْلَىْ قَضآئِكَ بَيْنَ خَلْقِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ

و دو داور در دينت از روى عدل تو و دو فيصله دهنده حكم تو در ميان خلقت خدايا درود فرست

عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَبْدِكَ الْقآئِمِ فى خَلْقِكَ وَالدَّليلِ عَلى مَنْ

بر على بن الحسين بنده ات كه قيام كرد در ميان خلق تو و دليل بود بر آنكس كه

بَعَثْتَ بِرِسالاتِكَ وَدَيّانِ الدّينِ بِعَدْلِكَ وَفَصْلِ قَضآئِكَ بَيْنَ خَلْقِكَ

به رسالت مبعوثش داشتى و داور در دين بود به عدل و داد تو و فيصله دهنده حكم تو بود در ميان خلقت

سَيِّدِ الْعابِدينَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي عَبْدِكَ وَخَليفَتِكَ فى

آقاى عبادت كنندگان خدايا درود فرست بر محمد بن على بنده ات و جانشينت در

اَرْضِكَ باقِرِ عِلْمِ النَّبِيّينَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ

روى زمين شكافنده علم پيمبران خدايا درود فرست بر جعفر بن محمد صادق

عَبْدِكَ وَوَلِىِّ دينِكَ وَ حُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ اَجْمَعينَ الصّادِقِ الْبآرِّ

بنده و سرپرست دينت و حجت تو بر همه خلقت آن امام راستگوى نيكوكار

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَبْدِكَ الصّالِحِ وَلِسانِكَ فى

خدايا درود فرست بر موسى بن جعفر بنده شايسته ات و زبان گوياى تو در ميان

خَلْقِكَ النّاطِقِ بِحُكْمِكَ وَالْحُجَّةِ عَلى بَرِيَّتِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلىِّ

خلقت آنكه به حكم تو گويا بود و حجتى بر خلق تو بود خدايا درود فرست بر على

بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضى عَبْدِكَ وَوَلِىِّ دينِكَ الْقآئِمِ بِعَدْلِكَ

بن موسى الرضا آن آقاى پسنديده و بنده تو و سرپرست دينت و قيام كننده به عدل و داد تو

وَالدّاعى اِلى دينِكَ وَدينِ آبائِهِ الصّادِقينَ صَلوةً لا يَقْوى عَلى

و دعوت كننده به آئين تو و آئين پدران راستگويش درودى فرست كه نيروى

اِحْصآئِها غَيْرُكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي عَبْدِكَ وَوَلِيِّكَ

شماره اش را كسى جز تو نداشته باشد خدايا درود فرست بر محمد بن على بنده و نماينده ات

الْقآئِمِ بِاَمْرِكَ وَالدّاعى اِلى سَبيلِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ

كه قيام كرد به فرمان تو و دعوت كرد به راه تو خدايا درود فرست بر على بن محمد

عَبْدِكَ وَوَلِىِّ دينِكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِي الْعامِلِ

بنده تو و سرپرست آئين تو خدايا درود فرست بر حسن بن على آن بزرگوارى كه بدستورت

بِاَمْرِكَ الْقآئِمِ فى خَلْقِكَ وَحُجَّتِكَ الْمُؤَدّى عَنْ نَبِيِّكَ وَشاهِدِكَ

عمل كرد و در ميان خلقت بپاخواست و آن حجت عاليمقام تو كه پرداخت (آنچه را بعهده داشت ) از طرف پيامبرت و گواه تو

عَلى خَلْقِكَ الْمَخْصُوصِ بِكَرامَتِكَ الدّاعى اِلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ

بر خلقت آنكه مخصوص گشت به كرامتت و دعوت كننده بود بسوى فرمانبردارى تو و فرمانبردارى

رَسُولِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى حُجَّتِكَ وَوَلِيِّكَ

رسول تو و درودهاى تو بر همگى ايشان باد خدايا درود فرست بر حجتت و نماينده ات

الْقآئِمِ فى خَلْقِكَ صَلوةً تآمَّةً نامِيَةً باقِيَةً تُعَجِّلُ بِها فَرَجَهُ وَتَنْصُرُهُ

كه قيام كننده است در ميان خلق تو درودى كامل و روينده و ماندنى كه شتاب كنى بدان وسيله در فرج او و بدان ياريش

بِها وَتَجْعَلُنا مَعَهُ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ بِحُبِّهِمْ

كنى و قرار دهى ما را با آن حضرت در دنيا و آخرت خدايا من تقرب جويم به درگاه تو بوسيله دوستى ايشان

وَاُوالى وَلِيَّهُمْ وَاُعادى عَدُوَّهُمْ فَارْزُقْنى بِهِمْ خَيْرَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ

و دوست دارم دوستشان را و دشمن دارم دشمنشان را پس روزى من گردان بوسيله ايشان خوبى دنيا و آخرت را

وَاصْرِفْ عَنّى بِهِمْ شَرَّ الدُّنْيا والاْخِرَةِ وَاَهْوالَ يَوْمِ الْقِيامَةِ

و بگردان از من به بركت ايشان شر دنيا و آخرت و دهشتهاى قيامت را

پس مى نشينى نزد سر آنحضرت و مى گوئى :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ

سلام بر تو اى ولى خدا سلام

عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ

بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا در تاريكيهاى زمين

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَمُودَ الدّينِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ آدَمَ صَِفْوَةِ

سلام بر تو اى استوانه دين سلام بر تو اى وارث حضرت آدم برگزيده

اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ

خدا سلام بر تو اى وارث نوح پيغمبر خدا سلام بر تو اى وارث

اِبْراهيمَ خَليلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ اِسْماعيلَ ذَبيحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ

ابراهيم خليل خدا سلام برتو اى وارث اسماعيل قربانى خدا سلام

عَلَيْكَ يا وارِثَ مُوسى كَليمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ عيسى

بر تو اى وارث موسى هم سخن خدا سلام بر تو اى وارث عيسى

رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا

روح خدا سلام بر تو اى وارث محمد رسول خدا سلام بر تو اى

وارِثَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِي وَلِىِّ اللَّهِ وَوَصِىِّ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ

وارث امير مؤ منان على (ع ) ولى خدا و وصى رسول پروردگار جهانيان

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ

سلام بر تو اى وارث فاطمه زهرا سلام بر تو اى وارث

الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الجَنَّةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ

حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشت سلام بر تو اى وارث

عَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدينَ اَلسَّلامُعَلَيْكَ يا وارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ

على بن الحسين زيور عبادت كنندگان سلام بر تو اى وارث محمد بن

عَلِي باقِرِ عِلْمِ الاَْوَّلينَ وَالاْ خِرينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وارِثَ جَعْفَرِ بْنِ

على شكافنده علم اولين و آخرين سلام بر تو اى وارث جعفر بن

مُحَمَّدٍ الصّادِقِ الْبآرِّ اَلسَّلامُعَلَيْكَ يا وارِثَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ

محمد آن راستگوى نيكوكار سلام بر تو اى وارث موسى بن جعفر

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّدّيقُ الشَّهيدُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِىُّ

سلام بر تو اى راستى پيشه شهيد سلام بر تو اى وصى

الْبآرُّ التَّقِىُّ اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَيْتَ الزَّكوةَ وَاَمَرْتَ

نيك رفتار با تقوى گواهى دهم كه براستى تو برپاداشتى نماز را و بدادى زكات را و امر كردى

بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ

به معروف (كار نيك ) و نهى كردى از كار زشت و پرستش كردى خدا را از روى اخلاص تا مرگت فرا رسيد

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ

سلام بر تو اى ابا الحسن و رحمت خدا و بركاتش

پس خود را بر ضريح مى چسبانى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ اِلَيْكَ صَمَدْتُ مِنْ اَرْضى وَقَطَعْتُ الْبِلادَ

خدايا به آهنگ دربار تو كوچ كردم از سرزمينم

رَجاءَ رَحْمَتِكَ فَلا تُخَيِّبْنى وَلا تَرُدَّنى بِغَيْرِ قَضآءِ حاجَتى وَارْحَمْ

به اميد رحمت تو شهرها را درنورديدم پس نوميدم مكن و بازم مگردان بدون برآوردن حاجتم و رحم كن

تَقَلُّبى عَلى قَبْرِ ابْنِ اَخى رَسُولِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِاَبى اَنْتَ

به اين رفت و آمد و روى آوردنم بر سَرِ قبر برادر زاده پيغمبرت كه درودهاى تو بر او و آلش باد پدر

وَاُمّى يا مَوْلاىَ اَتَيْتُكَ زآئِراً وافِداً عآئِذاً مِمّا جَنَيْتُ عَلى نَفْسى

و مادرم به فدايت اى سرور من آمده ام براى زيارتت و واردم بر تو و پناهنده ام به تو از آن جناياتى كه بر خود كردم

وَاحْتَطَبْتُ عَلى ظَهْرى فَكُنْ لى شافِعاً اِلَى اللَّهِ يَوْمَ فَقْرى وَفاقَتى

و بار گناهى كه بر دوش كشيدم پس تو شفيع من باش در پيشگاه خداوند در روز نياز و نداريم

فَلَكَ عِنْدَ اللَّهِ مَقامٌ مَحْمُودٌ وَاَنْتَ عِنْدَهُ وَجيهٌ

زيرا كه تو در پيشگاه خداوند مقامى شايسته دارى و در نزد او آبرومندى

پس دست راست را بلند مى كنى و دست چپ را بر قبر مى گشائى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ

خدايا من به تو تقرب جويم بوسيله

بِحُبِّهِمْ وَبِوِلايَتِهِمْ اَتَوَلّى آخِرَهُمْ بِما تَوَلَّيْتُ بِهِ اَوَّلَهُمْ وَاَبْرَءُ مِنْ كُلِّ

دوستى و ولايت اين خاندان دوست دارم آخرين آنها را به همان نحو كه دوست داشتم اولين نفرشان را و بيزارى جويم از هر

وَليجَةٍ دُونَهُمْ اَللّهُمَّ الْعَنِ الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَكَ وَاتَّهَمُوا نَبيَّكَ

همدمى غير از ايشان خدايا لعنت كن كسانى كه دگرگون كردند نعمت تو را و متهم كردند (در امر خلافت ) پيامبرت را

وَجَحَدُوا بِآياتِكَ وَسَخِرُوا بِاِمامِكَ وَحَمَلُوا النّاسَ عَلى اَكْتافِ آلِ

و منكر شدند آيات تو را و به مسخره گرفتند امام تو را و سوار كردند مردم را بر دوش آل

مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ بِالْلَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ فِى

محمد (و بر عليه آنان تحريكشان كردند) خدايا من به تو تقرب جويم بوسيله لعنت كردن بر ايشان و بيزارى جستن از آنها در

الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ يا رَحْمنُ

دنيا و آخرت اى خداى بخشاينده

پس برمى گردى و بنزد پاى آن حضرت مى روى و مى گوئى :
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْحَسَنِ صَلَّى اللَّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ

درود خدا بر تو اى اباالحسن ، درود خدا بر روان تو و بر پيكرت باد

صَبَرْتَ وَاَنْتَالصّادِقُ الْمُصَدَّقُ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ بِالاَْيْدى

بردبارى كردى با اينكه تو راستگوئى بودى تصديق شده خدا بكشد كسانى كه تو را كشتند بدست

وَالاَْلْسُنِ

و زباناَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَميرِ

خدايا لعنت كن كُشندگان امير

الْمُؤْمِنينَ وَقَتَلَةَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَقَتَلَةَ اَهْلِ بَيْتِ

مؤ منان را و كشندگان حسن و حسين عليهم السلام را و كشندگان خاندان

نَبِيِّكَ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَعْدآءَ آلِ مُحَمَّدٍ وَقَتَلَتَهُمْ وَزِدْهُمْ عَذابا فَوْقَ

پيامبرت را خدايا لعنت كن دشمنان آل محمد و كشندگانشان را و بيفزا بر آنها

الْعَذابِ وَهَوانا فَوْقَ هَوانٍ وَذُلاّ فَوْقَ ذُلٍّ وَخِزْيا فَوْقَ خِزْىٍ اَللّهُمَّ

عذابى روى عذابى و خوارى بر روى خوارى و زبونى بر روى زبونى و رسوائى بر روى رسوائى خدايا

دُعَّهُمْ اِلَى النّارِ دَعّا وَاَرْكِسْهُمْ فى اَليمِ عَذابِكَ رَكْسا وَاحْشُرْهُمْ

بيفكن آنها را بدوزخ به سختى و سرنگونشان كن در عذاب دردناك يك باره و آنان را با پيروانشان

وَاَتْباعَهُمْ اِلى جَهَنَّمَ زُمَرا

گروه گروه بسوى جهنم محشور فرما


دعاى بعد از زيارت آن حضرت

و در تحفة الزّائر است كه شيخ مفيد ذكر كرده كه مستحب است كه بعد از نماز زيارت امام رضاعليه السلام اين دعا بخوانند :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ

خدايا از تو خواهم

يا اَللَّهُ الدّآئِمُ فى مُلْكِهِ الْقآئِمُ فى عِزِّهِ الْمُطاعُ فى سُلْطانِهِ الْمُتَفَرِّدُ

اى خدائى كه فرمانروائيش هميشگى و عزتش پايدار است و در سلطنتش (همه موجودات ) فرمانبردار اويند، يكتا است

فى كِبْرِيائِهِ الْمُتَوَحِّدُ فى دَيْمُومِيَّةِ بَقآئِهِ الْعادِلُ فى بَرِيَّتِهِ الْعالِمُ فى

در عظمت و بزرگوارى و يگانه است در بقاى هميشگى در ميان مخلوقاتش به عدالت رفتار كند و دانا است در

قَضِيَّتِهِ الْكَريمُ فى تَاءْخيرِ عُقُوبَتِهِ اِلهى حاجاتى مَصْرُوفَةٌ اِلَيْكَ

قضاوت و بزرگوار است در پس انداختن كيفر، خدايا حاجتهاى من بسوى تو بازگردد

وَآمالى مَوْقُوفَةٌ لَدَيْكَ وَكُلَّما وَفَّقْتَنى مِنْ خَيْرٍ فَاَنْتَ دَليلى عَلَيْهِ

و آرزوهايم در پيشگاه تو باز ايستاده و هرگاه مرا به كار نيكى موفق كرده اى راهنماى من بر آن كار

وَطَريقى اِلَيْهِ يا قَديراً لا تَؤُدُهُ الْمَطالِبُ يا مَلِيّاً يَلْجَاءُ اِلَيْهِ كُلُّ راغِبٍ

و طريق من بسوى آن تو بودى اى توانائى كه (زيادى ) خواسته ها درمانده اش نكند اى دارائى كه به او پناه آرد هر مشتاق ،

ما زِلْتُ مَصْحُوباً مِنْكَ بِالنِّعَمِ جارِياً عَلى عاداتِ الاِْحْسانِ وَالْكَرَمِ

همواره با نعمتهاى تو قرين بوده ام و بر شيوه هاى احسان و كرمت (كه نسبت به من داشتى ) گام بر مى داشتم

اَسْئَلُكَ بِالْقُدْرَةِالنّافِذَةِ فى جَميعِ الاَْشْيآءِ وَقَضآئِكَ الْمُبْرَمِ الَّذى

از تو خواهم بدان نيروى نافذت در همه چيزها و بدان حكم مسلمت كه با كوچكترين درخواستى

تَحْجُبُهُ بِاَيْسَرِ الدُّعآءِ وَبِالنَّظْرَةِ الَّتى نَظَرْتَ بِها اِلَى الْجِبالِ

آن را جلوگيرى كنى و بدان نظرى كه از روى عنايت به كوهها كردى

فَتَشامَخَتْ وَاِلىَ الاَْرَضينَ فَتَسَطَّحَتْ وَاِلَى السَّمواتِ فَارْتَفَعَتْ

و آنها بلندى گرفتند و به زمينها افكندى هموار شدند و به آسمانها نگريستى و آنها مرتفع گشتند

وَاِلَى الْبِحارِ فَتَفَجَّرَتْ يا مَنْ جَلَّ عَنْ اَدَواتِ لَحَظاتِ الْبَشَرِ وَلَطُفَ

و به درياها آن نظر را كردى آنها روان گرديدند اى كه والاترى از ابزار و آلات ديد بشر و لطيفترى

عَنْ دَقآئِقِ خَطَراتِ الْفِكَرِ لا تُحْمَدُ يا سَيِّدى اِلاّ بِتَوْفيقٍ مِنْكَ

از ريزه كاريهائى كه در افكار خطور كند ستايش نشوى اى آقاى من جز به توفيق خودت كه خود آن

يَقْتَضى حَمْداً وَلا تُشْكَرُ عَلى اَصْغَرِ مِنَّةٍ اِلا اسْتَوْجَبْتَ بِها شُكْراً

نيز موجب ستايش ديگرى است و سپاسگزاريت نشود بر كوچكترين نعمتى جز آنكه سزاوار گردى بدان سپاسگزارى

فَمَتى تُحْصى نَعْمآؤُكَ يا اِلهى وَتُجازى آلاَّؤُكَ ي ا مَوْلا ىَ وَتُك افَئُ

ديگرى را پس چه زمان نعمتهايت بشماره در آيد اى معبود من و سپاسگزارى شود به عطاهايت اى سرور من و پاداش داده شود

صَنايِعُكَ يا سَيِّدى وَمِنْ نِعَمِكَ يَحْمَدُ الْحامِدُونَ وَمِنْ شُكْرِكَ

به داده هايت اى آقاى من و آن هم از نعمتهاى تو است كه ستايشت كنند ستايش كنندگان و از سپاس تو است

يَشْكُرُ الشّاكِرُونَ وَاَنْتَ الْمُعْتَمَدُ لِلذُّنُوبِ فى عَفْوِكَ وَالنّاشِرُ عَلَى

كه سپاسگزاريت كنند سپاسگزاران و توئى كه مورد اعتمادى در گذشتت از گناهان و گستراننده بر

الْخاطِئينَ جَناحَ سَِتْرِكَ وَاَنْتَ الْكاشِفُ لِلضُّرِّ بِيَدِكَ فَكَمْ مِنْ سَيِّئَةٍ

خطاكاران بالهاى پرده پوشيت را و توئى برطرف كننده سختى به قدرتت چه بسيار گناهى كه

اَخْفاها حِلْمُكَ حَتّى دَخِلَتْ وَحَسَنَةٍ ضاعَفَها فَضْلُكَ حَتّى عَظُمَتْ

پوشاند آن را بردباريت تا اينكه از بين رفت و كار نيكى كه چند برابرش كرد فضل تو تا بزرگ گرديد

عَلَيْها مُجازاتُكَ جَلَلْتَ اَنْ يُخافَ مِنْكَ اِلا الْعَدْلُ وَاَنْ يُرْجى مِنْكَ

براى آن پاداش تو، تو برترى از آنكه از تو بترسند جز ازعدالتت و از اينكه

اِلا الاِْحْسانُ وَالْفَضْلُ فَامْنُنْ عَلَىَّ بِما اَوْجَبَهُ فَضْلُكَ وَلا تَخْذُلْنى

جز احسان و فضل چيز ديگرى از تو اميد رود، منت بنه بر من بدانچه لازمه فضل تو است و زبونم مكن

بِما يَحْكُمُ بِهِ عَدْلُكَ سَيِّدى لَوْ عَلِمَتِ الاَْرْضُ بِذُنُوبى لَساخَتْ بى

بدانچه عدالتت بدان حكم كند اى آقاى من اگر براستى زمين از گناهان من آگاه بود حتماً مرا در خود فرو برده بود

اَوْ الْجِبالُ لَهَدَّتْنى اَوِ السَّمواتُ لاَخْتَطَفَتْنى اَوِ الْبِحارُ لاََغْرَقَتْنى

يا اگر كوهها بدانها اطلاع داشت مرا درهم مى شكست يا اگر آسمانها مى دانستند مرار بوده بودند يا اگر درياها مى دانست مرا درامواج خود

سَيِّدى سَيِّدى سَيِّدى مَوْلاىَ مَوْلاىَ مَوْلاىَ قَدْ تَكَرَّرَ وُقُوفى

غرق مى كرد اى آقاى من ... و اى مولا و سرور من ... براستى بارها شد

لِضِيافَتِكَ فَلا تَحْرِمْنى ما وَعَدْتَ الْمُتَعَرِّضينَ لِمَسْئَلَتِكَ يا

كه به مهمانيت آمدم پس محرومم مكن از آنچه به درخواست كنندگانت وعده فرمودى اى

مَعْرُوفَ الْعارِفيِنَ يا مَعْبُودَ الْعابِدينَ يا مَشْكُورَ الشّاكِرينَ يا

مورد شناسائى براى عارفان و اى معبود عبادت كنندگان و اى مورد سپاس سپاسگزاران و اى

جَليسَ الذّاكِرينَ يا مَحْمُودَ مَنْ حَمِدَهُ يا مَوْجُودَ مَنْ طَلَبَهُ يا

همنشين اهل ذكر اى ستوده ستايش كنندگان اى حاضر نزد آن كس كه تو را جويد اى

مَوْصُوفَ مَنْ وَحَّدَهُ يا مَحْبُوبَ مَنْ اَحَبَّهُ يا غَوْثَ مَنْ اَرادَهُ يا

توصيف شده كسى كه بيگانگى او را بپرستد اى محبوب دوستدارش اى فريادرس هر كه آهنگش كند اى

مَقْصُودَ مَنْ اَنابَ اِلَيْهِ يا مَنْ لا يَعْلَمُ الْغَيْبَ اِلاّ هُوَ يا مَنْ لا يَصْرِفُ

مقصد كسى كه بسويش بازگردد اى كه نداند غيب را جز او اى كه نگرداند بدى

السُّوَّءَ اِلاّ هُوَ يا مَنْ لا يُدَبِّرُ الاَْمْرَ اِلاّ هُوَ ي ا مَنْ لا يَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلاّ هُوَ

(و بلاء) را جز او اى كه تدبير كار را نكند جز او اى كه نيامرزد گناه را جز او

يا مَنْ لا يَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلاّ هُوَ يا مَنْ لا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ اِلاّ هُوَ صَلِّ عَلى

اى كه نيافريند خلق را جز او كه فرو نفرستد باران را جز او درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى يا خَيْرَ الْغافِرينَ رَبِّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ

محمد و آل محمد و بيامرز مرا اى بهترين آمرزندگان پروردگارا از تو آمرزش خواهم

اسْتِغْفارَ حَيآءٍ وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ رَجآءٍ وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ اِنابَةٍ

آمرزش شرمسارى و حياء و از تو آمرزش خواهم آمرزش اميدوارى و از تو آمرزش خواهم آمرزش توبه جوئى و بازگشت

وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ رَغْبَةٍ وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ رَهْبَةٍ وَاَسْتَغْفِرُكَ

و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى اشتياق و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى بيم و هراس و از تو آمرزش خواهم

اسْتِغْفارَ طاعَةٍ وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ ايمانٍ وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ اِقْرارٍ

آمرزش از روى طاعت و فرمانبردارى و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى ايمان و از توآمرزش خواهم از روى اقرار (بگناه )

وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ اِخْلاصٍ وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ تَقْوى وَاَسْتَغْفِرُكَ

و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى اخلاص و از تو آمرزش خواهم آمرزش تقوى و پرهيزكارى و از تو آمرزش خواهم

اسْتِغْفارَ تَوَكُّلٍ وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ ذِلَّةٍ وَاَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ عامِلٍ

آمرزش از روى توكل و از تو آمرزش خواهم آمرزش از روى خوارى و از تو آمرزش خواهم آمرزش كسى كه برايت كار

لَكَ هارِبٍ مِنْكَ اِلَيْكَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتُبْ عَلَىَّ

كرده و از (ترس ) تو بسوى خودت گريخته پس درود فرست بر محمد و آل محمد و توجه كن بر من


دوسال وهشت ماهه که کنارهمیم Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط mohammadreza... ، s love m
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  زیباترین جذابترین خطبہ کہ شنیدم (نقد خلافت بعد رحلت پیامبر از زبان امام علی)
  معبود من! (مناجات نامه)
  مناجات با امام زمان (عج)
Star آیت‌الله علوی گرگانی: موضوعاتی نظیر دوچرخه‌سواری بانوان مورد رضایت امام زمان(عج) نیست
  عکس های مذهبی از حرم امام رضا در مشهد مقدس
  بعد از امام زمان(ع) چه امامی رجعت خواهد کرد؟
  دلیل ملقب شدن امام هشتم، علی ابن موسی، به رضا چیست؟
  آیت‌الله نوری‌همدانی: نیمی از مساجد کشور امام جماعت ندارند/ لزوم فعالیت مسجد در شبانه
  آیا در میان شاگردان امام باقر و امام صادق علیهما السلام از زنان هم کسی بوده است؟
  زندگی نامه مختصری از حضرت خدیجه (س)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان