امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعر لان فلو

#1
هان ! در این جهان هراس به دل راه مده
بزودی خواهی دریافت ، چه بزرگ مرتبه است ،رنج کشیدن و قویدل بودن .
چون مادر مشتاقی که در انتهای روز،
دست کودک خود را میگیرد و او را به بستر می برد
و کودک ،نیمی به رضا و نیمی به نا خشنودی به همراه او می رود
و باز یچه های شکسته خود را بر زمین به جای می نهد
در حالی که از میان در گشوده هنوز بر آن ها چشم دوخته
نه یکسره مطمئن و نه یکسره آسوده خاطر
از گفته مادر که به او وعده بازیچه های دیگر می دهد
که هر چند ممکن است با شکوهتر باشند
اما شاید او را خوشتر نیایند
بدینگونه است رفتار طبیعت با ما
بازیچه های ما را یک یک از ما می رباید و دست ما را می گیرد
و با چنان نرمی ما را به آرامگاه خود می برد
که بدشواری می توان دانست که مایل به رفتن هستیم یا نه
زیرا چنان خواب آلوده ایم که نمی فهمیم
که ناشناخته ها از شناخته ها تا چه پایه برترند لانگ فلو



زماني كه روحيه ي شما سست مي شود و نااميد مي گرديد
به ياد آوريد: پايين تر جزر است كه مد را ايجاد مي كند لانگ فلو



مرا دیگر یارای ایستادگی نیست ، ولی تسلیم نخواهم شد
این رزمی نیست که در آن کم دلان تیغ بر کشند
در این جا مغلوب ، فاتح میدان است . لانگ فلو



از بهار عشق و جواني بهره بگير
باقي را هر چه هست به فرشته ي نيكوكاري واگذار؛
چرا كه زمان به زودي اين حقيقت را به تو خواهد آموخت كه
در لانه ي سال پيش
مرغان بجاي نمانده اند لانگ فلو



در آوردگاه پهناور دنيا
در اردوي زندگي
چون گوسفنداني مباش كه بي اراده رانده مي شوند
قهرماني باش در تكاپو لانگ فلو



دلهاي خانه نشين خوشبخت ترند
زيرا دلهاي آواره نمي دانند به كجا مي روند
گرانبارند از تشويش و گرانبارند از انديشه لانگ فلو



اگر ذهن
كه بر بدن فرماندهي مي‌كند
به گونه اي خود را فراموش كند كه انگار بر برده‌ي خود لگد مي‌زند
برده كه هرگز آن اندازه سخاوتمند نيست كه بتواند آسيب و خستگي را ببخشد
شورش مي‌كند و ستمگر را در هم مي‌كوبد لانگ فلو



آرام باش اي دل غمگين!
از شِكوه بس كن؛
پشت ابرها هنوز خورشيد مي درخشد؛
سرنوشت تو همان است كه ديگران دارند.
در هر زندگي بايد بارانهايي فرو ريزد و برخي روزها تيره و حزن انگيز باشند لانگ فلو



اي دلهاي كوچك كه سخت تب آلود و ناشكيبا مي تپيد و مي زنيد
با آرزوهايي سخت نيرومند و بي انتها
قلب من كه زماني بس دراز از هيجانها درخشيده و افروخته مانده
اكنون به خاكستر بدل شده
و آتشهاي خود را مي پوشاند و پنهان مي كند لانگ فلو



به آينده
هرچند شيرين و دلپسند
اعتماد مكن؛
بگذار گذشته‌ي از دست رفته
به خاك سپرده شود؛ عمل كن
عمل در زمان زنده‌ي حال لانگ فلو



به آينده دل مبند
هر چند نويدبخش!
بگذار تا گذشته ي معدوم نعش خود را به خاك سپارد!
كار كن، كار در زمان حال كه نقد است؛
با دل اميدوار و توكل به كردگار لانگ فلو



در خانه بمان قلب من و استراحت کن
قلبهای حافظ خانواده
خوشبختترینند لانگ فلو
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان