نظرسنجی: جالب بود؟
آرهههههههه
نههههههههههههه
[نمایش نتایج]
 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خوب حالشونو جا اورد!

#1
باغبانی که به تدبیر عمل، بین همه اهل محل، بود مثل ،رفت به بستان خود و وارد آن باغ شد و دیدکه یک سید و یک صوفی و یک عامی از آن باغ بسی میوه فروچیده و گرمند به خوردن.شد ازین مفت خوری سخت غضبناک و بسی چابک و چالاک،کمر بست کز ان باغ دفاعی بکند،جنگ و نزاعی بکند.لیک در اندیشه فرورفت و به خود گفت"بخواهم من اگر یک نفری با سه نفر جنگ کنم،هیچ توانایی این کار ندارم،چه کنم؟"عاقبت الامر به یادش روش تفرقه انداز و حکومت کن افتاد و دلش گشت بسی شاد ،کزین راه تواند به مجازات رساند سه نفر مفت خور و مفت بر و دفع کند رنج و ضرر را! رفت اول به بر عامی و

و گفت"این دو نفر گر که ازین باغ دوتا میوه بچینند،بزرگند و سترگند،یکی سید والاست،یکی صوفی داناست.غرض هر دو شریفند و متین ،هر دو عزیزند و امین،اهل دل و اهل یقین،هردو چنانند و چنین.لیک تو آخر به چه حق داخل این باغ شدی؟"سید و صوفی چو شنیدند از او این سخنان،هردو هواداری از او کرده و گفتند::"صحیح است و درست است".سه تایی بدویدند،به عامی بپریدند و به ضرب لگد و سیلی و اردنگ،از او پوست بکندند و از آن باغ برونش بفکندند! چو او رفت برون،صاحب آن باغ آمد و رو کرد بدان صوفی و با خشم و غضب گفت که:"ای صوفی ناصاف،که دور است سرشت تو ز انصاف و قرین

است به اجحاف،رفیق تو که یک سید ذوالقدر و جلیل است،ازین باغ اگر میوه خورد در عوض خمس خورد حق خود اوست،تو دیگر به چه حق دست زدی میوه ی باغ من محنت زده ی خون به جگر را؟" سید این حرف چو بشنید ،بخندید و بتوپید به آن صوفی و گفتا که"صحیح است و درست است،خود این حرف حسابی است!"پس از گفتن این حرف،فتادند دوتایی به سر صوفی بدبخت و زدندش کتکی سخت وفکندندش از ان باغ برون. صوفی افسرده و پژمرده،کتک خورده برون رفت و فقط سید بیچاره به جا ماند که آمد به برش صاحب ان باغ و بگفتا که:"کنون نوبت تنبیه تو گشته است،تو ای مرد حسابی،به چه جرات قدم اندر تو

توی این باغ نهادی؟مگر این باغ ازآن پدرت بود؟تو آخر به چه حق می خوری از میوه ی باغی که بود حاصل خون جگر من؟تو که باید به همه،درس درستی و امانت بدهی،خود ز برای چه نهی در ره اجحاف و ستم پای؟"پس از این سخنان جست و بچسبید گریبانش و او را هم از ان باغ برون کرد.غرض عاقبت الامر،بدین دوز و کلک یک نفری راند ز باغ آن سه نفر را
ابولقاسم حالت!

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خوب حالشونو جا اورد! 1
پاسخ
آگهی
#2
چرت بود
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان