امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مَـن یِـک مـوش کـورمـ...!

#1
من یک موش کورم. یک موش کور که لانه‌های زیادی برای قایم شدن دارد. اما هر کدام از لانه‌ها یک سوراخ به بیرون دارند. بیرون جایی است با نور زرد خورشید، علف‌های سبز باغچه و ابرهای سفید آسمان.بیرون جایی است پر از آدم. بیرون جایی است که اگر یک روزنه ببیند، راه ورود پیدا کرده است. بیرون جایی است که دنبال نفوذ کردن است؛ اما خیلی فراموش کار است.

مثلا زن همسایه می‌تواند با شنیدن زنگ تلفن شلنگ آبش را کنار سوراخ لانه‌ی من بگذارد و با حرف‌های تمام نشدنی‌اش غرق آبم کند. یا مثلا مردی که گلف بازی می‌کند توپش می‌افتد توی سوراخ و بچه‌ای که به جای سرگرم بودن با لگوهایش خاک توی سوراخ می‌ریزد. درست است! من یک موش کورم که هر لحظه امکان سم پاشی شدن دارم و نور چشمم را می‌زند.

شاید ایراد موش کور بودن داشتن لانه‌های متعدد باشد. شاید هم نبودن توی روز. توی روز نبودن به تنهایی مشکلی ایجاد نمی‌کند اما وقتی می‌دانند که هستی اما با شک قایم می‌شوی دیگر کسی به بودنت اعتماد نمی‌کند.

شک با دوره تناوب نامشخص، پنهان و پیدا شدن‌های گاه و بی‌گاه فقط از یک موش کور بر می‌آید که یک روز آفتابی چشم‌هایش را ببندد و زیر برگ‌های درشت گل ناشناسی در باغچه به زن و شلنگ آب پاشش، به مرد و توپ‌های گلفش، به بچه و لگوهای خاکی اش نگاه کند. فقط نگاه کند. مگر دیدن با چشم‌های بسته از یک موش کور بر نمی‌آید؟ ها؟!

+ نوشته فَرنوش
خانه را دزد می زند، کو خانه؟!
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان