23-09-2017، 11:32
(آخرین ویرایش در این ارسال: 29-09-2017، 4:54، توسط ghazale657.)
قسمت چهارم:امیلی
خیلی زود منتقل شدیم و الان هم خیلی خوشحالم خطمو عوض کردم و قیافم رو از این به بعد عوض کردم موهام رو مدل جدید دادم و موهام که قهوه ای بود رو به بلوند تغییر دادم که مثلا کسی من رو نشناسه ولی نمیدونستم که اون خیلی به ما نزدیکه یه روز رفتم استخر میخواستم برم توی استخر که یکی به شدت هولم داد توی استخر و رفتم ته اب که یه نفر نجاتم داد اب رو تف کردم بیرون کلی اب رفته بود توی حلقم و داشتم خفه میشدم سریع از یه استخر زدم بیرون یه پیام اومده بود
+فکر کردی اگه موهات رو تغییر بدی یا مکانت و خطتو عوض کنی من پیدات نمیکنم نه خانوم تو و اندریا تا اخر عمرتون توی چنگال من اسیرین
دیگه چیزی ننوشته بود واقعا نمیدونستم کی بود واقعا ترسیده بودم الی هم خب خیلی وقته از اون شب به بعد ناپدید شده به اندریا زنگ زدم
_الو اندریا اون پیدامون کرده
+اره به منم پیام داد خیلی ترسیدم
_یکی از افرادش منو هول داد توی استخر اگه نجاتم نداده بودن الان مرده بودم دیگه هم پولی برام نمونده که کاری کنم نمیدونم این طرف کیه الی که گم شد دیگه نمیدونم چیکار کنم انی
+دیگه بیخیال اون هر کسی باشه زود بیخیال میشه الان هم برو خونه و بیخیال باش
رفتم خونه و خوابیدم وقتی بلند شدم یه پیام داشتم
+سلام امیلی ایندفعه نجات پیدا کردی ولی دیکه نجات پیدا نمیکنیحتی اگه از خونه هم بیرون نیای بازم بلایی به سرت میارم پس بهتره که جلوی چشمم باشی اگه جلوی چشمم باشی باهات کاری ندارم ولی اگه بخوای بری دوباره قاطی میکنم امیلی
یعنی چی؟منظورش چیه واقعا گیج بودم گیج تر شدم خیلی سخته همچین شرایطی داشته باشی و نتونی کاری کنی
بچه ها اگه این رمان تعداد نوشته های کمی داره بخاطر نویسندست چون نویسنده دو رمان رو داره باهم مینویسه و نمیتونه پست های طولانی بزاره
حالا جدا از این مسئله رمان رو ادامه بدم؟خوشتون اومده یا نه؟
خیلی زود منتقل شدیم و الان هم خیلی خوشحالم خطمو عوض کردم و قیافم رو از این به بعد عوض کردم موهام رو مدل جدید دادم و موهام که قهوه ای بود رو به بلوند تغییر دادم که مثلا کسی من رو نشناسه ولی نمیدونستم که اون خیلی به ما نزدیکه یه روز رفتم استخر میخواستم برم توی استخر که یکی به شدت هولم داد توی استخر و رفتم ته اب که یه نفر نجاتم داد اب رو تف کردم بیرون کلی اب رفته بود توی حلقم و داشتم خفه میشدم سریع از یه استخر زدم بیرون یه پیام اومده بود
+فکر کردی اگه موهات رو تغییر بدی یا مکانت و خطتو عوض کنی من پیدات نمیکنم نه خانوم تو و اندریا تا اخر عمرتون توی چنگال من اسیرین
دیگه چیزی ننوشته بود واقعا نمیدونستم کی بود واقعا ترسیده بودم الی هم خب خیلی وقته از اون شب به بعد ناپدید شده به اندریا زنگ زدم
_الو اندریا اون پیدامون کرده
+اره به منم پیام داد خیلی ترسیدم
_یکی از افرادش منو هول داد توی استخر اگه نجاتم نداده بودن الان مرده بودم دیگه هم پولی برام نمونده که کاری کنم نمیدونم این طرف کیه الی که گم شد دیگه نمیدونم چیکار کنم انی
+دیگه بیخیال اون هر کسی باشه زود بیخیال میشه الان هم برو خونه و بیخیال باش
رفتم خونه و خوابیدم وقتی بلند شدم یه پیام داشتم
+سلام امیلی ایندفعه نجات پیدا کردی ولی دیکه نجات پیدا نمیکنیحتی اگه از خونه هم بیرون نیای بازم بلایی به سرت میارم پس بهتره که جلوی چشمم باشی اگه جلوی چشمم باشی باهات کاری ندارم ولی اگه بخوای بری دوباره قاطی میکنم امیلی
یعنی چی؟منظورش چیه واقعا گیج بودم گیج تر شدم خیلی سخته همچین شرایطی داشته باشی و نتونی کاری کنی
بچه ها اگه این رمان تعداد نوشته های کمی داره بخاطر نویسندست چون نویسنده دو رمان رو داره باهم مینویسه و نمیتونه پست های طولانی بزاره
حالا جدا از این مسئله رمان رو ادامه بدم؟خوشتون اومده یا نه؟