واقعی !
داداشم تب داشت .. همه با استرس نشسته بودیم بالای سرش یهو زد زیر خنده!!
مامانم میگه : چیه چرا می خندی ؟!
برگشته من و خواهرم رو نشون میده میده میگه : اینا چین ؟!
مامانم میگه : وا ! خواهراتن دیگه !
میگه : پس چرا این رنگی ان ؟!
من ._.
خواهرم =/
مامانم #_#
داداشم تب داشت .. همه با استرس نشسته بودیم بالای سرش یهو زد زیر خنده!!
مامانم میگه : چیه چرا می خندی ؟!
برگشته من و خواهرم رو نشون میده میده میگه : اینا چین ؟!
مامانم میگه : وا ! خواهراتن دیگه !
میگه : پس چرا این رنگی ان ؟!
من ._.
خواهرم =/
مامانم #_#