امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معرفی رمان های ایرانی !

#51
معرفی رمان های ایرانی !

نام رمان : رمان همه هستی من

به قلم : sun daughter


خلاصه ای از داستان رمان:
زندگی یعنی من،
زندگی یعنی تو،
زندگی یعنی ما ، و یکی گشتن با همه ی آنچه که هست ،
مثل دریا با رود،مثل آتش با دود،
و خدا را دیدن ، واز او پرسیدن،
راز این عشق که می سوزاند، همه ی هستی من را هر دم…

صفحه ی اول رمان:

.همانطورکه زیرلب شعری رازمزمه میکرد سیب زمینی هاراداخل تابه ریخت.

صدای جلزوولزشان درون تابه باصدای خودش درآمیخته شد.

پیراهن آستین کوتاه فیروزه ای رنگی به تن داشت که تاکمی پایین تراززانوهایش می رسید.

مشغول هم زدن محتویات تابه بودکه حس کردجریان برق به اومتصل کردنددرصدم ثانیه پوست تنش

مثل پوست مرغ دون دون شدوبه سرعت به عقب چرخیدمانی پشت گردنش رابوسیده بود.

بانوک کفگیرمحکم به سرش کوبیدوباصدایی بلندوعصبی گفت: هزارمرتبه بهت نگفتم مثل جن بوداده یه دفعه

پشت سرآدم نیا. نگفتم ازاین لوس بازیات بدم میاد. نگفتم من به این کارات حساسیت دارم. آلرژی دارم.

مورمورمیشم. گفتم یانگفتم.

گوشش راپیچاندوباکفگیربه سرش میزد.

مانی باصدای بلندمی خندید. درمیان خنده گفت: گوشم کنده شد. توروخدا. آخ. باشه. باشه. مرگ مانی

ول کن. فروغ جون غلط کردم. فروغ جون. توروخدا
فروغ ولش کردوبه سمت ظرفشویی رفت تاکفگیرش رابشوید.

مانی غرغرکنان گفت: اه چرب وچیلیم کردی. حالاشام چی چی دارم.

فروغ: علیک سلام.

مانی تعظیمی کردوگفت: سلام برتوزیباترین بانوی مشرق زمین. حالاشام چی داریم؟

فروغ: کوفت. میخوری؟

مانی صدایش رازنانه کردوباعشوه گفت: درشان یه انسان باشخصیت نیست که مثل لاتای کوچه بازار

حرف یزنه. درست نمیگم فروغ خانم؟

فروغ درجوابش چشم غره ای رفت وساکت شد.

مانی: حالاباباکجاست؟ بلاخره سرشوکردی زیرآب؟؟
پاسخ
 سپاس شده توسط ستایش*** ، **Maria** ، ✩σραqυєηєѕѕ✭ ، ❤ ویدیا ❤
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: مــُـعَــرفی رٌمآن هـآی ایرآنی - ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱ - 30-08-2018، 2:51

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان