01-04-2014، 14:38
منو چهار دیوار چهار ستون آماده به رزم مثل چراغی که کرده نورو محبوس در قفس♥
هر وضوحش قلم قلم تسکین یه کاغذ
یه تن خوابیده در خاکم پی رشد یه ساغس ♥
یه روح دمیده تو جوهرو تزریق افکار
روی یه کاغذه چون نیوده پس نمیشه برداشت♥
اشهدو اشهدو فریاد های برخواسته از صد عکس مرده های رمان بسته و آزاده های در راس♥
یه زمون من ما شدو حالا باید مانعم بشه ماه گریه های زل سربرسه ماه من بشه ♥
پس مینویسم از اون روز تابیاد روز خوبی که انتقام بهار سبز از زمستون گرفته شه ♥
منو تو جدائیم از این ور دیوار اون ور دیوار آینه هیبت بین ماستو بیداد ♥
صحبت از یه قسمت زمینه یه قسمت بیمار سرزمینی که بسته یه آسمون تیره و تار♥
به اسم اعظمو شر چشو سه تن مانا♥
به تثلیث دوسر کوه مخفیو خط ناخوانا♥
آلت مقدس حالت نامی وآتش شر اعظم یاخوتی سینا رجی لی یواختی ناجیهونش♥
لی یواخدش کوختی ربی سنی خورانتهو لهلی وعینی
تو تیری سیکس راخناحتا لنا خونی
رجا عنی وعهدی
مارح واتیارب زد هدجس
مارح واتیارب زد هدجس
مارح واتیارب زد هدجس♥
یکی میخونه از عشقو یکی در پی معشوقشه یکی تو بیت سرعته تو بیت منسوخشه♥
یکی از اجتماع میخونهفقرو قهرو قتلو جعل مجلسهو گرم میکنه با تبلو ضربش♥
مختلفین ولی یه خونواده ایم توزیر زمین ندای امواج ما♥تو این زمین تنین صدرنگ صدرنج صد سر صد مرز کرده مارو سیب قرز کرده دنبه ی دربارو کرده به دیوار به دیوار بر هر شهرو خیمهه صدای زجرو ماتمو نگاه سردو گریهو♥
مالختیمو پراز زخمو جای تازیانهو پرنده ایمو حسرت آشیانهو♥ ما فرزندای آفتابیمودور رنگین کمون آسمونش سیم خاردار ♥ سنتمون ما که هم رمق توشه شعله خوبه یا سیاه به دورشه♥
بله خوشحالیم که این منه ما میدونیم نورو سورو هیاهو داره همینا میشه رقص خودکار روی کاغذ همین نوید بسته روی دردو قتلو مغز♥
ماشریم مثل گلهی اشرار مسلح توریم ز کاخ های مجلل♥ نه عاشقی از شرو دیگر هیچ خودکاروقلم خودکار کاغذ کم بودو نیست
به اسم اعظمو شر چشو سه تن مانا♥
به تثلیث دوسر کوه مخفیو خط ناخوانا♥
آلت مقدس حالت نامی وآتش شر اعظم یاخوتی سینا رجی لی یواختی ناجیهونش♥
لی یواخدش کوختی ربی سنی خورانتهو لهلی وعینی
تو تیری سیکس راخناحتا لنا خونی
رجا عنی وعهدی
مارح واتیارب زد هدجس
مارح واتیارب زد هدجس
مارح واتیارب زد هدجس♥
هر وضوحش قلم قلم تسکین یه کاغذ
یه تن خوابیده در خاکم پی رشد یه ساغس ♥
یه روح دمیده تو جوهرو تزریق افکار
روی یه کاغذه چون نیوده پس نمیشه برداشت♥
اشهدو اشهدو فریاد های برخواسته از صد عکس مرده های رمان بسته و آزاده های در راس♥
یه زمون من ما شدو حالا باید مانعم بشه ماه گریه های زل سربرسه ماه من بشه ♥
پس مینویسم از اون روز تابیاد روز خوبی که انتقام بهار سبز از زمستون گرفته شه ♥
منو تو جدائیم از این ور دیوار اون ور دیوار آینه هیبت بین ماستو بیداد ♥
صحبت از یه قسمت زمینه یه قسمت بیمار سرزمینی که بسته یه آسمون تیره و تار♥
به اسم اعظمو شر چشو سه تن مانا♥
به تثلیث دوسر کوه مخفیو خط ناخوانا♥
آلت مقدس حالت نامی وآتش شر اعظم یاخوتی سینا رجی لی یواختی ناجیهونش♥
لی یواخدش کوختی ربی سنی خورانتهو لهلی وعینی
تو تیری سیکس راخناحتا لنا خونی
رجا عنی وعهدی
مارح واتیارب زد هدجس
مارح واتیارب زد هدجس
مارح واتیارب زد هدجس♥
یکی میخونه از عشقو یکی در پی معشوقشه یکی تو بیت سرعته تو بیت منسوخشه♥
یکی از اجتماع میخونهفقرو قهرو قتلو جعل مجلسهو گرم میکنه با تبلو ضربش♥
مختلفین ولی یه خونواده ایم توزیر زمین ندای امواج ما♥تو این زمین تنین صدرنگ صدرنج صد سر صد مرز کرده مارو سیب قرز کرده دنبه ی دربارو کرده به دیوار به دیوار بر هر شهرو خیمهه صدای زجرو ماتمو نگاه سردو گریهو♥
مالختیمو پراز زخمو جای تازیانهو پرنده ایمو حسرت آشیانهو♥ ما فرزندای آفتابیمودور رنگین کمون آسمونش سیم خاردار ♥ سنتمون ما که هم رمق توشه شعله خوبه یا سیاه به دورشه♥
بله خوشحالیم که این منه ما میدونیم نورو سورو هیاهو داره همینا میشه رقص خودکار روی کاغذ همین نوید بسته روی دردو قتلو مغز♥
ماشریم مثل گلهی اشرار مسلح توریم ز کاخ های مجلل♥ نه عاشقی از شرو دیگر هیچ خودکاروقلم خودکار کاغذ کم بودو نیست
به اسم اعظمو شر چشو سه تن مانا♥
به تثلیث دوسر کوه مخفیو خط ناخوانا♥
آلت مقدس حالت نامی وآتش شر اعظم یاخوتی سینا رجی لی یواختی ناجیهونش♥
لی یواخدش کوختی ربی سنی خورانتهو لهلی وعینی
تو تیری سیکس راخناحتا لنا خونی
رجا عنی وعهدی
مارح واتیارب زد هدجس
مارح واتیارب زد هدجس
مارح واتیارب زد هدجس♥