امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شتر سواری ^&*

#1
شخصى از قاهره شترى را اجاره كرد تا به منطقه عبّاسیه برود. او بر شتر سوار شد و صاحب شتر افسار شتر را گرفته و مسافر را می‏برد. در مسیر راه، شتربان زیر لب و گاهى هم بلند مسافر را مسخره می‏كرد و چون او را مردى غریب و تنها و محتاج یافته بود، همگام با حركت شتر به جسارت‏هاى خود ادامه می‏داد. در مسیر راه شخصى این صحنه را دید و به مسافر گفت: آیا می‏دانى و می‏شنوى كه شتربان چه میگوید؟ گفت: بلى! پرسید: پس چرا از خود عكس العملى نشان نمی‏دهى؟ گفت: اگر او مرا به عباسیه میرساند و مسیر راه درست است، این حرف‏ها مهم نیست، هرچه میخواهد بگوید.

ایمان به خدا اعتماد می‌آفریند، حتی زمانی که نقشه‌های او را نفهمی!
پاسخ
 سپاس شده توسط All out of love
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Star آخرین سواری(ریچارد براتیگان)
  داستان کوتاه : سرنوشت دوچرخه سواری در پیاده رو

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان