رمان عشق به سبک اجباری

[seedni]

پـــــــارت
ســـــوم
وجی: من وجدانتم.
_:عه . پ تا حالا کجا بودی؟
وجی:توت.
_:بی ادب.
وجی: اگه من بی ادبم تو عم بی ادبی.
_:باشه بابا تسلیمم.
امیر ممد: هوی یابو کجایی؟
_:اوی علفی درست بحرف . همینجام .
بارمان:هوی با کاکام درست بحرفا!
_:نحرفم چی میکنی؟... واسه من صداشو بلند میکنه.
فاطی:هــــین! سما پسرا چرا انقد بی تربیتین؟
بهار و اتنا هم حرفشو تایید کردن.
اه چه قد بدم میاد از این دخترا .
_:من میرم خونه خداحافظ.
صدا پسرا که تازه اومده بودن بلند شد:
اه سینا باز ضد حال .؟
_:خداحافظ.
عسل:اقا بارامان ممکنه واسه من زنگ بزنید اژلنس منم باید برم خونه .
دخترا :کجا؟
عسل:باید برم کار دارم .
دخترا:اوووف .
عـــــــــــســــــــل
دخترا ناراحت شدن ولی مجبور بودم برم.
سینا با اون صدای خشک نکرش گفت:
با من بیا میرسونمت.
_:مرسی با اژانش راحت ترم.
فاطی:برو خطرناکه این وقت شب با اژانس بری.
_:پووووووف .باشه . بای.
بچه ها:خدافظ.
مثل این جوجه اردکا افتادم دنبال سینا . خیلی ازش خوشم میاد باید تحملشم کنم.
سینا:ادرس؟
_:برو سمت…