گفتگوی آزاد نسخه یلدا 97 (328)

[Đęąđ.ğïřł]

من دريا 21 تبريز
البته 1ماه و 10روزه ديگه ميشه 21سالم،و شما
ميرم استانبول

رشتت چیه بچه جان ؟
منم کوروش 19 مشد
استانبول شخمیه شهر و هتلاش , انتالیا میرفتی میومدم بات :|

---

تو پخته نیستیD:
اوه اوه پس نیا ..من خواهر بالدار ندوس)):

زورم میرسه اصلا کلوخ میندازم-___-

اصلا بلد نیستم-_-
ایش

اوف تو زلالیه چشت^^

خیلی بیشتر از اونی ک فکرشو بکنی هستم ..! قدیمی های اینجا ک منو میشناسن میدونن..
جذابیت منه دگ

تو به جا اینکه وصلت سر بدی سنگ اندازی میکنی ؟

افرین , همیشه مثل الان ب حقیقت اعتراف کن :>

اف بر فکر مریضت -__-

سقفو نگه دار€_€

چشم نخوری؟

اره دیگه سنگ و کلوخ میندازم-_-

توفک کن اعترافهD:

اف بر سرت#_#

جاش سفته :^

خوردم اتفاقا ):

مورد داری تو :| شماره خونتون رو بفرس بدم مامانم همانگ کنه واسه ابجیت :^

فکر نمیکنم , باور دارم :| با حرف ک چیزی معلوم نمیشه , اثبات کن !

اف بر تو ک درک نمیکنی من و خواهرت بدرد هم میخوریم :|

نریزه مواظب باش#_#

عه چش حسود کور

تو مورد داری-_-
من راضی نیستم بعد شماره خونه میخوایی؟:/

توباورت زندگی کنD;

اف برتو اصن نمیخوام دامادم شی:|