گفتگوی آزاد نسخه یلدا 97 (328)

[سایه2]

شت..  خیلی دردناکه لنتی این موضوع
بیخیال باو,  قرار نیست ک تو کتابا غرق بشی :| بدون تفریح و فان نمیشه ک..
من صنایع چوب میخونم ^_
(طراحی دکوراسیون چوبی و صنعت مبل سازی و کاغذ سازی و سازه های چوبی)

چی شد یهو فیلت یاد اینجا کرد اومدی فلش بعد این همه مدت؟  :>

چه جالب‌

نمیدونم والاح:|
منو یکی از دوستام قبلا باهم اینجا بودیمو دوستای مشترک زیادی داشتیم اون شماره رفیق صمیمیاشو گرفته بود و هنوز باهم ارتباط دارن...اما من نگرفتمو رفتم ازینجا:/
چن وخ پیش داشتیم میحرفیدیم باهم بعد از بچهای اینجا گفت یه دلتنگی عجیبی حس کردم..اخه قبلا خیلی ب اینجا معتاد بودم کل زندگیم مختل شده بود واسه همین مجبور شدم یهویی بذارم برم!
.
.
ولی کاش برنمیگشتم!اومدم دیدم هیچکدوم از دوستام نموندن!!تصور حالم باشما

ببین,  حالا جدا از فلش, قانون زندگی همینه!  خیلیا میان و میرن و به جاش یه سری دیگه میان! حالا تو هرسری از اینا یکی دونفر مثل اون دوست صمیمیت میمونن..
به نظر من زیاد فکر نکن بهش,  منم از وقتی یادمه خیلیا بودن و الان نیستن ولی به جاش دوستا خوبی پیدا کردم اینجا و میتینگ داریم باهم ( پسر :| )
اره تو نگاه اول دپرس میشی.. ولی خب داستان همیشه متفاوته

ایلام لب مرز عراق؟  چجوریه اونجا اب و هوا؟ *_*

درسته..
یکمی احساساتی شدم وختی دیدم هیشکس نیس :|
دوستا منم دخدر بودناااا خخخ
هوا سرده...اخه یه چند روز برفو بارون داشتیم...اینجا زیاد گرم نمیشه

اگه بخوای میتونم ایدین و ملیکا و شیوا و امیر و اهورا و اینا رو ایدی بدم بت. *_
خخخ
اعع ایول,  من فک کردم چون لب مرزیه باید گررم باشه :/ خوبه..  من سرما رو بیشتر از گرما دوست دارم!  اینجا هم ی نمه برف اومد ولی خیلی کم..

من برم بخوابم دگ,  ادامه صحبت واسه فردا
شب خوش :√

ن با اینا دوس نبودم:|
منم از گرما متنفرم و بشدت گرماییم...!
شب بخیر پسرفراری