04-04-2019، 23:07
آرس: اون شب…. من قصد داشتم تو رو تبدیل به یک جنگ جوی واقعی کنم
کریتوس: خب موفق شدی
_
کریتوس: گوش کن آرس…. هیولایی که خودت ساختی حالا برگشته…. برای کشتن خودت برگشته
_
کریتوس: اگر تمام المپیوس قدرت من رو انکار کنند، تمام المپیوس رو به خاک و خون می کشم
_
کریتوس: من تسلیم شدم زئوس (در حالی که شمشیر رو زمین میذاره و زانو می زنه) من رو از قید این عذاب رها کن!
زئوس: بعد از فرو کردن شمشیر در شکم کریستوس) من تو رو از قید زندگی آزاد می کنم، اما عذابت تازه شروع شده
_
زئوس (بعد از اینکه شمشیر رو در شکم کریتوس فرو کرده): این ماجرا می تونست یک جور دیگه تموم شه، این انتخاب خدایان بود.
کریتوس: انتخاب خدایان هم مثل خودشون بی مصرفه
زئوس: الآن هم دست از مبارزه بر نمی داری؟ حتی الآن که آخرین نفس های عمرت رو می کشی؟
_
آتنا (در حالی که زئوس به دست کریتوس کشته می شود، بین هر دو ظاهر می شود): کریتوس، تو نمی تونی این کار رو انجام بدی
کریتوس: می خواهی علیه من مبارزه کنی؟
آتنا: من علیه تو مبارزه نمی کنم. برای دفاع از خدایان می جنگم
_
پوسئیدون (ضعیف و رو به مرگ در برابر کریتوس): زئوس باید تو رو توی جهنم نگه می داشت. مهم نیست چقدر از خدایان رو به قتل رسوندی. خدایان دیگری هستند که علیه تو قیام می کنند
کریتوس: اون ها هم به قتل می رسند
پوسئیدون: نابودی خدایان، نابودی همه چیز هست
کریتوس: پس آماده نابودی همه چیز باش
_
امید تنها چیزی هست که ما رو زنده نگه می داره، برای امید زنده هستیم. برای امید می جنگیم، حتی زمانی که همه چیزمون رو توی نبرد از دست دادیم
_
کریتوس: زئوس پسرت برگشته. اومده تا تمام المپیوس رو نابود کنه