مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[z_farhad]

شاهدم اینهمه نخل اند که ایمان دارند
هیچکس مثل تو آن روز نجنگیده به شهر

مثل طفلی که بچسبد به پدر وقت خطر
شهر چسبیده به تو، خون تو پاشیده به شهر

[ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ]

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

حافظ

[z_farhad]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا! 

[ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ]

از منست اين غم كه بر جان منست  
   ديگر اين خود كرده را تدبير نيست

[z_farhad]

تکه یخی که عاشقِ ابرِ عذاب میشود
سر قرار عاشقی همیشه آب میشود

به چشمِ فرشِ زیر پا، سقف که مبتلا شود
روز وصالشان کسی خانه خراب میشود

[ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ]

دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس
كه چنان زو شده ام بي سر و سامان كه مپرس

[z_farhad]

سه بوسه کز دو لبت کرده ای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی

[מַברִיק]

یک عمر در شرار محبت گداختم
تا صیرفی عشق چه سنجد عیار من

[ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ]

نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است

[z_farhad]

ترک افیونی شبیه تو اگرچه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت میکنم