13-07-2019، 21:08
(04-06-2019، 21:36)امیررضا* نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.اين آيه مربوط به جنگ با کفار حربي است کفار حربي يعني کساني که به جنگ دين اسلام آمده اند و قصد نابودي دين دارند
استاد این رو هم تفسیر کنید
فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ
پس چون با كسانى كه كفر ورزيده اند برخورد كنيد گردنها[يشان] را بزنيد تا چون آنان را [در كشتار] از پاى درآورديد پس [اسيران را] استوار در بند كشيد سپس يا [بر آنان] منت نهيد [و آزادشان كنيد] و يا فديه [و عوض از ايشان بگيريد] تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود اين است [دستور خدا] و اگر خدا مى خواست از ايشان انتقام مى كشيد ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد و كسانى كه در راه خدا كشته شده اند هرگز كارهايشان را ضايع نمى كند
بديهى است هنگامى كه انسان با دشمنى خونخوار در ميدان نبرد رو برو مىشود اگر با قاطعيت هر چه بيشتر حملات سخت و ضربات كوبنده بر دشمن وارد نكند خودش نابود خواهد شد، و اين دستور يك دستور كاملا منطقى است.
در ابتدا ميفرمايد گردن کافران را در ميدان جنگ بزنيد و ترحم نکنيد و اين كار را هم چنان ادامه دهيد تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبيد
وقتي دشمن در جنگ شکست خورد ، ديگر نکشيد و از آنها اسير بگيريد
و به اين ترتيب اسير جنگى را نمىتوان بعد از پايان جنگ به قتل رساند، بلكه رهبر مسلمين طبق مصالحى كه در نظر مىگيرد آنها را گاه بدون عوض، گاه با عوض، آزاد مىسازد، و اين عوض در حقيقت يك نوع غرامت جنگى است كه دشمن بايد بپردازد.
البته حكم سومى در اين رابطه نيز در اسلام هست كه اسيران را به صورت بردگان در آورند، ولى آن يك دستور الزامى نمىباشد، بلكه در صورتى است كه رهبر مسلمين در شرائط و ظروف خاصى آن را لازم ببيند، و شايد به همين دليل در متن قرآن صريحا نيامده، و تنها در روايات اسلامى منعكس است.
بعد حكم اسيران جنگى را بيان مىكند كه بعد از خاتمه جنگ بايد در مورد آنها اجرا شود، مىفرمايد: «سپس يا منت بر آنها گذاريد و بدون عوض آزادشان كنيد که آثار مثبتي دارد و موجب جلب آنها به اسلام ميشود و حتي تاثير مثبت بر خانواده و قبيله آنها دارد
و يا اينکه در مقابل آزادي غرامت و فديه گرفته شود
در ادامه مي فرمايد(وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ).
" و هر گاه خدا مىخواست از طرق ديگر از آنها انتقام مىگرفت" از طريق صاعقههاى آسمانى، زلزلهها، تندبادها، و بلاهاى ديگر، ولى در اين صورت ميدان آزمايش تعطيل مىشد،" اما خدا مىخواهد بعضى از شما را با بعضى ديگر بيازمايد" (وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ).
اين در حقيقت فلسفه جنگ و نكته اصلى درگيرى حق و باطل است، در اين پيكارها صفوف مؤمنان واقعى و آنها كه اهل عملند از اهل سخن جدا مىشوند.
استعدادها شكوفا مىگردد، و نيروى استقامت و پايمردى زنده مىشود، و هدف اصلى زندگى دنيا كه آزمودگى و پرورش قدرت ايمان و ارزشهاى ديگر انسانى است تامين مىگردد.
اگر مؤمنان كنارى مىنشستند و سرگرم زندگى تكرارى روزانه بودند، و هر موقع گروه مشرك و ظالمى قيام مىكرد خداوند با نيروى غيبى و از طريق اعجاز آنها را درهم مىكوبيد، جامعهاى بىارزش، خمود، سست، ضعيف و ناتوان به وجود مىآمد كه از ايمان و اسلام نامى بيشتر نداشت.
خلاصه اينكه خداوند براى استقرار آئينش نيازى به پيكار ما ندارد، اين ما هستيم كه در ميدان مبارزه با دشمن پرورش مىيابيم و نيازمند به اين پيكار مقدسيم.