13-07-2019، 10:35
کلاس درس تفکر (معما)
جواب معمای قبل:
تام پا نداشت!
معما جدید:
امروز صبح با صدای ترق و تروق بشقاب بیدار شدم. این زنم بود ک
داشت صبحونه درست میکرد. هیچ وقت این همه سر و صدا نمیکرد.
رفتم ب طبقه پایین و وارد آشپزخونه شدم.
زنم پشتش ب من بود و داشت ی سری چیز رو میبُرید.
- صبح بخیر!
اما اون هیچ توجهی به من نکرد.
بعد یادم اومد ک دیشب چ اتفاقی افتاده. دیشب با هم ی دعوای
حسابی کردیم. خب پس الانم نباید جوابمو بده.
پشت میز نشستمو بهش گفتم:«کی صبحونه آماده میشه؟»
اما اون بازم بهم بی محلی کرد .
ب ساعت نگاه کردم . تقریبا باید آماده شم تا برم سرکار. ب طبقه بالا
رفتم و ب سرعت کت و شلوارم رو پوشیدم . وقتی ب طبقه پایین
برگشتم زنم رو دیدم ک داشت تو باغچه ی کارایی می کرد. من همیشه آشغالارو قبل
از اینکه برم سرکار می برم. چشمم ب یه کیسه زباله بزرگ سیاه افتاد.
برش داشتم. برعکس همیشه امروز خیلی سنگین بود. زباله
هارو ب سرکوچه بردم. تعجب کرده بودم؛ این خیلی سنگین بود.
کنجکاوی بر من غلبه کرد. گره زباله رو باز کردم و ...
موفق باشین (: