
در گزارش باکس آفیس این هفته دربارهی ادامهی اکرانِ ناامیدکننده «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر» صحبت میکنیم و فیلمهای جنگی ماه ژانویه را از «سقوط بلک هاوک» تا «۱۹۱۷» مرور میکنیم. همراه زومجی باشید.
گزارش باکس آفیسِ این هفته را با «جنگ ستارگان: ظهورِ اسکایواکر» (Star Wars: The Rise of Skywalker) شروع میکنیم که ۱۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر در چهارمین آخرهفتهاش کسب کرد و با ۵۵/۶ درصد افتِ فروش در مقایسه با درآمدِ ۳۴ و نیم میلیون دلاریاش از آخرهفتهی گذشته مواجه شد. این آخرهفته، سومین آخرهفتهی متوالی این فیلم از زمانِ افتتاحیهی ۱۷۷ میلیون دلاریاش در اواسط دسامبر است که با بیش از ۵۲ درصد افت فروش مواجه میشود؛ «ظهور اسکایواکر» پشتسر «بتمن علیه سوپرمن» (۶۱ درصد افت در آخرهفتهی چهارم) و «روگ وان» (۵۵/۵ درصد افت فروش در آخرهفتهی چهارم)، در جایگاه سوم بدترین افت فروشِ آخرهفتهی چهارم در بین تمام فیلمهایی که افتتاحیهای بیش از ۱۰۰ میلیون دلار داشتهاند قرار میگیرد. همچنین درآمدِ چهارمین آخرهفتهی «ظهور اسکایواکر» بهمعنی ۹۱/۳ درصد افت فروش نسبت به افتتاحیهی ۱۷۷ میلیون دلاریاش است؛ این آمار شاید آمار افتضاحی برای چنین فیلمی نباشد (درآمدِ ۹ میلیونی «بتمن علیه سوپرمن» در آخرهفتهی چهارمش نمایندهی فقط ۵ درصد از افتتاحیهی ۱۶۶ میلیونیاش بود)، اما عالی هم نیست. نهمین فیلمِ حماسهی اسکایواکر تاکنون به درآمدِ ۲۴ روزهی ۴۷۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در گیشهی خانگی دست یافته است؛ افت فروشِ آخرهفته به آخرهفتهی این فیلم به «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» نزدیک است؛ فیلمی که به ۴۰۸ میلیون دلار فروشِ خانگی از ۱۷۹ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت و به کمدوامترین فیلمِ تاریخِ دنیای سینمایی مارول تبدیل شد. به عبارت دیگر، اگر «ظهور اسکایواکر» در زمانِ دیگری از سال اکران میشد و از دو هفته تعطیلی کریسمس بهره نمیبرد، الان این فیلم به چیزی کمتر از ۴۰۰ میلیون دلار در خانه و ۸۵۰ میلیون دلار در دنیا دست پیدا میکرد. درآمد ۱۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری «جنگ داخلی» در چهارمین آخرهفتهاش نمایندهی حدودِ ۸/۵ درصد از افتتاحیهی ۱۷۹ میلیون دلاریاش بود. گرچه تحلیلگران پیشبینی میکردند که تعطیلاتِ همزمان شدنِ تعطیلاتِ کریسمس بلافاصله پس از آغاز اکرانِ «ظهور اسکایواکر» به این فیلم کمک میکند تا درآمدِ «آخرین جدای» را پشت سر بگذارد؛ ولی این پیشبینیها در حالی بود که آنها انتظار داشتند «ظهور اسکایواکر» در بدترین حالت به فیلمهای عامهپسند و مسنجمی در مایههای «نیرو برمیخیزد» یا «دنیای ژوراسیک» تبدیل شود. اما وقتی «ظهور اسکایواکر» از لحاظِ کیفیتِ فیلمسازی، فیلمِ ضعیفی از آب در آمد، آن وقت تعطیلاتِ کریسمس بهجای شکوفا کردنِ آن برای پیشی گرفتن از «آخرین جدای»، جلوی آن را از تبدیل شدن به شکستی ناامیدکنندهتر گرفت. البته فراموش نکنیم که کماکان داریم دربارهی فیلمی حرف میزنیم که پس از کمتر از یک ماهی که از اکرانش گذشته، ۹۸۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. البته که این فیلم تازه از این هفته مرز یک میلیارد دلار فروشِ جهانی را پشت سر خواهد گذاشت و البته که «ظهور اسکایواکر» تمام خصوصیاتِ لازم برای به دست آوردنِ لقبِ «اولین یک میلیاردی ناامیدکننده» را دارد، اما در اینکه این کم یا زیاد، همین الانش پولِ قابلتوجهای در آورده هم شکی نیست.
اگر «ظهور اسکایواکر» حکم سومین قسمتِ یک سهگانهی مستقل را داشت و حکمِ پایانبندی مجموعه برای همیشه را داشت، نتیجهاش اهمیتی نداشت؛ درست همانطور که نتیجهی نهایی سهگانهی پیشدرآمدِ «جنگ ستارگان»، «دوندهی هزارتو: علاج مرگ»، «پنجاه طیف آزاد» یا «هابیت: نبرد پنج ارتش» اهمیتی نداشت. شما حتی اگر از «تهدید شبح» یا «هابیت: سفری غیرمنتظره» ناامید میشدید و سپس، «حملهی کلونها» و «برهوت اسماگ» موفق نمیشدند تا نظرتان را دربارهی مجموعه عوض کنند، آن وقت دیگر چیز زیادی برای از دست دادن نداشتند؛ فقط یک فیلم برای بستنِ پروندهی مجموعه باقی مانده بود. اما «ظهور اسکایواکر» قسمتِ آخر مجموعه نیست. تفاوتِ استقبالِ ضد و نقیض از پیشدرآمدهای «جنگ ستارگان» و واکنشِ فوقالعاده منفی طرفداران و منتقدان به «جانوران شگفتانگیز: جنایاتِ گریندلوالد» (۱۵۵ میلیون خانگی / ۶۵۹ میلیون جهانی) این است که پیشدرآمدهای «جنگ ستارگان» بعد از کاملا از دست دادنِ طرفدارانشان با قسمت دوم، فقط یک قسمت دیگر برای نتیجهگیری دارند، ولی «جانوران شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» تازه حکم دومین قسمت از یک مجموعهی پنج قسمتی را دارد. در نتیجه، عملکردِ ناامیدکنندهی «ظهور اسکایواکر»، ادامهی مجموعه را در دورانِ پسا-«اسکایواکر» در موقعیتِ دفاعی قرار میدهد. در اینکه «ظهور اسکایواکر» به «جاستیس لیگِ» سری «جنگ ستارگان» تبدیل شده است شکی نیست و در اینکه دیزنی و لوکاسفیلم باید بفهمند که هیچ چیزی بدتر از زیر پا گذاشتنِ اتفاقاتِ فیلمِ قبلی مجموعه نیست شکی نیست. اما این نکته را هم نباید نادیده بگیریم که لوکاسفیلم تاکنون پنج فیلمِ جنگ ستارگان عرضه کرده که در مجموع حدود ۶ میلیارد دلار در دنیا فروختهاند. این رقم بدون درنظرگرفتنِ نرخ تورم بیشتر از مجموعِ فروشِ ششگانهی «سرزمین میانه» است؛ ۳۵ درصد از درآمدِ ۱۷ میلیارد دلاری مجموعه ۲۲ فیلمی دنیای سینمایی مارول و ۷۶ درصد از درآمدِ ۷ میبلیارد و ۷۲۳ میلیونی مجموعه هشت فیلمی «هری پاتر» را شامل میشود. همچنین تمام این پنج فیلم که شامل یک موفقیتِ افسانهای («نیرو برمیخیزد») و یک شکستِ بزرگ («سولو») میشدند، همه به جز «ظهور اسکایواکر»، نقدها و تبلیغاتِ دهان به دهانِ قابلقبولی دریافت کردند. با وجود تمام این ماجراها، مخاطبان نشان دادند که واقعا به دیدنِ فیلمهای جدید جنگ ستارگان علاقه داشتند؛ البته به جز «سولو» که ۳۹۴ میلیون دلارش را برداشت و شرایطِ کوچ کردن دیگر اسپینآفهای جنگ ستارگان به دیزنیپلاس را فراهم کرد. وضعیتِ «جنگ ستارگان» در حال حاضر یک چیزی در مایههای وضعیتِ دنیای سینمایی دیسی در بدوِ آغازش است؛ اولین فیلمهای دیسی («مرد پولادین»، «بتمن علیه سوپرمن»، «جوخهی انتحار» و «جاستیس لیگ») نشان دادند که این فیلمها با وجودِ نقدها و استقبالِ ضعیفشان، هنوز از علاقهمندانِ زیادی به این برند بهره میبرند که میتواند آنها را حتی در بدترین حالت به موفقیتِ نسبی برساند.



در سالهای اخیر درحالیکه عملکردِ «جنگ ستارگان» در بدترین حالت سقوط کرد و در بهترین حالت بدون تغییر باقی ماند، فیلمهای دنیای سینمایی مارول شکوفایی بزرگی را در گیشه تجربه کردند
باتوجهبه اینکه «ظهور اسکایواکر» طبقِ روایتِ اکثرِ منتقدان، شتابزده و چهلتیکه به نظر میرسد و از آنجایی که جی. جی. آبرامز چهار ماه کمتر از «نیرو برمیخیزد» روی این فیلم کار میکرد، عقب انداختنِ تاریخِ اکرانش میتوانست به محصولِ بهتر یا حداقل منسجمتری منتهی شود. اگر «ظهور اسکایواکر» بهجای دسامبر ۲۰۱۹ در تابستان یا دسامبرِ ۲۰۲۰ اکران میشد، آن وقت دیزنی میتوانست باتوجهبه بهره بُردن از یک موفقیتِ حتمی، کمتر نسبت به عملکردِ «آرتمیس فاول»، «اِترنالها»، «به پیش» (Onward)، «روح» (Soul) و «جنگل کروز» (Jungle Cruise) نگران باشد. «جنگ ستارگان» میتوانست دیزنی را در زمینهی سهمِ بازارِ آمریکای شمالی در سال ۲۰۲۰ جلو بیاندازد؛ چیزی که در سالی که یونیورسال با «سریع و خشن ۹» بازارِ چین را قبضه خواهد کرد، از اهمیتِ فراوانی برخورددار است. درست همانطور که برادران وارنر تاریخِ اکران «هری پاتر و شاهزادهی دورگه» را بهدلیلِ ثروتی که از «شوالیهی تاریکی» به دست آورده بودند، از نوامبر ۲۰۰۸ به ژوئیه ۲۰۰۹ عقب انداخت. یا چرا راه دور برویم. خودِ دیزنی تاریخِ اکران «نیرو برمیخیزد» را از ماه مِی ۲۰۱۵ به دسامبر ۲۰۱۵ عقب انداخت؛ تصمیمی که نقشِ تعیینکنندهای در تبدیل کردنِ «نیرو برمیخیزد» به پُرفروشترین فیلمِ گیشهی خانگی و به راه انداختنِ موتورِ چیرگی والت دیزنی بر هالیوود ایفا کرد. همچنین عملکردِ «نیرو برمیخیزد» باعث شد تا تبدیل شدنِ «دایناسور خوب» به اولین شکستِ پیکسار به چشم نیاید. اگر دیزنی همین کار را سر «ظهور اسکایواکر» هم تکرار میکرد، آن وقت میتوانست روی یک فیلمِ یک میلیاردی حتمی در سالِ ۲۰۲۰ حساب باز کند. اگرچه «ظهور اسکایواکر» باعث هرچه تپلتر شدنِ جیبهای دیزنی در سال ۲۰۱۹ میشود، اما چیزی که دیزنی بیشتر از بیش از اندازه تپلتر کردنِ جیبهایش به آن نیاز داشت، اطمینان حاصل کردن از کیفیتِ «ظهور اسکایواکر» که عنصری ضروری برای آیندهی این مجموعه در سال ۲۰۲۲ است بود. در آن صورت حتی اگر تغییری در درآمدِ فعلی «ظهور اسکایواکر» ایجاد نمیشد، بازِ فروشِ یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاریاش در مقایسه با «اِترنالها»، «بلک ویدو»، انیمیشنهای اورجینالِ پیکسار و امثالِ «جنگل کروز» و «مولان» بهتر از «فروزن ۲»، «شیر شاه» و «اونجرز: بازی پایانی» به نظر میرسید.

اگر این فیلم دوامی شبیه به «تنها بازمانده» داشته باشد (که به احتمال زیاد همینطور خواهد بود)، فروشِ نهایی ۱۳۰ میلیون دلاریاش در خانه پیشبینی میشود. همچنین انتظار میرود که این فیلم حضور پُررنگتری در مقایسه با «تکتیرانداز آمریکایی» و «سی دقیقه بامداد» در مراسم اُسکار داشته باشد. افتتاحیهی ۳۵ میلیونی «۱۹۱۷» اما در بین آثارِ سم مندس بالاتر از «جایی که میرویم» (۱/۷ میلیون دلار)، «جادهی روولوشنری» (۵/۲ میلیون دلار)، «زیبایی آمریکایی» (۹/۵ میلیون دلار)، «جادهای به سوی تباهی» (۲۲/۱ میلیون دلار)، «جارهد» (۲۷/۷ میلیون دلار) و پایینتر از «اسپکتر» (۷۰/۴ میلیون دلار) و «اسکایفال» (۸۸/۴ میلیون دلار) در جایگاه سوم بهترین افتتاحیههای او قرار میگیرد؛ همچنین پُرفروشترین فیلمهای سم مندز در گیشهی خانگی به ترتیب «جایی که میرویم» (۹/۵ میلیون دلار - ۱۴/۹ میلیون در دنیا)، «جادهی روولوشنری» (۲۲/۹ میلیون دلار - ۷۵/۲ میلیون در دنیا)، «جارهد» (۶۲/۷ میلیون دلار - ۹۶/۹ میلیون در دنیا)، «جادهای به سوی تباهی» (۱۰۴/۵ میلیون دلار - ۱۸۱ میلیون در دنیا)، «زیبایی آمریکایی» (۱۳۰/۱ میلیون دلار - ۳۵۶/۳ میلیون در دنیا)، «اسپکتر» (۲۰۰/۱ میلیون دلار - ۸۸۰/۷ میلیون در دنیا) و «اسکایفال» (۳۰۴/۴ میلیون دلار - یک میلیارد و ۱۰۹ میلیون در دنیا) هستند. «۱۹۱۷» احتمالا کارش را در دنیا را جایی بین «جادهای به سوی تباهی» و «زیبایی آمریکایی» به سرانجام خواهد رساند. اما اکرانِ «۱۹۱۷» بهانهای است برای مرورِ بخشی از تاریخِ باکس آفیسی ماه ژانویه بهعنوانِ ماهی که به فیلمهای جنگیاش معروف است. «سقوط بلک هاوک» اکرانِ محدودش را در اوایلِ سال ۲۰۰۲ با نقدهای قوی و به راه انداختنِ سروصدای رسانهای آغاز کرد. ساختهی ریدلی اسکات که براساس یک داستانِ واقعی بود، به مأموریتِ فاجعهبار نیروهای آمریکایی در دههی ۱۹۹۰ در سومالی میپرداخت که از گروه بازیگرانِ پُرستارهای همچون ایوان مکگرگور، اُرلاندو بلوم، جاش هارنت و غیره بهره میبرد. این فیلم همچنین ساختهی کارگردانِ شناختهشدهای بود که بهتازگی با «گلادیاتور» (برنده بهترین فیلم اسکار و ۴۵۰ میلیون دلار فروش در دنیا) در اوجِ دورانِ کاریاش چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ تجاری به سر میبرد. همچنین «سقوط بلک هاوک» درست حدود ۳ ماه و نیم بعد از حملاتِ یازده سپتامبر اکران شد.

محصولِ برادران وارنر که بهطرز نه چندان وفادارانهای روایتگرِ زندگی کریس کایل، تکتیراندازِ مشهورِ آمریکایی که چند سال پیش از ساختِ این فیلم توسط کهنهسربازی مثل خودش کشته شده بود، با استقبالِ گستردهی عموم مردم در دورانی که ابرقهرمانان مثل مور و ملخ از سینماها بالا میرفتند مواجه شد. آن فیلم با دریافتِ نقدهای اکثرا مثبت، بهره بردن از یک بازیگرِ محبوب در قالب بردلی کوپر و تریلرهای حرفهایاش در جلبِ نظر مردم به بمبِ باکس آفیسِ آن سال تبدیل شد. «تکتیرانداز آمریکایی» با کسب ۸۹ میلیون دلار در جریان افتتاحیهی جمعه تا یکشنبه و ۱۰۷ میلیون دلار در جریان افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهاش، فراتر از انتظارات ظاهر شد. این فیلم گرچه بحث و گفتگوهای فراوانی به راه انداخت، به حلولِ دوبارهی «مصائب مسیح» (۳۷۱ میلیون دلار از ۱۲۵ میلیون افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبه) یا «رمبو: اولین خون قسمت دوم» (۱۵۰ میلیون خانگی از ۳۲ میلیون افتتاحیه چهارشنبه تا دوشنبه) تبدیل شد. فیلمِ کلینت ایستوود درنهایت اکرانش را با کسب ۳۵۰ میلیون دلار فروشِ خانگی که پُرفروشترین فیلمِ ۲۰۱۴ حساب میشد و ۵۴۷ میلیون دلار در دنیا از ۶۰ میلیون دلار بودجه به اتمام رساند. «تکتیرانداز آمریکایی» در بین فیلمهای غیرابرقهرمانی و غیرفانتزی منهای «خشن ۷» (۵۳۵ میلیون دلار) و «گلدفینگر» (۵۵ میلیون در سال ۱۹۶۴) و «تاندربال» (۶۵ میلیون در سال ۱۹۶۵)، بلیتهای بیشتری در مقایسه با هر فیلمِ دیگری فروخته است. پارامونت تلاش کرد تا موفقیتِ دینامیتوارِ «تکتیرانداز آمریکایی» را در ماه ژانویهی سال بعد با «۱۳ ساعت: سربازان مخفی بنغازی»، ساختهی مایکل بی تکرار کند. اگرچه «۱۳ ساعت» بهعنوانِ یک فیلمِ غیرسیاسی تبلیغات شد، اما به زور میشد گروهی از سینماروها را به دیدنِ فیلمِ جدید فیلمسازِ محافظهکاری که براساس یک حادثهی واقعی است متقاعد کرد.

اما از «۱۹۱۷» که بگذریم، دومین تازهاکران این هفته «فقط رحمت» (Just Mercy)، محصولِ برادران وارنر است. این درام دادگاهی اکرانِ گستردهاش را با کسب ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار کسب کرد. این فیلم که مایکل بی. جوردن، جیمی فاکس و بری لارسن را در گروه بازیگرانش دارد، آخرین فیلمِ اولداسکولِ برادران وارنر در سالِ ۲۰۱۹ است که به جمعِ شکستخوردههای قبلیشان مثل «کورشده با نور»، «سهره»، «ریچاد جول»، «کیچن»، «دروغگوی خوب»، «بروکلین بیمادر»، «دکتر اسلیپ» و «خورشید یک ستاره نیز است» میپیوندد. اگرچه تیم مارکتینگِ برادران وارنر بیگناه نیستند و اگرچه وضعیتِ آنها با بلاکباسترهایی مثل «لگو مووی ۲» و «گودزیلا: پادشاه هیولاها» به همین اندازه بد بود، اما در سالِ ۲۰۱۹ تنها فیلمهای برادران وارنر که با استقبال مواجه شدند به دلقکهای قاتل اختصاص داشتند. افتتاحیهی ۱۰/۴ میلیون دلاری «فقط رحمت» پیشرفتی نسبت به افتتاحیهی حدودا ۵۰ میلیون دلاری درامهای قبلیشان حساب میشود و با وجود امتیاز A مثبتش از تماشاگران امید میرود که دوامِ خوبی را تجربه کند. سومین تازهاکران این هفته اما «درست مثل یک رئیس» (Like a Boss)، محصولِ پارامونت است که فقط ۱۰ میلیون دلار بهعنوانِ افتتاحیه کسب کرد. این کمدی که با نقدهای ضعیفی مواجه شد، با ۲۹ میلیون دلار بودجه تهیه شده است. آخرین تازهاکران هفته اما «زیر آب» (Underwater)، محصولِ فاکس قرن بیستم است که ۷ میلیون دلار بهعنوان افتتاحیه کسب کرد. این فیلمِ ترسناک که کریستین استوارت را بهعنوان نقشِ اصلیاش دارد، یکی از آن فیلمهایی است که روی دستِ دیزنی/فاکس باد کرده بود. بنابراین آنها فیلم را بدون هرگونه سروصدای رسانهای روی پرده فرستادند. «زیر آب» که خیلی بهتر از چیزی که انتظار میرفت با استقبالِ منتقدان مواجه شده با وجودِ بودجهی ۶۰ میلیون دلاریاش به معجزهای در گیشهی خارجی برای نجات نیاز دارد.
اما در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول از «جومانجی: مرحلهی بعد» (Jumanji: The Next Level)، محصولِ سونی برایتان بگویم که کماکان دوامِ فوقالعادهای را درکنارِ «جنگ ستارگان» و «فروزن ۲» تجربه میکند. این فیلم ۱۴ میلیون دلار دیگر در پنجمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۳۱ روزهی ۲۵۷ میلیون و ۱۲۵ هزار دلار دست یافت. این فیلم تا حالا ۶۷۱ میلیون دلار در دنیا یا ۵/۶ برابر بودجهی ۱۲۰ میلیون دلاریاش فروخته است. ردهی ششم جدول متعلق به «زنان کوچک» (Little Women)، محصولِ سونی است که ۷ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۷۴ میلیون دلار رسید. ساختهی گرتا گرویک همین الانش از لحاظ تجاری موفق حساب میشود، اما افزایش درآمدش از اینجا به بعد به این بستگی دارد که چه وضعیتی در بین نامزدهای اسکار خواهد داشت. راستی دیگر محصولِ سونی یعنی بازسازی «کینه» (The Grudge) هم با تجربهی ۶۹ درصد افت فروش، ۳ و نیم میلیون دلار در دومین آخرهفتهاش فروخت به مجموع ۱۰ روزهی ۱۷/۹ میلیون دلار دست یافت. در جایگاه هشتم جدول «فروزن ۲» (Frozen 2) را داریم که ۵/۸ میلیون دلار دیگر به دست آورد و به مجموعِ ۴۵۹/۴ میلیون دلار دست یافت تا بالاخره «اونجرز: دوران اولتران» را پشت سر بگذارد. این فیلم با ۱۹/۱ میلیون دلاری که از کشورهای خارجی به دست آورده، تاکنون ۹۱۲ میلیون دلار خارج از آمریکای شمالی فروخته (که شامل ۱۲۰ میلیون دلار از چین و ۱۰۹ میلیون دلار از ژاپن میشود). «فروزن ۲» تاکنون یک میلیارد و ۳۷۱ میلیون دلار در دنیا کسب کرده است؛ رقمی که آن را بالاتر از «آخرین جدای» (یک میلیارد و ۳۳۳ میلیون دلار)، «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» (یک میلیارد و ۳۴۲ میلیون دلار) و «بلک پنتر» (یک میلیارد و ۳۴۸ میلیون دلار)، در جایگاه یازدهم پُرفروشترین فیلمهای دنیا جا میدهد. مأموریتِ بعدی «فروزن ۲» پشت سر گذاشتنِ «اونجرز: دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۵ میلیون دلار) است. راستی، «فورد علیه فراری»، دیگر محصولِ دیزنی در حالی به ۲۱۱ میلیون دلار فروش جهانی رسید که انیمیشن «جاسوسان در لباس مبدل» هم به ۱۱۵ میلیون دلار درآمدِ جهانی دست یافت. در جایگاه نهم جدول «چاقوکشی» (Knives Out)، محصول لاینزگیت قرار دارد که ۵ میلیون و ۷۲۵ هزار دلار کسب کرد و با ۳۵ درصد افت فروش، کمترین افت فروشش را در چهارمین آخرهفتهی متوالی تجربه کرد. این فیلم ۴۰ میلیون دلاری تاکنون ۱۳۹/۶ میلیون دلار در خانه و ۲۶۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «بمب» (Bombshell) یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلار دیگر برای رسیدن به ۲۷ میلیون و ۹۴۸ هزار دلار فروشِ کلی کسب کرد. «جوجو ربیت» (Jojo Rabbit) قبل از رسیدن به ۲۲ میلیون دلار به آخر کارش رسیده است. «انگل» (Parasite) هم در حالی از مرز ۲۵ میلیون دلار عبور کرد که رقم فوقالعادهای برای یک فیلم خارجیزبان حساب میشود که «الماسهای تراشنخورده» (Uncut Gems) هم ۳ و نیم میلیون دلار دیگر کسب کرد تا به مجموعِ ۴۳ میلیون دلار برسد. این فیلم به محض رسیدن به ۴۹ میلیون دلار فروش، به پُردرآمدترین فیلمِ استودیوی A24 در گیشهی خانگی بدل خواهد شد.

«اونجرز: بازی پایانی» رسما به اولین فیلمِ تاریخ که از مرز ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرده تبدیل شده است
اما نکته این است که «بازی پایانی» در بازار چین نه با ۲۶ درصد رشد فروش نسبت به فیلم قبلی (که در آن صورت حدود ۴۵۲ میلیون دلار میبود و کماکان برای خودش یک رکورد حساب میشد)، بلکه با ۷۶ درصد رشد فروش نسبت به درآمدِ ۳۵۹ میلیونی «جنگ اینفینیتی» در چین مواجه شد؛ آن ۱۸۰ میلیون دلار کافی بود تا «بازی پایانی» را از دومینِ فیلم پُرفروشِ تاریخ در بینِ «تایتانیک» و «آواتار»، به پادشاهِ دنیا بالاتر از «آواتار» تبدیل کند. درواقع درآمد «بازی پایانی» در چین، آن را پشتسر «زمین سرگردان» (The Wandering Earth) با ۷۰۰ میلیون دلار فروش، انیمیشن «نِژا» (Ne Zha) با ۷۲۴ میلیون دلار فروش و «گرگ جنگجوی ۲» (۸۵۴ میلیون دلار) در جایگاه چهارم پُرفروشترین فیلمهای تاریخِ چین حساب میشود. اکنون سؤالِ بزرگ این است که والت دیزنی و فاکس «آواتار» را مجددا بهعنوان وسیلهای تبلیغاتی برای «آواتار ۲» در سراسر دنیا اکران خواهند کرد یا نه. یادآوری اینکه قسمتِ اول «آواتار» چه فیلمِ هیجانانگیزی بود، بهترین ابزاری است که آنها برای هیجانزده کردن مخاطبان برای قسمتِ دوم و دنبالههایش دارند. نکته اما این است که اکرانِ مجدد «آواتار» در دنیا، مخصوصا در چین که حالا میتواند در ۱۰ برابر سینماهایی که در سال ۲۰۰۹ اکران شد اکران شود، بدونشک باعث میشود تا «آواتار» رکوردِ جهانیاش را از «بازی پایانی» پس بگیرد. اکرانِ مجدد نسخهی سهبعدی «تایتانیک» بهتنهایی ۱۴۵ میلیون دلار در چین فروخت. فقط ۷ و نیم درصد از این ۱۴۵ میلیون دلار کافی است تا «آواتار» را دوباره به جایگاهِ قبلیاش بهعنوانِ پادشاه گیشهی دنیا بازگرداند. اینکه دیزنی قادر به تبلیغات کردنِ «آواتار ۲» بهعنوانِ دنبالهی پُرفروشترین فیلمِ دنیا باشد، قلابِ تبلیغاتی ارزشمندی است که آنها آن را قربانی عبور دادنِ «بازی پایانی» از «آواتار» کردند. حالا که «جنگ ستارگان» در برزخی ساخته شده به دست خودشان به سر میبرد، دیزنی انگیزهی بیشتری برای معرفی کردن «آواتار» بهعنوان فرنچایزی درجهیکشان در آیندهی نزدیک دارد؛ مخصوصا اگر فعلا «اونجرز» دیگری در بین فیلمهای آیندهی مارول وجود نداشته باشد. اکرانِ مجددِ «آواتار» به صحبتهایی را که پیرامون عدم اهمیت دادن مردم به این فیلم شنیده میشود خاتمه خواهد داد. همچنین «آواتار» در صورت نهتنها میتواند دوباره بزرگترین فیلمِ دنیا لقب بگیرد، بلکه میتواند به اولین فیلم ۲ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلاری تاریخ یا حتی اولین فیلم ۳ میلیارد دلاری تاریخ هم تبدیل شود. البته که در صورتِ شکستِ اکران مجدد «آواتار»، شک و تردیدهای پیرامونِ آن تایید میشود و به آتشِ آن میافزاید. اما بالاخره این ریسکی است که دیزنی باید برای بهره بردن از بهترین ابزار تبلیغاتی «آواتار ۲» به آن تن بدهد. اما فعلا خبر خوب برای دیزنی و مارول این است که «اونجرز: بازی پایانی» رسما به اولین فیلمِ تاریخ که از مرز ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرده تبدیل شده است و یک رکورد دیگر به رکوردهای بیشمارش اضافه کرده است. و مشخصا حتی اگر «آواتار» با اکرانِ مجددش جایگاهش را از «بازی پایانی» پس بگیرد با یک «خبر بد» طرف نخواهیم. بالاخره هر دو مجموعه در حال حاضر جزیی از امپراتوری دیزنی هستند.