13-04-2020، 22:10
پارت12
خاتون _برویم .. افراد زخمی رو سوار کنید .. به درمانگاه پایگاه برسونید ...بی هیچ حرف دیگه ای سوار ماشین شد و رفت .. ما هم همراه سرهنگ و بقیهسوار کامیون شدیم و به سمت پایگاه رفتیم ..توی راه کلی به نیوشا خندیدم ..._چقد بهت گفتم جلو ژنرال مسخره بازی در نیار .. حالا برو بکش .. وای تا یههفته ...خاک تو سرت باید تمام توالتا رو بشوری ...نیوشا_ خفه .. نیشتو ببند .. همش تقصر تو بود .. اگه نیشگونم نگرفته بودی این جوری نمیشد .... نکبت حالا بخاطرتو من باید برم گه شویی ...._دلم خنک شد ... اگه یکی بتونه حال تو روبگیرهو ادمت کنه همین ژنراله ...نیوشا_جز جیگر بگیره اون دلت ..که هر چی می کشم ازتوه...از مادر زاییده نشده کسی که بتونه حال منو بگیره دارم براش .. هنوز نیوشارو نشناخته ..._نیو خر بازی در نیار لطفا .. بزار این یکسالی که اینجاییم باارامش بگذره ...نیوشا_به ارامش .. ازسقوط هواپیما مون معلومه چه ارامشی درانتظارمونه..._بس کن غر غراتو میخواستی نیای .. کسی مجبورت نکرده بود ..نیوشا_ یهو دیدم از چشمای خوشرنگ زیتونیش گله گوله داره اشک میاد پایین ...صورتشو با دو تا دستام گرفتم و برش گردوندم رو به خودم_ نیوشا؟ داریگریه میکنی؟ زشته ... دیوونه اخه چرا داری گریه میکنی؟نیوشا... اروم اشکاشو پاککردم اما انگار تازه بغضش سر باز کرده بود ..._قربونت برم عزیز دلم .. نیوشا .. گریه نکن .. تو رو خدا .. ببین سرهنگ داره نگات میکنه .. خجالت بکش مگه بچه شدی ..نیوشا در حالی که بینیشو میکشید بالا گفت:مگه فقط بچه ها گریه میکنن ... دلم میخواد .. اصلا به تو چه .. توکه دلت خنک میشه من ناراحت بشم .._دیوونه منشوخی کردم ... باورت شد؟نیوشا _اره .. چطور دلت میاد من تنهایی تا یه هفته گهشویی کنم و تو لم بدی استراحت کنی..؟_مشکلت اینه ؟نیوشا_اره_پاک کن ایناشکای تمساحتو .. لازم نبود فیلم بازی کنی .. تا حالا شده تنبیه بشی و من کمکتنکنم؟تو این 5 سالی که رفتیم ارتش همیشه با هم بودیم ..چه تو تنبیه چه تشویق ..نیوشا نیشخندی زد و گونه هامو بوسید .._فدات بشم ...خواهر خودمی ...گلیتو..سنبلی تو .. عشق منی تو..._اااا برو اونور ..خودتو لوس نکن دیگه ..نیوشا_ چشم قربان
خاتون _برویم .. افراد زخمی رو سوار کنید .. به درمانگاه پایگاه برسونید ...بی هیچ حرف دیگه ای سوار ماشین شد و رفت .. ما هم همراه سرهنگ و بقیهسوار کامیون شدیم و به سمت پایگاه رفتیم ..توی راه کلی به نیوشا خندیدم ..._چقد بهت گفتم جلو ژنرال مسخره بازی در نیار .. حالا برو بکش .. وای تا یههفته ...خاک تو سرت باید تمام توالتا رو بشوری ...نیوشا_ خفه .. نیشتو ببند .. همش تقصر تو بود .. اگه نیشگونم نگرفته بودی این جوری نمیشد .... نکبت حالا بخاطرتو من باید برم گه شویی ...._دلم خنک شد ... اگه یکی بتونه حال تو روبگیرهو ادمت کنه همین ژنراله ...نیوشا_جز جیگر بگیره اون دلت ..که هر چی می کشم ازتوه...از مادر زاییده نشده کسی که بتونه حال منو بگیره دارم براش .. هنوز نیوشارو نشناخته ..._نیو خر بازی در نیار لطفا .. بزار این یکسالی که اینجاییم باارامش بگذره ...نیوشا_به ارامش .. ازسقوط هواپیما مون معلومه چه ارامشی درانتظارمونه..._بس کن غر غراتو میخواستی نیای .. کسی مجبورت نکرده بود ..نیوشا_ یهو دیدم از چشمای خوشرنگ زیتونیش گله گوله داره اشک میاد پایین ...صورتشو با دو تا دستام گرفتم و برش گردوندم رو به خودم_ نیوشا؟ داریگریه میکنی؟ زشته ... دیوونه اخه چرا داری گریه میکنی؟نیوشا... اروم اشکاشو پاککردم اما انگار تازه بغضش سر باز کرده بود ..._قربونت برم عزیز دلم .. نیوشا .. گریه نکن .. تو رو خدا .. ببین سرهنگ داره نگات میکنه .. خجالت بکش مگه بچه شدی ..نیوشا در حالی که بینیشو میکشید بالا گفت:مگه فقط بچه ها گریه میکنن ... دلم میخواد .. اصلا به تو چه .. توکه دلت خنک میشه من ناراحت بشم .._دیوونه منشوخی کردم ... باورت شد؟نیوشا _اره .. چطور دلت میاد من تنهایی تا یه هفته گهشویی کنم و تو لم بدی استراحت کنی..؟_مشکلت اینه ؟نیوشا_اره_پاک کن ایناشکای تمساحتو .. لازم نبود فیلم بازی کنی .. تا حالا شده تنبیه بشی و من کمکتنکنم؟تو این 5 سالی که رفتیم ارتش همیشه با هم بودیم ..چه تو تنبیه چه تشویق ..نیوشا نیشخندی زد و گونه هامو بوسید .._فدات بشم ...خواهر خودمی ...گلیتو..سنبلی تو .. عشق منی تو..._اااا برو اونور ..خودتو لوس نکن دیگه ..نیوشا_ چشم قربان