04-07-2020، 19:18
سفر به ماه یا مأموریت در هالیوود؟
پنجاه و یک سال پیش در چنین روزهایی، دو فضانورد آمریکایی برای اولین بار در تاریخ بشریت توانستند بر سطح ماه قدم بگذارند و مرز تهور و ماجراجویی بشر را چندین گام به پیش برانند. در همان حال مردم سیاره زمین غرق در شادی و افتخار و مبهوت از وارد شدن به عصر جدیدی از تمدن بشری، اخبار لحظه به لحظه قهرمانان سیارهاشان را تعقیب میکردند.
اتفاقی که افتاده بود آنقدر بزرگ و دور از دسترس مینمود که همه را در بهت و حیرت و شوق و شادی فرو برده بود. برای اولین بار در تاریخ بشریت انسانی توانسته بود بر سطح جرمی آسمانی غیر از زمین قدم بگذارد، راه برود و سالم و تندرست به خانه خود یعنی سیاره زمین بازگردد.
رد پای نیل آرمسترانگ، فرمانده عملیات تاریخی آپولو-۱۱ بر سطح ماه و جمله بینظیرش که میگوید این قدمی کوچک برای یک انسان و گامی بزرگ برای بشریت است، برای همیشه در تاریخ باقی خواهد ماند و جاودانه خواهد شد.
اما آیا این سفر واقعاً رخ داده است؟
اجازه دهید قدری زمان را به عقب برگردانیم. به چهارم اکتبر سال ۱۹۵۷، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی، رقیب اصلی آمریکا در دوران جنگ سرد، برگ برندهای را رو کرد.
بیپهای منظم اسپوتنیک-یک، اولین ماهواره دنیا، جهان را وارد عصر جدیدی نمود و خواب از چشمان ابرقدرت غربی ربود. آمریکاییها اما هنوز چشم از ضربه نخست باز نکرده بودند که روسها ضربات بعدی را محکمتر وارد کردند. اولین موجود زنده زمینی در فضا که سگی به نام لایکا بود، اولین کشف علمی در فضا، اولین سفر بین سیارهای، اولین کاوشگر فضایی به مقصد ماه و مریخ و زهره، اولین تصویر از سمت به اصطلاح تاریک ماه و اولین و تنها تصویر ارسالی از سطح سیاره ناهید (زهره). هر قدر که لیست افتخارات رفقا در کاخ کرملین پرتعدادتر و با اهمیتتر میشد، فشارهای سیاسی و اجتماعی بر آمریکاییها فزونی مییافت. آنها باید کاری میکردند تا این تحقیر روزافزون جایی متوقف میشد.
در سال ۱۹۶۰ میلادی، جان اف کندی به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در حالی قسم یاد کرد که مردم چشم انتظار تحقق شعارهای غرورانگیز انتخاباتی او درباره برتری موشکی و فضایی نسبت به روسهای بلشویک بودند. اما در این بین، کندی تنها چند ماه پس از تحویل گرفتن اتاق خود در کاخ سفید با خبر ویران کننده پرواز مداری یوری گاگارین، نخستین فضانورد دنیا از کشور شوروی سابق روبرو شد. ا
فوراً یادداشتی برای معاون خود لیندون جانسون نوشت و از وی خواست که وضعیت کشور را در زمینه تکنولوژی فضایی بررسی نماید و طرحی برای برتری آمریکا در این حوزه ارائه کند.
پاسخ این نامه، سرنوشت فعالیتهای فضایی بشر را به شدت دگرگون کرد. در آن قید شده که پروژه سفر سرنشیندار به ماه آنقدر دستنیافتنی است که سالها آمریکا را کشور برتر صنعت فضایی دنیا خواهد نمود. کمی بعد جان اف کندی آغاز رسمی این پروژه را اعلام کرد و وعده داد که تا قبل از سال ۱۹۷۰ اولین آمریکایی بر سطح قمر زمین قدم خواهد گذاشت.
تردید و بلوف
در آن زمان حتی مهندسان ناسا نیز به آرزوی بلندپروازانه رئیسجمهور کندی با دیده تردید مینگریستند. اما با تصویب بودجه ۲۵ میلیارد دلاری مورد تقاضای ناسا توسط کنگره آمریکا، طوفان ملی بزرگی به راه افتاد که همه دنیا را تحت تأثیر خود قرار داد. در اوج این پروژه بزرگ، حدود ۴۰۰ هزار نفر به طور مستقیم و غیر مستقیم در استخدام ناسا بودند و ۲۰ هزار شرکت، دانشگاه، مرکز تحقیقاتی و واحد صنعتی مختلف برای آن کار میکردند.
زمانی که به ادعای رسانهها بالغ بر ۶۰۰ میلیون نفر در سراسر دنیا به طور مستقیم قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ را بر سطح ماه تماشا میکردند، عده ای نیز چشمهایشان را تنگ کرده و با بدبینی به آنچه پخش میشد به چشم یک نمایش تلویزیونی محصول هالیوود نگاه میکردند. آنها از خود میپرسیدند که چطور امکان دارد کشوری که تا همین هشت سال پیش به سختی میتوانست یک میمون به فضا بفرستد امروز دو مرد بالغ را با آنهمه تجهیزات در حالی بر سطح ماه فرود آورده که یک فضانورد دیگر در مدار این قمر انتظار آنها را میکشد؟ پرسش مهم دیگر در این باره این بود که چه کسی و چگونه میتواند انجام این سفر فضایی را تأیید نماید؟ اما شاید مهمترین سوال آنها این بود که همه آن ۲۵ میلیارد دلار بودجه پروژه آپولوها چگونه و برای چه چیزی خرج شده است؟
انگیزه سیاسی برای فریب؟
از نظر تمام کسانی که ادعا دارند این پروژه فضایی فریبی بیش نبوده، ساکنان کاخ سفید انگیزه کافی برای این کار را داشتهاند. اول از همه احیای آبروی از دست رفته مربوط به عقبماندگی غیر قابل انکار آمریکا از اتحاد جماهیر شوروی در دستیابی به فضا میتوانسته سردمداران آمریکایی را وارد بازی خطرناکی جهت اجرای نمایش سفر به ماه نموده باشد.
از سویی دیگر با توجه به وعده رئیسجمهور وقت ایالات متحده مبنی بر سفر انسان تا پایان دهه ۶۰ تمامی هم و غم دستگاه دیپلماسی این کشور تحقق بخشیدن به قول شخص اول مملکت بوده است تا اعتماد عمومی مردم به سیاستمداران جلب گردد. مدعیان همچنین معتقدند که سیاستمداران ینگه دنیا با سرگرم کردن مردم به نمایش زیبا و غرورآفرین سفر به ماه، میتوانستند ۳۰ میلیارد دلار بودجه این طرح از نظر آنها خیالی را صرف تولید تجهیزات نظامی برای استفاده در فضا و یا به عبارتی نظامی کردن فضا نموده باشند.
البته ناسا دلایل غیر قابل انکاری مبنی بر بودن در سطح ماه دارد. مثل سه عدد آینه که هر ستارهشناس آماتوری هم با داشتن ابزار مناسب میتواند شعاع لیزری بر آنها تابانده و بازگشت آن را ثبت نماید. از سوی دیگر حدود ۳۸۰ کیلوگرم سنگ و سایر مواد معدنی برگردانده شده از سطح ماه که توسط صدها زمینشناس و مرکز دانشگاهی آزمایش شده و اصیل بودن آنها تأیید گردیده است خود دلیل محکم دیگری است که آمریکا بر سطح ماه فرود آمده است. اما طرفداران تئوری توطئه میگویند این اقدامات میتوانسته است به شکل روباتیک و بدون حضور انسان نیز صورت پذیرد.
پنجاه و یک سال پیش در چنین روزهایی، دو فضانورد آمریکایی برای اولین بار در تاریخ بشریت توانستند بر سطح ماه قدم بگذارند و مرز تهور و ماجراجویی بشر را چندین گام به پیش برانند. در همان حال مردم سیاره زمین غرق در شادی و افتخار و مبهوت از وارد شدن به عصر جدیدی از تمدن بشری، اخبار لحظه به لحظه قهرمانان سیارهاشان را تعقیب میکردند.
اتفاقی که افتاده بود آنقدر بزرگ و دور از دسترس مینمود که همه را در بهت و حیرت و شوق و شادی فرو برده بود. برای اولین بار در تاریخ بشریت انسانی توانسته بود بر سطح جرمی آسمانی غیر از زمین قدم بگذارد، راه برود و سالم و تندرست به خانه خود یعنی سیاره زمین بازگردد.
رد پای نیل آرمسترانگ، فرمانده عملیات تاریخی آپولو-۱۱ بر سطح ماه و جمله بینظیرش که میگوید این قدمی کوچک برای یک انسان و گامی بزرگ برای بشریت است، برای همیشه در تاریخ باقی خواهد ماند و جاودانه خواهد شد.
اما آیا این سفر واقعاً رخ داده است؟
اجازه دهید قدری زمان را به عقب برگردانیم. به چهارم اکتبر سال ۱۹۵۷، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی، رقیب اصلی آمریکا در دوران جنگ سرد، برگ برندهای را رو کرد.
بیپهای منظم اسپوتنیک-یک، اولین ماهواره دنیا، جهان را وارد عصر جدیدی نمود و خواب از چشمان ابرقدرت غربی ربود. آمریکاییها اما هنوز چشم از ضربه نخست باز نکرده بودند که روسها ضربات بعدی را محکمتر وارد کردند. اولین موجود زنده زمینی در فضا که سگی به نام لایکا بود، اولین کشف علمی در فضا، اولین سفر بین سیارهای، اولین کاوشگر فضایی به مقصد ماه و مریخ و زهره، اولین تصویر از سمت به اصطلاح تاریک ماه و اولین و تنها تصویر ارسالی از سطح سیاره ناهید (زهره). هر قدر که لیست افتخارات رفقا در کاخ کرملین پرتعدادتر و با اهمیتتر میشد، فشارهای سیاسی و اجتماعی بر آمریکاییها فزونی مییافت. آنها باید کاری میکردند تا این تحقیر روزافزون جایی متوقف میشد.
در سال ۱۹۶۰ میلادی، جان اف کندی به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در حالی قسم یاد کرد که مردم چشم انتظار تحقق شعارهای غرورانگیز انتخاباتی او درباره برتری موشکی و فضایی نسبت به روسهای بلشویک بودند. اما در این بین، کندی تنها چند ماه پس از تحویل گرفتن اتاق خود در کاخ سفید با خبر ویران کننده پرواز مداری یوری گاگارین، نخستین فضانورد دنیا از کشور شوروی سابق روبرو شد. ا
فوراً یادداشتی برای معاون خود لیندون جانسون نوشت و از وی خواست که وضعیت کشور را در زمینه تکنولوژی فضایی بررسی نماید و طرحی برای برتری آمریکا در این حوزه ارائه کند.
پاسخ این نامه، سرنوشت فعالیتهای فضایی بشر را به شدت دگرگون کرد. در آن قید شده که پروژه سفر سرنشیندار به ماه آنقدر دستنیافتنی است که سالها آمریکا را کشور برتر صنعت فضایی دنیا خواهد نمود. کمی بعد جان اف کندی آغاز رسمی این پروژه را اعلام کرد و وعده داد که تا قبل از سال ۱۹۷۰ اولین آمریکایی بر سطح قمر زمین قدم خواهد گذاشت.
تردید و بلوف
در آن زمان حتی مهندسان ناسا نیز به آرزوی بلندپروازانه رئیسجمهور کندی با دیده تردید مینگریستند. اما با تصویب بودجه ۲۵ میلیارد دلاری مورد تقاضای ناسا توسط کنگره آمریکا، طوفان ملی بزرگی به راه افتاد که همه دنیا را تحت تأثیر خود قرار داد. در اوج این پروژه بزرگ، حدود ۴۰۰ هزار نفر به طور مستقیم و غیر مستقیم در استخدام ناسا بودند و ۲۰ هزار شرکت، دانشگاه، مرکز تحقیقاتی و واحد صنعتی مختلف برای آن کار میکردند.
زمانی که به ادعای رسانهها بالغ بر ۶۰۰ میلیون نفر در سراسر دنیا به طور مستقیم قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ را بر سطح ماه تماشا میکردند، عده ای نیز چشمهایشان را تنگ کرده و با بدبینی به آنچه پخش میشد به چشم یک نمایش تلویزیونی محصول هالیوود نگاه میکردند. آنها از خود میپرسیدند که چطور امکان دارد کشوری که تا همین هشت سال پیش به سختی میتوانست یک میمون به فضا بفرستد امروز دو مرد بالغ را با آنهمه تجهیزات در حالی بر سطح ماه فرود آورده که یک فضانورد دیگر در مدار این قمر انتظار آنها را میکشد؟ پرسش مهم دیگر در این باره این بود که چه کسی و چگونه میتواند انجام این سفر فضایی را تأیید نماید؟ اما شاید مهمترین سوال آنها این بود که همه آن ۲۵ میلیارد دلار بودجه پروژه آپولوها چگونه و برای چه چیزی خرج شده است؟
انگیزه سیاسی برای فریب؟
از نظر تمام کسانی که ادعا دارند این پروژه فضایی فریبی بیش نبوده، ساکنان کاخ سفید انگیزه کافی برای این کار را داشتهاند. اول از همه احیای آبروی از دست رفته مربوط به عقبماندگی غیر قابل انکار آمریکا از اتحاد جماهیر شوروی در دستیابی به فضا میتوانسته سردمداران آمریکایی را وارد بازی خطرناکی جهت اجرای نمایش سفر به ماه نموده باشد.
از سویی دیگر با توجه به وعده رئیسجمهور وقت ایالات متحده مبنی بر سفر انسان تا پایان دهه ۶۰ تمامی هم و غم دستگاه دیپلماسی این کشور تحقق بخشیدن به قول شخص اول مملکت بوده است تا اعتماد عمومی مردم به سیاستمداران جلب گردد. مدعیان همچنین معتقدند که سیاستمداران ینگه دنیا با سرگرم کردن مردم به نمایش زیبا و غرورآفرین سفر به ماه، میتوانستند ۳۰ میلیارد دلار بودجه این طرح از نظر آنها خیالی را صرف تولید تجهیزات نظامی برای استفاده در فضا و یا به عبارتی نظامی کردن فضا نموده باشند.
البته ناسا دلایل غیر قابل انکاری مبنی بر بودن در سطح ماه دارد. مثل سه عدد آینه که هر ستارهشناس آماتوری هم با داشتن ابزار مناسب میتواند شعاع لیزری بر آنها تابانده و بازگشت آن را ثبت نماید. از سوی دیگر حدود ۳۸۰ کیلوگرم سنگ و سایر مواد معدنی برگردانده شده از سطح ماه که توسط صدها زمینشناس و مرکز دانشگاهی آزمایش شده و اصیل بودن آنها تأیید گردیده است خود دلیل محکم دیگری است که آمریکا بر سطح ماه فرود آمده است. اما طرفداران تئوری توطئه میگویند این اقدامات میتوانسته است به شکل روباتیک و بدون حضور انسان نیز صورت پذیرد.