امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امپراتوری روم غربی:چگونه تشکیل این بخش از دنیا.

#1
امپراتوری روم غربی بخش غربی امپراتوری روم، بعد از تقسیم اولیه آن در سال ٢٨۵ توسط دیوکلتیان بود. نیمه دیگر این امپراتوری، امپراتوری روم شرقی بود که از آن به عنوان امپراتوری بیزانس نیز یاد می‌شود. هر چند که امپراتوری در طول زمان شاهد مواردی هم بود که بیش از یک امپراتور به صورت همزمان حکومت می کردند، اما این دیدگاه که ادارۀ کل امپراتوری به دست یک امپراتور به تنهایی ناممکن استْ توسط امپراتور دیوکلتیان پس از جنگ های داخلی∗ فاجعه بار و تجزیه∗های بحران قرن سومْ در اصلاحات قانون اساسی امپراتوری روم∗ گنجانیده شد. وی یک نظام حکومت چهارنفره∗(تترارشی) در 286 میلادی پی نهاد که در آن دو امپراتور ارشد∗جداگانه با عنوان آگوستوس ــ یکی در غرب و دیگری در شرق ــ و هر یک نیز با یک سزار∗ (امپراتور جزء∗ و جانشین منصوب خود) حکمرانی می کردند. هرچند نظام تترارشی در طول سالیان به بوته فراموشی سپرده شد اما تقسیم بندی اداری «شرقی-غربی» به صورت های مختلف تا سده های بعدی پابرجا ماند. بدین گونه، امپراتوری روم غربی به صورت گاه و بی گاه∗ بین سدّه های سوم و پنجم میلادی وجود داشت. برخی امپراتورها از جمله کنستانتین یکم و تئودوسیوس یکم به عنوان تنها آگوستوس (امپراتور) در سرتاسر امپراتوری حکومت کردند. با مرگ تئودوسیوس یکم در 395، وی امپراتوری را میان دو تن از فرزندانش تقسیم کرد: هونوریوس در غرب جانشین وی شد که مقر وی در مدیولانوم∗ بود، و آرکادیوس در شرق که مقر وی در کنستانتینوپل بود.

امپراتوری روم غربی به صورت رسمی در ۴ سپتامبر ۴۷۶ با کناره‌گیری رومولوس آگوستولوس و به صورت غیررسمی با مرگ ژولیوس نپوس در سال ۴۸۰ پایان یافت.پس از آن قلمروی روم غربی که تا مدت ۵۰۰ سال در دست دولت روم بود،میان قبایل مهاجم تجزیه و تقسیم شد.ساکسون ها در انگلستان،ویزیگوت ها در اسپانیا،فرانک ها در فرانسه،وندال ها در شمال افریقا و جنوب ایتالیا و...
آتیلا پس از آنکه از به خون کشیدن شرق راضی شد، رو به سوی غرب نهاد و بهانه عجیبی برای جنگ یافت. هونوریا خواهر والنتیانوس سوم، پس از باختن گوهر ناموس به یکی از جاجبان خود، به قسطنطنیه تبعید شده بود. وی، که برای نجات از تبعیدگاه به هر تدبیر متوسل می‌شد، انگشتر خود را نزد آتیلا فرستاد و از او یاری خواست. آن شاه پر تزویر مکار، که شوخ‌طبعی خاص خودش را داشت، فرستاده شدن انگشتری را به درخواست ازدواج تعبیر کرد و مدعی ازدواج با هونوریا و گرفتن نیمی از امپراتوری روم غربی به عنوان جهیز وی شد. وزیران والنتینیانوس اعتراض کردند، و آتیلا اعلان جنگ داد. دلیل حقیقی او این بود که مارکیانوس، امپراتور جدید روم شرقی، از پرداخت خراج دریغ کرده و والنتینیانوس نیز به او تأسی جسته بود.

در سال ۴۵۱میلادی آتیلا و نیم میلیون تن از سپاهیان وی راهی راین شدند، تریر و مس را غارت کردند و سوختند، و نیمی از ساکنان آن‌ها را کشتند. تمامی گل به وحشت افتاد؛ او نه جنگجوی متمدنی مانند قیصر بود و نه متجاوزی مسیحی مانند آلاریک و گایسریک، بلکه یک هون زشتخوی و مهیب بود؛ بلایی آسمانی که فرستاده شده بود تا مسیحیان و مشرکان را یکسان، به خاطر فاصله عمیقی که میان ایمان و عملشان وجود داشت، کیفر دهد. در این بحبوحه، تیودوریک اول، پادشاه کهنسال ویزیگوت‌ها، به داد امپراتوری رسید؛ به رومیانی که تحت فرماندهی آیتوس بودند پیوست؛ و دو ارتش متخاصم عظیم در دشتهای کاتالونیا، نزدیک تروا، مصاف دادند؛ یکی از خونین‌ترین نبردهای تاریخ به وقوع پیوست که در آن؛ بنابر روایات، ۱۶۲۰۰۰ تن کشته شدند، از جمله پادشاه دلیر گوت‌ها. پیروزی غرب قطعی نبود؛ آتیلا با نظم عقب نشینی کرد؛ فاتحان، یا به سبب فرسودگی یا به علت اختلاف در سیاست، نتوانستند او را تعقیب کنند.
سالهای آخر امپراتور روم، سالهای حکومت امپراتوران بی خاصیتی بود که یکی پس از دیگری می‌آمدند و می‌رفتند. گوتهای گل یکی از سرداران خود، به نام آویتوس را امپراتور اعلام کرد(۴۵۵م). مجلس سنا از تأیید او خودداری کرد و او به اسقفی برگزیده شد. امپراتور مایوریانوس(۴۶۱–۴۵۶) دلیرانه کوشید تا نظم را برقرار کند، اما توسط نخست‌وزیر خود، ریکیمر ویزگوت، خلع شد. امپراتور سوروس آلت بی‌اراده‌ای در دست ریکیمر بود.

در سال ۴۶۵ میلادی، ریکیمر، سور را مسموم کرد و خود مدت دو سال، بدون آنکه امپراتوری بر سر کار باشد، به حکومت پرداخت و سرانجام آنتمیوس را که از طرف امپراتوری مشرق پیشنهاد شده بود، به امپراتوری پذیرفت. آنتمیوس درصدد برآمد به غارتگری واندال‌ها، که با ناوگان خود سراسر مدیترانه را، زیر نظر داشتند پایان بخشد؛ بنابراین، با موافقت امپراتوری مشرق قوایی برای جنگ به آفریقا فرستاد، ولی در این نبرد شکست خورد و سیسیل، ساردنی، کرس و جزایر بالیار به دست ژان سریک افتاد و اوریک، آخرین پادشاه ویزگوت‌ها، آخرین متصرفات رومی را در اسپانیا و گل تصاحب کرد. در سال ۴۷۲، ریکیمر سر به شورش برداشته، پس از محاصره و تصرف رم ، آنتمیوس را کشت و اولیبریوس هر دو در همان سال از دنیا رفتند و در آن هرج ومرج و آشوب عمومی، گلیسریوس امپراتور شد. در این موقع فقط ایتالیا و پرووانس در دست رومی‌ها بود. امپراتوری مشرق، امپراتور تازه‌ای به نام ژولیوس نپوس، به رم فرستاد، وی گلیسریوس را از سلطنت عزل کرد و برای حسن اداره امور کوشید ولی اورست، مشاور مخصوص ژولیوس، که فرماندهی قوای نظامی را به عهده داشت، زیر بار فرمان او نرفت و نپوس مجبور به فرار شد.
Everything is Temporary(:
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان