06-08-2020، 12:30
بردهداری در بندگی بودن اختیاری یا غیر اختیاری یک شخص در دست شخص دیگر است. نظام بردهداری در مرحله تلاشی کمون اولیه و بر شالودهٔ ازدیاد عدم تساوی اقتصادی که خود ثمره پیدایش مالکیت فردی بود، شکل گرفت. دولت برای نخستین بار در دوران بردگی پدید میشود.
بردگی نخست در مصر باستان، در بابل، در آشور و در چین و هندوستان پدید گشت ولی در یونان و روم باستان به شکل کلاسیک خود تکامل حاصل کرد. در شرق و از آن جمله در ایران باستان بردگی بیشتر خصلت پدر شاهی و خانوادگی داشت. دو طبقه اصلی این صورت بندی اجتماعی - اقتصادی بردگان و برده داران بودند. طبقات میانه نظیر خردهمالکان و پیشهوران و عناصر وازده و بدون طبقه که از مالکین کوچک ورشکسته ولی غیر برده تشکیل میشدند نیز وجود داشتند.
شالوده مناسبات تولیدی در این دوران عبارتست از مالکیت برده دار بر وسائل تولید و بر برده. برده به عنوان شیء قابل خرید و فروش بود و برده دار صاحب جان برده نیز بود. برده داران به قشرها مختلف نظیر مالکان بزرگ زمین، صاحبان کارگاهها و سوداگران میگفتند. در شرایط کار عده عظیم بردگان و ارزانی بینهایت آنها، علیرغم وسائل بسیار ابتدایی، اضافه محصولی به دست میآمد که خود امکان نسبتاً بیشتری (نسبت به کمون اولیه) برای رشد وسائل تولید و پیدایش علوم و هنر فراهم میساخت؛ ولی پس از رشد معین که خود قرنها به طول انجامید نیروهای تولیدی دیگر در چارچوب روابط تولیدی بردگی نمیتوانست تکامل یابد. بر اثر تشدید تضادهای طبقاتی که قیامهای بزرگ بردگان نمونه آنست شالوده برده داری متزلزل شد. به جای دوران برده داری صورت بندی اجتماعی اقتصادی دیگر که آن هم بر شالوده استثمار و استعمار بود دوران فئودالیسم - مستقر شد که به نوبه خود و به نسبت دوران قبل مترقی تر بود و میدان وسیع تری برای رشد نیروهای تولیدی پدیدار شد. اگر چه صورت بندی اجتماعی - اقتصادی بردگی به مثابه یک مرحله تاریخی تکامل اجتماعی از بین رفت ولی وجود برده به شکلهای مختلف در دوران فئودالیسم حتی تا زمان ما نیز باقی ماند. مثلاً تا یکصد سال پیش در ایالات متحده آمریکا یا در برخی سرزمینهای مستعمره تا قرن بیستم.
ماسایهای آفریقای شرقی به اسیران خود امان نمیدهند. علت آنچنان که راتزل میگوید این است که این قوم گله دار هیچ امکان فنی استفاده از کار بردهوار را ندارند. اما در همسایگی شان واکامباها که کشاورز هستند قادر به استفاده از کار بردهوارند و بنابراین از کشتن اسرای شان چشم میپوشند و آنها را به بردگی میگمارند. پس ظهور برده داری مستلزم رسیدن به درجهٔ معینی از تکامل نیروهای اجتماعی است و درجهای که به بهرهکشی از کار برده اجازه میدهد. برده داری یک رابطهٔ تولیدی است که ظهور آن بیانگر آغاز تقسیم جامعه به طبقات است، جامعهای که تا آن هنگام تقسیمات دیگری را به جز تقسیم جنسیتی و سن نشناختهاست.
بردگی نخست در مصر باستان، در بابل، در آشور و در چین و هندوستان پدید گشت ولی در یونان و روم باستان به شکل کلاسیک خود تکامل حاصل کرد. در شرق و از آن جمله در ایران باستان بردگی بیشتر خصلت پدر شاهی و خانوادگی داشت. دو طبقه اصلی این صورت بندی اجتماعی - اقتصادی بردگان و برده داران بودند. طبقات میانه نظیر خردهمالکان و پیشهوران و عناصر وازده و بدون طبقه که از مالکین کوچک ورشکسته ولی غیر برده تشکیل میشدند نیز وجود داشتند.
شالوده مناسبات تولیدی در این دوران عبارتست از مالکیت برده دار بر وسائل تولید و بر برده. برده به عنوان شیء قابل خرید و فروش بود و برده دار صاحب جان برده نیز بود. برده داران به قشرها مختلف نظیر مالکان بزرگ زمین، صاحبان کارگاهها و سوداگران میگفتند. در شرایط کار عده عظیم بردگان و ارزانی بینهایت آنها، علیرغم وسائل بسیار ابتدایی، اضافه محصولی به دست میآمد که خود امکان نسبتاً بیشتری (نسبت به کمون اولیه) برای رشد وسائل تولید و پیدایش علوم و هنر فراهم میساخت؛ ولی پس از رشد معین که خود قرنها به طول انجامید نیروهای تولیدی دیگر در چارچوب روابط تولیدی بردگی نمیتوانست تکامل یابد. بر اثر تشدید تضادهای طبقاتی که قیامهای بزرگ بردگان نمونه آنست شالوده برده داری متزلزل شد. به جای دوران برده داری صورت بندی اجتماعی اقتصادی دیگر که آن هم بر شالوده استثمار و استعمار بود دوران فئودالیسم - مستقر شد که به نوبه خود و به نسبت دوران قبل مترقی تر بود و میدان وسیع تری برای رشد نیروهای تولیدی پدیدار شد. اگر چه صورت بندی اجتماعی - اقتصادی بردگی به مثابه یک مرحله تاریخی تکامل اجتماعی از بین رفت ولی وجود برده به شکلهای مختلف در دوران فئودالیسم حتی تا زمان ما نیز باقی ماند. مثلاً تا یکصد سال پیش در ایالات متحده آمریکا یا در برخی سرزمینهای مستعمره تا قرن بیستم.
ماسایهای آفریقای شرقی به اسیران خود امان نمیدهند. علت آنچنان که راتزل میگوید این است که این قوم گله دار هیچ امکان فنی استفاده از کار بردهوار را ندارند. اما در همسایگی شان واکامباها که کشاورز هستند قادر به استفاده از کار بردهوارند و بنابراین از کشتن اسرای شان چشم میپوشند و آنها را به بردگی میگمارند. پس ظهور برده داری مستلزم رسیدن به درجهٔ معینی از تکامل نیروهای اجتماعی است و درجهای که به بهرهکشی از کار برده اجازه میدهد. برده داری یک رابطهٔ تولیدی است که ظهور آن بیانگر آغاز تقسیم جامعه به طبقات است، جامعهای که تا آن هنگام تقسیمات دیگری را به جز تقسیم جنسیتی و سن نشناختهاست.